آزمون خواص در حکومت اسلامی
[box type=”shadow” align=”alignright” ]پیشگفتار:[/box] حجم بسیار وسیع و چشمگیر یکتا کتاب تحریف نشده آسمانی به حوادث تاریخی که بعضاً تکراری به نظر میرسد اختصاص یافته است. قرآن کریم پس از نقل حوادث تلخ و شیرین زندگى حضرت یوسف(علیه السلام) راز بیان سرگذشت پیامبران در این کتاب آسمانی را چنین بیان میفرماید: «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ […]
[box type=”shadow” align=”alignright” ]پیشگفتار:[/box]
حجم بسیار وسیع و چشمگیر یکتا کتاب تحریف نشده آسمانی به حوادث تاریخی که بعضاً تکراری به نظر میرسد اختصاص یافته است. قرآن کریم پس از نقل حوادث تلخ و شیرین زندگى حضرت یوسف(علیه السلام) راز بیان سرگذشت پیامبران در این کتاب آسمانی را چنین بیان میفرماید:
«لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لأولِی الألْبَابِ؛[۱]
همانا داستانهاى زندگى آنان، مایه عبرت صاحبان عقل و خرد مىباشد».
این آیه شریفه از دو راز مهم در تاریخ پرده بر میدارد:
نخست آنکه رمز نقلهای زیاد تاریخیِ قرآن مجید از سرگذشت پیامبران تا اقوام و شخصیتهای مثبت و منفی، خاصیت ویژه و مهم عبرت آموزی آنها است، عبرت نوعی انفعال قلبی است نه ذهنی، به دیگر سخن عبرت در، دل جوانه میزند. بنابراین تاریخ عنصری باور ساز است و ایمان انسان را تقویت میکند و از آنجا که ایمان نیروی محرّک آدمی است، نقشِ خطیر و هنرِ ممتاز تاریخ را در میان منظومه معارف و دانشهای بشری روشن میکند. و معلوم میشود خداوند متعال با یاد آوری و ذکر سرگذشت پیشینیان، باورهای حق را جرعه جرعه در پیاله دل انسانها میریزد و از این رهگذر ایمان انسان را به خدا، پیامبران، عالم غیب و معارف حقه تقویت میکند. اگر در قرآن مجید دهها برهان در باب اثبات وجود خدا و توحید ذات ربوبی اقامه میشد، هرگز کارایی نقل داستان حضرت ابراهیم؟ع؟ با نمرود، موسی با فرعون و حضرت یوسف با برادران حسودش را در تقویت ایمان به خدا و القای روحیه توکل و اعتماد به حضرت حق نداشت.
راز دومی که این آیه شریفه بدان اشاره میکند و با بیان آن معمایی را که برای اکثر آشنایان با تاریخ مطرح میشود حل مینماید این است که هرچند مطالعه، به ذهن سپردن و آموختن گزارههای تاریخ امرى آسان و شیرین است، اما عبرت آموزی از تاریخ، کارِ ظریف و محتاج تدبّر و نگاهِ حکیمانه است، از اینرو خداوند میفرماید: تنها صاحبان عقل ناب، به تعبیر قرآن (أولِی الألْبَابِ) میتوانند با تیزبینى و دقّت، فرازهاى حساس تاریخ امتها و اقوام پیشین را تحلیل، علل پیروزىها و رموز ناکامىهایشان را ریشهیابى نمایند، از آنها عبرت گرفته و از چند راهىهای زندگى خویش با چراغ راهنماى تاریخ عبور کنند.
از اینرو، بر جامعه مؤمن و هوشمندِ اسلامی ایران واجب است با هوشمندی، تدبر و نگاه فکورانه در پیشینه امت اسلامی درنگ کنند و همواره زمان خویش را با گذشته مقایسه کرده و در صفحات تاریخ، نسخههاى مشابه عصر خویش را جستجو نموده، شرایط عهد خویش را با آن مقایسه نمایند و از آن عبرت آموخته، رمز موفقیت و شکستشان را به دست آورده، خطاهاى آنان را تکرار ننماید. براین اساس با توجه به شباهتهای فراوانِ دوران ولایت حضرت آیتالله العظمی خامنهای با زمانه حاکمیت امیرالمؤمنین؟ع؟ شایسته است جامعه اسلامى ما بیش از پیش زوایاى جامعه امروز و حکومت علوى را مورد مطالعه قرار دهد و عوامل تضعیف اقتدار آن را مورد بررسی قرار دهد و از این رهگذر برای عبور از بحرانهای موجود در جامعه اسلامی ایران بهرهمند گردیده و بصیرت و آگاهی خویش را تقویت کند. از اینرو در این نوشتار نقش خواص در ایجاد بحران در حکومت امیرالمؤمنین؟ع؟ بررسی قرار گرفته است؛ به امید اینکه مایه عبرت نخبگان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه اسلامی ایران باشد، إنشاءالله.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند:
«استدل علی ما لم یکن بما قد کان…؛[۲]
بر پایه رویدادهای گذشته، درباره آینده استدلال کن».
