بیداری اسلامی در بستر تاریخ(قسمت سوم)

. گفتمان انقلاب اسلامی ایران(نظام سازی اسلامی) اگر چه انقلاب اسلامی ایران به لحاظ محدوده جغرافیایی، خارج از جهان عرب اتفاق افتاده است اما تأثیرات فراوانی را بر جریانهای اسلام گرای جهان عرب گذاشته است. از این رو پرداختن به این گفتمان و بخصوص اندیشه های امام خمینی و مقام معظم رهبری در ذیل موضوع […]

bidari-eslami. گفتمان انقلاب اسلامی ایران(نظام سازی اسلامی)

اگر چه انقلاب اسلامی ایران به لحاظ محدوده جغرافیایی، خارج از جهان عرب اتفاق افتاده است اما تأثیرات فراوانی را بر جریانهای اسلام گرای جهان عرب گذاشته است. از این رو پرداختن به این گفتمان و بخصوص اندیشه های امام خمینی و مقام معظم رهبری در ذیل موضوع « گفتمان های فکری – سیاسی جهان عرب در دو قرن اخیر» امری ضروری است.

نهضت بیداری اسلامی در طرح و برنامه امام خمینی(ره) اندیشه ای نوین بود که بر پایه های مستحکم فلسفی و دینی استوار گشت و به اعتراف اکثر اندیشمندان و متفکران شرق و غرب، با نهضت ها و حرکت های پیش از خود تمایزی اساسی داشت. به اعتقاد اندیشمندان اسلامی و حتی غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران جان تازه‌ای به اندیشه اسلامی بخشید و ثابت کرد که اصول اسلامی کماکان کاربرد اجتماعی – سیاسی دارد و می‌تواند مبنای اداره ی جامعه امروزی قرار گیرد[۱] و به تعبیر میشل فوکو، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی شکل گرفته از روح و اراده جمعی یک ملت است که دارای هدفی کاملا روشن و معین در تاریخ ظهور کرده است.[۲] به تعبیر او این انقلاب بواسطه تمسک به اسلام و تغییر اساسی مبتنی بر آن در همه شئون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، روح یک جهان بی روح شد.[۳] خلاصه در نظر او راهی که مردم ایران طی نمودند «چیزی کاملا متفاوت» را جست و جو می­کنند.[۴] امام(ره) با درس از تجربیات گذشته و الهام از معارف ناب اسلامی بدون وابستگی به شرق و غرب از شهر قم سر برآورد و توانست برای اولین بار در عصر جدید ریشه استبداد داخلی را بخشکاند و هم دست ناپاک استعمارگران غرب و شرق عالم را از بخشی از امت اسلام کوتاه کند و عزت و عظمت را به امت اسلامی باز گرداند و به همین واسطه هویت اسلامی را در ملل مسلمان تقویت کند. بدون شک «معلم اول بیداری اسلامی در عصر جدید»[۵] را باید حضرت امام خمینی(ره) دانست که جنبش و نهضت خود را براساس تفکر ناب اسلامی بنا نهاد و با توجه به هر دو جنبه نفی و اثبات جنبش اجتماعی، هم به آسیب شناسی وضع موجود پرداخت و هم ترسیم روشن و متمایزی از جامعه اسلامی و حکومت اسلامی ارائه کرد و براساس همین نقشه روشن، مسیر گذار از وضع موجود (مبتنی بر استبداد و استعمار) را به وضع مطلوب (استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی) عملیاتی نمود.

یکی از عوامل تفاوت امام راحل(ره) با سایر رهبران جهان را می توان در نگرش جهانی او در مقابل نظام سلطه دانست. ایشان نهضت بیداری اسلامی را محدود به ایران نمی دانستند و معتقد بودند که همه کشورهای اسلامی می بایستی با توکل به خدا قیام کنند. ایشان می فرمودند:

«کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان قدرت اسلامی خود را بیابند و از عربده های شرق و غرب و وابستگان و تفاله های آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران را از کشورهای خود کوتاه نمایند.» [۶]

از همین رو است که فتحی شقاقی رهبر جهاد اسلامی فلسطین، امام خمینی(ره) را تنها گزینه حرکت های اسلامی معرفی می کند که در میان همه حرکت ها و جنبش های معاصر اسلامی نه در دام دیکتاتوری سرهنگ ها افتاده و نه از خطوط اصلی نه شرقی و نه غربی عدول کرده است. امام(ره) اصل مبارزه و جهاد را در اسلام ناب جستجو می کند و از سلفی گری افراطی و وهابیت مبرّا است. رهبری که با تکیه بر اندیشه هدایت و امامت، برنامه ای منسجم برای جامعه اسلامی و ایجاد حکومت مبتنی بر اسلام ارائه می دهد. ایشان در ادامه با شرح اندیشه ها و عملکردهای انقلاب اسلامی، کتاب خود را چنین به پایان می رساند که علت اصلی ترس کشورهای عربی و راز دشمنی آنان با ایران، ترس از گسترش انقلاب اسلامی ایران به درون آنها است.[۷]

دکتر شیخ حسن ترابی رهبر حرکت اسلامی سودان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آثار آن را موجب تقویت جبهه جهاد اسلامی می داند.[۸] به تعبیر او «انقلاب اسلامی ایران به حرکت های اسلامی آموخت که توکل بر خدا داشته باشند و بکوشند که با نیروی حاکم مبارزه کرده و قدرت را در دست بگیرند و این نکته را اثبات کرد که هر چند قدرت هیئت حاکمه و حامیان خارجیش زیاد باشد، با توکل بر خدای متعال و توده های مسلمان می توان انحرافات را اصلاح کرد. در هر دو مورد جنبه فوق، انقلاب اسلامی ایران توشه ای بسیار مهم و گرانبها برای این مرحله از مبارزه عرضه کرده است»[۹]

او در ادامه به آثار مثبت انقلاب اسلامی و اندیشه امام خمینی(ره) بر رشد موج بیداری اسلامی در جهان اسلام می گوید: «این انقلاب، اسلام را در کل جهان بر سر زبانها انداخت. این از لحاظی مایه خیر است چون اسلام را به گوش همه جهانیان رساند […] چون امام خمینی با دید نافذ خود، این معنا را درک کرده است از آنجا که اسلام یک دین ابدی و برای همه مردم آمده، ایشان هم این ارزش های مذهبی را در چارچوب واقعیت موجود پیاده کرده است. لذا می بینیم همه جنبش هایی که نه تنها در جهان اسلام بلکه حتی در اروپای شرقی که پس از آن رخ داد، حتما متأثر از پیشرفت مادی نوین بوده و این روش جدید را در پیش گرفته که کارآیی خود را در انقلاب اسلامی ایران به ثبوت رسانید.»[۱۰]

همچنین شیخ راشد الغنوشی – رهبر حرکت الاتجاه الاسلامی تونس (النهضه)[۱۱] که چندین بار به جرم همکاری با انقلاب اسلامی ایران به زندان افتاد و تا سر حد اعدام رفت- با تقسیم جریان های اسلامی معاصر را در سه جریان بزرگ ۱٫ اخوان المسلمین ۲٫ جماعت اسلامی پاکستان ۳٫ انقلاب اسلامی ایران، به بررسی نقاط مشترک عمده می پردازد و در پایان نتیجه می گیرد که حرکت اسلامی ایران پیشتاز حرکت های معاصر اسلامی و یک جریان جهانی فراگیر است که هدف آن برانگیختن روح اسلامی، بیداری امت و هدایت آن تا مرحله رهبری تمدن جهانی است.[۱۲] او امام خمینی(ره) را مجدد بزرگ اسلامی در قرن چهاردهم هجرت و دولت اسلامی ایران را بشارت پیامبر بزرگ اسلام(ص) می داند. از این رو در ۲۶/۲/۱۹۷۹ به همراه نمایندگان حرکت هایی همچون اخوان المسلمین، حزب رفاه ترکیه، جماعت اسلامی پاکستان، جماعت اسلامی هند، حزب ماشومی اندونزی، جماعت اسلامی فیلیپین و .. در دیدار با امام خمینی بر وفاداری خود در خدمت به انقلاب اسلامی ایران، با تمام امکانات مادی و معنوی و بشری تأکید می کنند.[۱۳] او حرکت ایران را یک پیشرفت کیفی در حرکت اسلامی معاصر معرفی می کند.[۱۴] او می گوید: «امام خمینی نمایانگر تحولی مهم در سطح بین المللی و منطقه بود. امام خمینی تبلور یک تحول طبیعی در امت اسلامی بود. امتی که آماده و مهیا گشته و چشم به راه رهبری است که آن را به عنوان یک امت – نه از جایگاه حزبی یا فرقه ای که از جایگاه فرا ملیتی اسلامی – مورد خطاب قرار دهد. حرکت اسلامی زیر فشار استکبار جهانی در معرض دشواری های بزرگی قرار گرفت از این رو پیدایش حرکت امام خمینی باعث پیشبرد و سرزندگی و نشاط دنیای اسلام گردید که بیشتر به تلاطم دریایی می ماند که امواج آن بیش از پیش اوج بگیرد و به همین دلیل است که همه نیروهای طاغوتی در جهان به وحشت افتاده اند.»[۱۵]

الغنوشی انقلاب ایران را یکی از موفیت های عظیم در جهان معاصر اسلام می داند که نقشی تعیین در حرکت جنبش های اسلامی معاصر باقی خواهد گذاشت و آن را تئوری انقلاب جهانی اسلام مطرح می کند.[۱۶] از این رو میراث امام(ره) امانتی است به گردن امت اسلام در ایران و در همه جا و بویژه نزد رهبران حرکت های اسلامی و آزادگان جهان.[۱۷]

از دیدگاه کارشناسان و تحلیل گران خارجی و داخلی، خلاصه ویژگی های الهام بخش نهضت امام خمینی عبارتند از:[۱۸]

۱٫ ارتباط و گسترش دین و سیاست و بر پایی نظام مردم سالار مبتنی بر دین اسلام؛

۲٫ وحدت جهان اسلام و بازیابی هویت اسلامی؛ و حرکت دادن جهان اسلام به سوی عزت و پیشرفت(ظرفیت تمدن سازی و شکل گیری امت واحد اسلامی)؛

۳٫ مرز کشی دقیق و فلسفی با ابرقدرت های شرق و غرب و استکبار ستیزی و دفاع از مظلومان بخصوص فلسطین.