و در جای دیگری فرمودند:
«واعتبر بما مضی من الدنیا ما بقی منها فإنّ بعضها یشبه بعضاً و آخرها لاحق باوّلها؛[۳]
قبل از ورود به مباحث، توجه به نکات زیر ضروری است:
۱٫ در نگاه تاریخ تطبیقی صدر اسلام با انقلاب اسلامی ایران سه دیدگاه مطرح میباشد؛ طبق دیدگاه اول اساساً تطبیق تاریخ صدر اسلام با تاریخ انقلاب اسلامی عملی نادرست است. تمایزهای آشکاری میان چهرهها و شرایط زمان صدر اسلام با زمان حاضر وجود دارد مانند اینکه اهلبیت؟ع؟ به عنوان رهبران دینی صدر اسلام، معصوم بودند ولی، ولی فقیه معصوم نیست، مردم صدر اسلام بیسواد، بیابانی و جاهل بودند ولی مردم ما تحصیل کرده، با فرهنگ و روشن هستند، در صدر اسلام مردم به حقوق شهروندی و انسانی خود آگاه نبودند ولی امروزه مردم از حقوق شهروندی و انسانی خود آگاهی یافتهاند و آن را مطالبه میکنند. گرچه هر یک این تمایزها جای بحث و بررسی دارد؛ اما اگر بنا باشد با چنین استدلالهایی باب مطالعات تطبیقی تاریخ را مسدود کرد در آن صورت باید گفت اگر چنین است چرا قرآن مجید به عنوان کتاب هدایت بشر، آیات زیادی را به نقل حوادث تاریخ، لغزشها و پایمردیهای چهرهها اختصاص داده است؟ و چنانچه که گذشت علی؟ع؟ فرمود این داستانها مایه عبرت بشر است. بیگمان عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان فرع بر این نکته است که تاریخ تکرار پذیر است و آنچه موجب اوج و حضیض امتهای گذشته شده امروز و فردا نیز میتواند عامل رشد و سقوط امتهای حاضر و آینده گردد. از لحاظ عقلی نیز میتوان گفت از آنجا که انسانها بازیگران اصلی عرصه تاریخ و دارای ماهیت مشترک و دو گرایش شیطانی و رحمانی میباشند، فراخور ظرفیتهایشان به صورت طبیعی کنشها و واکنشهای مشابهی در برابر امور مادی و معنوی نشان میدهند. همواره وقتی دعوت حق یا باطل مطرح میشود برخی به سوی حق میگرایند، و برخی به سوی باطل؛ بعضی مدتی با حق سر میکنند بعد دست به خیانت زده به باطل میگرایند برخی مدتی با باطل همراهی میکنند ولی ناگهان توبه کرده به حق میگرایند. بنابراین نفی صد در صد تاریخ تطبیقی به هیچ وجه قابل قبول نیست.
در برابر دیدگاه فوق نظر متضادی مطرح است که میگوید آنچه در صدر اسلام گذشته، دقیقاً در آینده تکرار میشود، حوادث جامعه کنونی بعینه حوادث صدر اسلام را تداعی میکند و خواص امروز در تمام جهات مانند خواص صدر اسلام هستند و هیچ تمایزی با آنان ندارند مگر در اسم و نام پدر و مادر. این دیدگاه نیز قدری افراطی است زیرا انسانها طبایع و روحیات متمایزی دارند، برخی زود عصبانی میشوند برخی دیر، برخی شجاعند و برخی ترسو، برخی اهل استقامت هستند ولی برخی دیگر همت کوتاهی دارند، برخی از جوامع زیرک و بصیر هستند ولی برخی جوامع دیگر خفته و کم بصیرت به شمار میآیند. بنابراین تطبیق دقیق برخی از اشخاص امروز با شخصیتهای صدر اسلام عملی نادرست و غیر علمی است و خلاف واقع است.