انقلاب اسلامی بعنوان پدیده ای که بر بنیاد ارزش های دین با تکیه بر روش ها و شیوه های نوین مردم سالاری شکل گرفت و الگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد را به نمایش گذاشت الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل نوینی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوع جدیدی از احیاگری و بیداری فکری را سامان داد و هدایت کرد.

«انقلاب اسلامی در ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روشها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیط منطقه و بین المللی، پدیده ای تاثیر گذار در جهان اسلام بود».[۱۹]

امتداد فکری و جریانی نهضت امام خمینی(ره) حتی پیش از پیروزی و پس از آن به اقصی نقاط عالم اسلام سرایت کرد به طور مثال جنبش امام موسی صدر و جنبش امل و شکل گیری حزب الله در لبنان، سید محمد باقر صدر و حزب الدعوه و مجلس اعلی شیعیان عراق در کشور عراق، جهاد اسلامی در افغانستان، بازیابی هویت اسلامی مبارزان فلسطینی و تقویت حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، هویت یابی شیعیان در پاکستان و بحرین، جمعیت النهضه تونس، و ده ها مورد دیگر نشان از الهام بخشی نهضت بیداری اسلامی امام خمینی(ره) دارد.[۲۰] به نحوی که تحلیل گران غربی، سیاستمداران استکباری و مستبدان عربی هر یک به نحوی از این نفوذ و گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی در قلوب مسلمین به تکاپو افتادند و با حربه های مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به مبارزه با آن پرداخته اند.[۲۱] برژنسکی معتقد است بدون ایران جنبش های اسلامی هیچ یک دوام نخواهند آورد.[۲۲] به عبارت دیگر اگر بتوان به نحوی مقاومت ایران را در هم شکست، برمبنای قاعده بازی دومینو لاجرم سایر گروه‌های مبارز که در پناه انقلاب اسلامی سنگر گرفته‌اند نیز سر تعظیم فرود خواهند آورد و پتانسیل مقاومت در مناطقی مانند لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن و دیگر نواحی از بین خواهد رفت. لذا اصل محوری در سیاست خارجی آمریکا این است که تا می توان باید میزان نفوذ ایران را در منطقه تحدید نمود. بنابراین می توان گفت آنچه واکنش غرب علیه ایران را برانگیخته، ظرفیت تمدن سازی انقلاب اسلامی و خیزش مجدد فرهنگ و تمدن اسلامی برگرفته از روح انقلاب در سطح جهان است. خصوصا آنکه خیزش اسلامی از نقاط مختلف جهان اسلام نیز فراتر رفته و روح بیداری اسلامی از آسیا گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین را نیز درنوردیده است.

امام خمینی(ره) در پیامی می فرماید:

«بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه­های نور و امید به روی همه­ی مسلمانان جهان باز شده است و می­رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه­ی مستکبران فرو ریزد.»[۲۳]

تأثیر گفتمانهای مختلف بر بیداری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری

با توجه به مباحث ارائه شده روشن شد که در دویست سال اخیر گفتمان های فکری و جریان های سیاسی متعددی در جهان اسلام وجود داشته است همچون جریان های غیر دینی که بر محوریت غیر دینی همچون لیبرال – سکولاریسم، ناسیونالیسم عربی یا مارکسیسم عربی وجود داشته است و برخی جریان ها با محوریت دین به گفتمان سازی پرداختنند که حداقل سه گفتمان سلفی گری افراطی – تکفیری، احیا گری دینی و یا اصول گرایی اسلامی (سلفی گرایی معتدل) وجود داشته است.

آیت الله خامنه ای شعار «اللّه اکبر» امروز جوانان اسلامی را بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهائى می داند و آن را نشانه ناکارآمدی و به بن بست رسیدن گفتمانهای سکولاریزم را در سایه‌ى سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم و افراطی گری و قشریگری می دانند:

«حساسترین بخشهاى جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهائى فراگرفته است و همه جا شعار «اللّه اکبر» به گوش میرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمیخواهند؛ سیطره دست‌نشاندگان و طواغیت را بر خود، دیگر تاب نمى‌آورند؛ از فقر و عقب‌ماندگى و تحقیر و وابستگى به ستوه آمده‌اند؛ سکولاریزم را در سایه‌ى سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بن‌بست یافتند؛ و البته ملتهاى عرب به دنبال افراطى‌گرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقه‌اى و قشریگرى با برچسب اسلامگرائى نیز نیستند.»[۲۴]

با نگاهی دقیق روشن می شود که بیداری اسلامی در دامان همه این گفتمان ها نمی تواند به وجود آید بلکه در دامان گفتمانی اصیل که بر پایه اسلام ناب و اجتهاد تحول گرایانه ممکن است. از این رو تأکیدات مقام معظم رهبری را در نام بردن از شخصیت های بزرگ ملل عربی و اسلامی واضح می شود که ایشان بیداری اسلامی را نتیجه تفکر احیاگری دینی و اصول گرایی اسلامی می داند. ایشان در اکثر سخنرانی های خود به این اشخاص اشاره می کنند: سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، سعد زغول، احمد شوقی، حسن البنا، سید قطب.

«مصر کشور بسیار مهمى است. من چند نکته‌ى کوتاه را عرض بکنم. مصر اولین کشور اسلامى است که با فرهنگ غربى آشنا شد. اواخر قرن هجدهم، شروع آشنائى مصر با فرهنگ غربى بود، قبل از همه‌ى کشورها. مصر اولین کشورى بود از کشورهاى اسلامى که با فرهنگ اروپائى آشنا شد، و اولین کشور اسلامى بود که در مقابل آن فرهنگ اروپائى و غربى ایستاد و عیوب آن را فهمید و در مقابل آن مقاومت کرد. سید جمال‌الدین بزرگ، آن مرد اسلام‌خواهِ شجاعِ مبارزِ بزرگ، بهترین جائى را که براى مبارزات خود توانست پیدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و دیگران و دیگران. حرکات اسلام‌خواهى در مصر یک چنین سابقه‌اى دارد. مصرى‌ها شخصیتهاى بزرگى دارند، از لحاظ سیاسى، از لحاظ فرهنگى؛ همه آزادیخواه. مصر شد رهبر دنیاى عرب از لحاظ فکرى و سیاسى. در دوره‌ى طولانى‌اى کشورهاى عرب نگاه میکردند به مصر؛ مصر رهبر دنیاى عرب شد. خب، استقلال و آزادیخواهى در آن کشور موج میزد. البته فرصتهاى خوبى در اختیار آن مردم قرار نگرفت؛ جز مدتهاى کوتاهى. اولین کشورى بود یا بزرگترین کشورى بود که به اتفاق سوریه براى خاطر قضیه‌ى فلسطین وارد جنگ شد. کشورهاى دیگر اسلامى هیچکدام در این چند جنگى که با اسرائیل داشتند، ورود پیدا نکردند. کشور مصر سربازان خودش را، ارتش خودش را، مردم خودش را، پشتیبانى‌هاى خودش را برد، که البته موفق نشدند؛ یکى در سال ۱۹۶۷، یکى در سال ۱۹۷۳٫ مصر یک چنین کشورى است. لذا مصر ملجأ و پناه فلسطینى‌ها محسوب میشد؛ بلکه حتّى ملجأ و پناه بسیارى از انقلابیون دیگر کشورها مصر بود که میرفتند آنجا.»[۲۵]

ایشان در جای دیگری می فرمایند:

«این حادثه‌ی معجزآسا به‌وسیله‌ی ملت تونس آغاز شد و به‌وسیله‌ی ملت بزرگ و رشید مصر به اوج رسیده است. نَفَس در سینه‌ی دنیای غرب و نیز دنیای اسلام –هر یک به دلیلی- حبس شده است که ببینند مصر بزرگ؛ مصر نوابغ قرن اخیر؛ مصر محمد عبده و سیدجمال؛ مصر سعد زغلول و احمد شوقی؛ مصر جمال عبدالناصر و الشیخ حسن البنا؛ مصر ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، اکنون چه خواهد کرد؟ و پرچم همت خود را تا کجا بلند نگه خواهد داشت. اگر این پرچم معاذالله سقوط کند دوران تیره و تاری به دنبال خواهد داشت و اگر به قله برسد و نصب شود سر بر آسمان خواهد کشید.»[۲۶]

وی بار دیگر تأکید می کنند:

«مساله‌ی مصر یک نمونه بی‌نظیر است، زیرا مصر در دنیای عرب یک کشور بی‌نظیر است. مصر اولین کشور دنیای اسلام است که با فرهنگ اروپائی آشنا شد، و اولین کشور دنیای اسلام است که خطر تهاجم این فرهنگ را شناخت و در برابر آن موضع گرفت. اولین کشور عربی است که پس از جنگ جهانی دوم یک دولت مستقل تشکیل داد و از منافع ملی خود در ملی کردن کانال سوئز دفاع کرد، اولین کشوری است که با همه‌ی توان به کمک فلسطین رفت و در دنیای اسلام ملجأ فلسطینیان شناخته شد. سیدجمال‌الدین، مصری نبود ولی جز در مصر هم نمیتوانست امیدی به فهم دغدغه‌ی بزرگ خود از سوی یک ملت مسلمان داشته باشد. ملت مصر، در صحنه‌ی مبارزات دینی و سیاسی، لیاقت خود را به اثبات رسانید و در تاریخ ثبت کرد. محمد عبده و شاگردانش و سعد زغلول و هوادارانش مردمی مرتجع و دنیانشناس نبودند. آنها نوابغ بزرگ و شجاع و بیداری بودند که هر ملتی با پرورش یک نفر مانند آنان میتواند به لیاقت خود فخر بفروشد. مصر با این عمق فرهنگی و دینی و سیاسی، به حق، در جایگاه رهبری دنیای عربقرار گرفت.»[۲۷]