اما دیدگاه سوم میگوید تاریخ تطبیقی در صورتی علمی، پسندیده و مفید است که حساب شده و همراه با در نظر گرفتن شرایط باشد. به عنوان نمونه وقتی موضعگیری شخصیتی از شخصیتهای امروز با رجلی از رجال صدر اسلام مقایسه میشود باید وجه شباهت و مقایسه دقیقاً روشن شود؛ مثلاً اگر بین فتنه سقیفه در صدر اسلام با فتنه انتخابات سال هشتاد و هشت مقایسه میشود دقیقاً روشن شود وجه تشابه آنها در امری بنام گریز از ولایت و عصیانگری از سفارش اسلام در مدیریت جامعه اسلامی است. یا اگر شخصی با طلحه و زبیر و سعد بن ابیوقاص مقایسه میشوند دقیقاً روشن شود در چه جهت آنها با هم شباهت دارند. آیا در امر ثروت اندوزی شبیه یکدیگرند یا در امر پیمان شکنی با ولی امر مسلمین یا گرویدن به تساهل و تسامح دینی. در صورت روشن شدن محور مقایسه، میزان علمی بودن و درستی این مقایسه روشن خواهد شد و زمینه عبرت آموزی و درس گرفتن از تاریخ مهیا میگردد. به نظر میرسد این دیدگاه متعادل و مفید بوده و اجرای آن برای هدایت و روشنگری در جامعه، امری اجتناب ناپذیر است.
۲٫ نکته دوم اینکه افزون بر مسئله فوق به این نکته نیز باید توجه داشت، شباهت نیز درجاتی دارد برخی مواقع شدت شباهت بین دو پدیده بسیار زیاد است و برخی مواقع متوسط و یا کم است، ما معتقدیم انحرافهای پدید آمده در جامعه ایران بعد از رحلت امام راحل کپی کم رنگی از انحرافهای صدر اسلام بوده است و از همین روست که مانند صدر اسلام اصالت انقلاب اسلامی از میان نرفته، شاهد گویایش بقای خشم دشمنان انقلاب ایران نسبت به آن است؛ یعنی در صدر اسلام انحرافها به مانند زهر، بخشهای مهمی از نهال غرس شده توسط رسولاکرم؟ص؟ را خشکاند و رهبران معصوم و جانشینان بر حق رسولخدا؟ص؟ کاملاً حذف و ترور شدند ولی بعد از رحلت حضرت امام؟ره؟ حاکمیت ولایت فقیه زایل نشد. علت اصلی مصون ماندن جامعه ما از انحرافات و توطئههای دشمنان انقلاب و کارگر افتادن توطئههای دشمنان اسلام بعد از رسولخدا؟ص؟ بیداری و بصیرت مردم بود؛ یعنی مردم ایران بصیرت بیشتری نسبت به مسلمانان صدر اسلام دارند وگرنه رهبری دینی در صدر اسلام در اوج بصیرت و شجاعت و علم و ایمان قرار داشت؛ اما مردم از خود ضعف نشان میدادند و به رهنمودهای امیرالمؤمنین؟ع؟ عمل نمیکردند. بجای اینکه آن حضرت را بر مسند حکومت بنشانند به دست آن بزرگوار بیل داده، آن را به مزارع و نخلستانها میفرستادند و هنگامی که بهناچار حکومت را به آن حضرت سپردند از دستوراتش سرپیچی کردند. شاید یکی از علل اساسی بیداری ملت ایران علاوه بر هوشمندی ذاتی، پندگرفتن از تجربیات صدر اسلام و حوادث تلخ بعد از رحلت نبیاکرم؟ص؟ و محنتهای پدید آمده بعد از غروب آفتاب عمر آن حضرت بود.
با توجه به نکات فوق در این کتاب به مقایسه تطبیقی مسئله ناگوار لغزش خواص در صدر اسلام و انقلاب اسلامی ایران میپردازیم و سعی میکنیم به حول و قوه الهی زمینهها، مصادیق و پیامدهای تلخ آن را متذکر شویم.
أعاذنا الله و إیاکم إنشاءالله تعالی
[۱]. یوسف، آیه ۱۱۱٫
[۲]. نهجالبلاغه، نامه ۳۱٫
[۳]. نهجالبلاغه، نامه ۶۹٫
مؤلف: حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی امیری
تهیه و تنظیم: مؤسسه فرهنگی ولاء منتظر(عج) |
ویراستار: مهدی حمیدی |
چاپ: چهارم / ۱۳۹۰ |
شمارگان: ۱۵۰۰ جلد |
شابک: ۱ – ۳۴ – ۵۵۵۱ – ۶۰۰ – ۹۷۸ |
قیمت: ۸۱۰۰ تومان |
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