«البته ملت مصر و ملتهاى دیگر الحمدللَّه پُرند از مفاهیم و معارف اسلامى. ما با معارف اسلامى‌اى که در طول زمانها در مصر شایع بوده، آشنا هستیم. من در همین نماز جمعه‌اى که اشاره کردید، گفتم ملت مصر اولین ملتى بود که با فرهنگ غربى آشنا شد – ناپلئون فرهنگ غربى را به مصر آورد – و اولین ملتى بود که عیوب این فرهنگ را فهمید و با آن مواجه شد. شیخ محمد عبده و سید جمال و دیگران پایگاهشان مصر بود و اینها اولین کسانى بودند که با فرهنگ غربى سینه به سینه و مواجه شدند و با آن مبارزه کردند. بعد از آن هم بحمدللَّه مصر و خیلى از کشورهاى عربى مرکز جوشش افکار اسلامى بودند و براى همه‌ى اسلام مفید بودند.»[۲۸]

از این رو ایشان، با تأکید بر انتخاب گفتمان اصیل اسلامی و بازخوانی هر باره آن، انقلابیون را از خطر گفتمان های رقیب سکولار لیبرالی غربی، ناسیونالیسم عربی، سوسیال شرقی بر حذر می دارد چون در دویست سال اخیر هر یک از آنها امتحان خود را پس داده اند.

«در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاه‌ترین زمانها ان‌شاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوه‌اى مردم‌سالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعه‌سازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیزم»، و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بى‌آنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بى‌آنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بى‌آنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بى‌آنکه سکولاریزه و محافظه‌کار شوید.» [۲۹]

ایشان معتقدند در نظام سازی آینده باید به گفتمان های تاریخی توجه نمود و آن مدلی را انتخاب نمود که به سود جریان اسلام است و با نفی قشریگری و تعصب های جاهلانه اهداف انقلاب محقق ساخت:

«نظام‌سازى کار بزرگ و اصلى شما است. این کارى پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهاى لائیک یا لیبرالیسم غربى، یا ناسیونالیسم افراطى، یا گرایشهاى چپ مارکسیستى، خود را بر شما تحمیل کند.  اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیرى براى آن متصور نیست. گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است. هدف نهائى را باید امت واحده‌ى اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى  جدید بر پایه‌ى دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد. اسلامگرائى نباید با تحجر و قشرى‌گرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد. مرز میان این دو نیز باید پر رنگ باشد. افراطهاى  مذهبى که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب‌ماندگى و دور شدن از هدفهاى والاى انقلاب است، و این به نوبه‌ى خود مایه‌ى جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.»[۳۰]

آیت الله خامنه ای با نفی دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» به لزوم تعریف صحیح از دو ویژگی «دموکرات بودن» و «سلفى‌گرى» می پردازد و معتقدند در گفتمان اسلام ناب این دو عنصر به نحو صحیح قابل طرحند لذا باید به  به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین بود:

«تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و بدقت تعریف کنید. «دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال دموکراسى درجه‌ى دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید. «سلفى‌گرى» اگر به معناى اصولگرائى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانیت – که ارکان تفکر و تمدن اسلامى‌اند – سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بى‌دینى خواهد شد.

 به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل میکند، ولى با مذاهب اسلامىِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز میکند، ولى در داخل به جنگهاى قبیله‌اى و مذهبى دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائى و انگلیسى بدبین باشید، که شما را به دام سرمایه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى میکشانند. در دهه‌هاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروى افتخار میکردند و از سمبلهاى اسلامى می­گریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.» [۳۱]

ایشان با تبیین شاخصه های قرن بیست و یکم معتقدند:

«این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر به ملتها هدیه میدهد؛ اسلامِ عقلانیت، اسلامِ تدبر و تفکر، اسلامِ معنویت، اسلامِ توجه و توکل به خداى متعال، اسلامِ جهاد، اسلامِ کار، اسلامِ اقدام؛ اینها تعالیم خداى متعال و تعالیم اسلامى است به ما.»[۳۲]

از این رو بیداری مردم عرب می بایست در افق این نوع از اسلام حرکت کند که نمونه اعلی آن در انقلاب اسلامی ایران و گفتمان فکری امام خمینی(ره) به ظهور تام و تمام رسیده است. ایجاد مردم سالاری دینی و حکومت مبتنی بر احکام و شریعت اسلامی نهایت آرمانی است که می توان بواسطه آن بیداری اسلامی را به ساحل امنی رساند چنانچه امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی به این مهم دست یافت.

«یکى از این حوادث – که ان‌شاءاللَّه این پیش بیاید – این است که نخبگان دینى ملتها بتوانند زمام امور این ملتها را در دست بگیرند و راه درست را که برخاسته‌ى از اسلام و برخاسته‌ى از شریعت و برخاسته‌ى از نیازهاى بومى و اقلیمى باشد، براى مردم ترسیم کنند؛ این بهترین راه است. اما چقدر احتمال دارد که این راه پیش بیاید؟ انسان دلش میلرزد.

 یک احتمال دیگر این است که همان کسانى که عواملشان از در بیرون رفته‌اند، دوباره از پنجره وارد شوند؛ همان کسانى که در مقابل اسلام، در مقابل حرکت ضد صهیونیستى ملت مصر، سى سال از یک دیکتاتورى حمایت کردند، باز زمینه‌ساز یک دیکتاتورى دیگرى بشوند. خب، اول که دیکتاتور نمیگوید من دیکتاتورم؛ یک شکلى به آن میدهند؛ دستگاه‌هاى تبلیغاتى هم دارند، پول هم دارند، امکانات هم دارند، مزدور و آدم هم حتماً دارند. بنابراین یک بیم این است که اینها باز بیایند یک نظامهائى را خودشان درست کنند، یا یک نظامهاى الگوگرفته‌ى کامل از غرب روى کار بیایند. این خطر بسیار بزرگى است براى همین کشورها، که به اسم دموکراسى و به اسم آزادى و این حرفها بیایند نظامهاى غربى را در اینجا حاکم کنند. و انواع و اقسام خطرهائى که در اینجا وجود دارد.

آن چیزى که اینجا میتواند به این کشورها کمک کند، تفکر مردم‌سالارى دینى است. مردم‌سالارى دینى که ابتکار امام بزرگوار ماست، میتواند نسخه‌اى براى همه‌ى این کشورها باشد؛ هم مردم‌سالارى است، هم از متن دین برخاسته است.»[۳۳]


 

منابع:

تذکر: منابعی ذکر خواهند شد که گرداورنده خود به طور مستقیم بدانها مراجعه کرده است و از ذکر منابعی که از نوشته دیگران اقتباس شده پرهیز می شود.

  1. آسایش طلب طوسی، محمدکاظم، مدخل پان عربیسم، دانشنامه جهان اسلام ج۵ ، تهران: موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی. قابل دسترسی در: http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=2649
  2. احمد نجمی، سید قطب، طلایه‌دار بیداری اسلامی ، http://www.irdc.ir/fa/content/5190/default.aspx.
  3. احمدی نژاد، فاطمه، اتحادیه ی سوسیالیست عرب، http://www.pajoohe.com
  4. احمدی، حمید، موج سوم بیداری عرب ؛ریشه یابی قیام های اخیر در کشورهای عربی، http://fa.merc.ir
  5. اسپوزیتو جان ال، انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران؛ مرکز بازشناسی اسلام و ایران،۱۳۸۲٫
  6. اسعد گیلانی، سعید، نگاهی به احوال، آثار و افکار سیدابوالاعلی مودودی، چ۰، ترجمه نذیراحمد سلامی، تهران، احسان، ۱۳۸۰.
  7. اسلامی، سید حسن، سترونی سکولاریزم در جهان عرب، مجله نقد و نظر، بهار ۱۳۷۶، ش۶٫
  8. اقبال، محمد، بازسازی اندیشه دینی در اسلام، ترجمه محمد بقائی(ماکان)، تهران، فردوس، ۱۳۷۹٫
  9. امیرخانی، علی، ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفی‌گری، معرفت کلامی سال اول، شماره سوم، پاییز ۱۳۸۹٫
  10. باقری، اسماعیل، القاعده در افغانستان، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای؛ جهان اسلامـ سال هشتم؛ شماره‌های ۳۰ و ۳۱؛ تابستان و پاییز ۱۳۸۶٫
  11. برژینسکی، زبیگنیو، انتخاب: سلطه یا رهبری، ترجمه امیر حسین نوروزی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۶٫
  12. بنا، حسن، خاطرات خود نوشت حسن البنا بنیانگذار نهضت اخوان المسلمین، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران: انتشارات برهان،۱۳۵۸.
  13. بهی، محمد، اندیشه نوین اسلامی در رویارویی با استعمار غرب، ترجمه سید حسین سیّدی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷٫
  14. بی نام، خلیج فارس و ناسیونالیسم عربی: http://www.dowran.ir/show.php?id=97496882
  15. بی نام، سید ابو الاعلی مودودی دعوتگر وحدت در کشور های اسلامی، http://agcc.blogfa.com/post/7.
  16. بی نام، شهید سید قطب «شاهد بیدار»، مجله اندیشه تقریب، پاییز ۱۳۸۴،  شماره ۴ ، ص۱۳۱٫
  17. بی نام، شیخ محمد عبده:  http://www.rohama.org/fa/content/40.
  18. بی نام، عبده؛ پرچمدار وحدت اسلامی در مصر، http://www.mehrnews.com.
  19. بی نام، لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری. http://siasi.porsemani.ir/node/2544.
  20. بی نام، مجله‌ی حضور، ش ۳۴، ص۱۵٫
  21. بی نام، مرور بر زندگی شهید حسن البنا، http://eslahonline.net/19926.
  22. بی نام، ملی‌گرایی، از دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا، http://fa.wikipedia.org/
  23. بی نام، نگاهی کوتاه به اندیشه وهابیت، مجله امان، شماره ۱۰:قابل دسترسی  http://www.fetrat.com
  24. بیات، عبدالرسول با همکاری جمعی از نویسندگان، فرهنگ واژه ها، قم: نشر مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، ۱۳۸۱٫
  25. بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بین‌المللی بیدارى اسلامى۱۳۹۰/۰۶/۲۶.
  26. بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
  27. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌، ۱۷/۶/۱۳۹۰٫
  28. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار نمونه بسیج سراسر کشور، ۶/۹/۱۳۹۰ .
  29. بیانات مقام معظم رهبری، در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی جوانان و بیدارى اسلامى، ۱۳۹۰/۱۱/۱۰.
  30. بیانات مقام معظم رهبری، در دیدار شرکت‌کنندگان درکنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۸۹/۱۲/۰۱
  31. الترابی، حسن، انقلاب اسلامی ایران، جنبش اسلامی سودان و تروریسم، مصاحبه با روزنامه السفیر بیروت و چند رزنامه دیگر، ترجمه سید هادی خسروشاهی، در: حرکت اسلامی سودان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰٫
  32. الترابی، حسن، بیداری اسلامی معاصر، ترجمه سید هادی خسروشاهی، در: حرکت اسلامی سودان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰٫
  33. تمیمى، عزام، سیر جریان سکولاریسم در جهان عرب چرا اسلام نیازى به سکولاریسم ندارد، مترجم: على کالیراد، روزنامه شرق، ۱۱/۱۱/۱۳۸۴٫
  34. جرجیس، فواز ای. آمریکا و اسلام سیاسی، رویارویی با تضاد منافع، ترجمه سید محمد کمال سروریان، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۲٫
  35. جمالی، لطف الله و دیگران، زندگی و مبارزات سید جمال الددین اسدآبادی، به کوشش، سید هادی خسروشاهی، تهران، کلبه شروق، ۱۳۷۹٫
  36. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۱٫
  37. حزباوی، قاسم، روشنفکران بازیگر (رفتارشناسی سیاسی- اجتماعی روشنفکری عرب) مهرنامه ش۸ دی ماه ۱۳۸۹٫
  38.  حکیمی، محمد رضا، بیدارگران اقالیم قبله، قم، دلیل ما، ۱۳۸۴٫
  39. حکیمی، محمد رضا، مصلح عالم اسلام، در: بیدارگران اقالیم قبله، قابل دسترسی: www.mosleheshargh.com.
  40. حمید احمدی حاجیکلایی، جریان شناسی چپ در ایران، http://ketabnak.com/comment.php?dlid=30445
  41. خدوری، مجید، گرایشهای سیاسی در جهان عرب، ترجمه عبدالرحمن عام، مجله سیاست خارجی، تیر و شهریور ۱۳۶۶ – شماره ۳، از ص ۶۴۳ تا ۶۵۲٫
  42. خسروشاهی، سید هادی،  نگاهی به میراث فکری ـ اجتماعی «شیخ حسن البنا» مؤسس و مرشد اخوان المسلمین، http://www.khosroshahi.org/main/index.php?Page=definition&UID=2743
  43. خمینی، سید روح الله(امام)، پیام به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸ .
  44. خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج۱۵، ص۶۱٫
  45. دین پرست، منوچهر، سلفیه، ماهنامه زمانه، ۱۳۸۴، شماره ۳۳٫
  46.  رفیعی ، محمد حسین، آراء و اندیشه سیاسی محمد رشید رضا، قابل دسترسی در: http://ical.ir
  47. سعیدی، غلامرضا، مفخر شرق، به کوشش، سید هادی خسروشاهی، تهران، کلبه شروق، ۱۳۸۰٫
  48. سواری، عبدالقادر، چپ و چپگرایی در جهان‌ عرب، ، دانشنامه جهان اسلام: http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5390
  49. سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه آیت الله سید على خامنه‏اى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۹ ش.
  50. سید قطب، عدالت اجتماعى در اسلام مباحثى در زمینه‏هاى جامعه، اقتصاد، سیاست و حکومت، ترجمه و توضیحات سیدهادى خسروشاهى و محمدعلى گرامى، تهران، کلبه شروق، ۱۳۷۹٫
  51. شریعتمداری،حمید رضا، سکولاریسم در جهان عرب (مروری بر یازده کتاب در موضوع سکولاریسمی)، مجله حکومت اسلامی، ش۱۹، ص ۲۱۴ ۲۱۵٫
  52. شقاقی، فتحی، امام خمینی: تنها گزینه، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، ۱۳۸۴٫
  53. شکوری، درنگی بر جریان سلفی گری، گروه دین و اندیشه تبیان، http://www.tebyan.net.
  54. صدیقی، کلیم، نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۵٫
  55. طاهری، سید مهدی، انقلاب بیدارساز، هفته نامه پگاه حوزه ، شماره ۲۴۸، و شماره ۲۴۹ ، بهمن۱۳۸۷.
  56. عبدالله خانی، علی، رویکردها و طرح های آمریکایی درباره ایران، تهران موسسه ابرار، ۱۳۸۵٫
  57. عثمانی، محمد، رنگین‌کمان عربی(جریان‌شناسی روشنفکری عرب)، ماهنامه مهرنامه، شماره ۸، دی ۱۳۸۹.
  58. علیمحمدى، على، رشید رضا؛ اصلاحگرِ وحدت‏ طلب، اندیشه تقریب شماره ۱، زمستان ۱۳۸۳، قابل دسترسی: http://www.taqrib.info/persian.
  59. عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران: خوارزمی، ۱۳۷۲٫
  60. عنایت، حمید، سیری در اندیشه سیاسی عرب، تهران امیرکبیر، ۱۳۷۶٫
  61. الغنوشی، راشد، انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و … ، ترجمه و توضیحات: سید هادی خسروشاهی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰٫
  62. فوکو، میشل، ایران: روح یک جهان بی روح و ۹ گفت و گوی دیگر ، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده، تهران: نشر نی، ۱۳۸۳٫
  63. فیرحی، داود، جریان های روشنفکری معاصر عرب، به اهتمام محمد عثمانی: http://mohammadothmani.blogfa.com/post-34.aspx
  64. قراملکی، محمدرضا خاکی، واژه کاوی سکولاریسم و سکولاریزاسیون مجله معرفت ، شماره ۷۹٫
  65. گودرزی، محمد، حیات در اندیشه متنبی و احمد شوقی، کیهان فرهنگی، آذر ۱۳۸۴، ش۲۳۰، ص ۴۵ ۴۷٫
  66. محیط طباطبایی، محمد، سید جمال‌الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین، به کوشش، سید هادی خسروشاهی، تهران، کلبه شروق، ۱۳۸۰٫
  67. مرادی، مجید، نظریه دولت در اندیشه سیاسی حسن البنا مجله علوم سیاسی، پاییز ۱۳۸۱، ش۱۹٫
  68. مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت های صدسال اخیر، تهران، صدرا، ۱۳۷۱٫
  69. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد، ج‏۲۴، تهران: صدرا، ۱۳۸۷٫
  70. ملازهی، پیرمحمد، سلفی‌گری در پاکستان، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای؛ جهان اسلام ـ سال هشتم؛ شماره‌های ۳۰ و ۳۱؛ تابستان و پاییز ۱۳۸۶٫
  71. موسوی بجنوردی، کاظم، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۳، ج۷، ص۱۲؛ همچنین: http://www.payam-aftab.com.
  72. موسوی، سید مهدی، بررسی نقش حکمت متعالیه در شخصیت و اندیشه سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی، مجموعه مقالات همایش سیاست متعالیه ج دوم، قم: انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹٫
  73.  واثقی، صدر، سید جمال الدین اسدآبادی و نهضت‌های اسلامی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۳۵٫
  74.  ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، قم: نشر معارف، ۱۳۸۵٫

[۱] مجله‌ی حضور، ش ۳۴، ص۱۵٫

[۲] فوکو، میشل، ایران: روح یک جهان بی روح و ۹ گفت و گوی دیگر ، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده، تهران: نشر نی، ۱۳۸۳، ص۵۹٫

[۳] فوکو، همان، ص۶۰ ۶۱٫

[۴] فوکو، همان، ص۶۸٫

[۵] این تعبیر را مقام معظم رهبری در بیانات در دیدار اقشار نمونه بسیج سراسر کشور، ۶/۹/۱۳۹۰ نسبت به امام(ره) به کار بردند: «امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهاى مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامى الهام گرفته‌اند و فرا گرفته‌اند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجىِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجىِ امام بزرگوار فراگرفتند.»

[۶] صحیفه امام، ج۱۵، ص۶۱٫

[۷] فتحی شقاقی، امام خمینی: تنها گزینه، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، ۱۳۸۴، ص۱۳۳٫

[۸] الترابی، حسن، بیداری اسلامی معاصر، ترجمه سید هادی خسروشاهی، در: حرکت اسلامی سودان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰، ص۷۴٫

[۹] الترابی، حسن، انقلاب اسلامی ایران، جنبش اسلامی سودان و تروریسم، مصاحبه با روزنامه السفیر بیروت و چند رزنامه دیگر، ترجمه سید هادی خسروشاهی، در: حرکت اسلامی سودان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰، ص۱۶۰٫

[۱۰] الترابی، همان، ص۱۶۰ ۱۶۱٫

[۱۱] حزب پیروز در انتخابات پس از سرنگونی زین العابدین بن علی.

[۱۲] الغنوشی، راشد، انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و … ، ترجمه و توضیحات: سید هادی خسروشاهی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۹۰، ص۶۵ ۷۷٫

[۱۳] الغنوشی، همان، ص۵۸٫

[۱۴] الغنوشی، ص۲۰۷٫

[۱۵] الغنوشی، ص۲۲۵٫

[۱۶] الغنوشی، همان، ص۲۱۵٫

[۱۷] الغنوشی، همان، ص۱۷۲٫

[۱۸] به ور مثال: ر.ک: صدیقی، کلیم، نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۵، ص۳۹ ۴۰؛ همچنین ص۶۹ ۷۰٫

[۱۹] اسپوزیتو جان ال، انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران؛ مرکز بازشناسی اسلام و ایران،۱۳۸۲، ص۲۴۴٫

[۲۰] ر.ک: طاهری، سید مهدی، انقلاب بیدارساز، هفته نامه پگاه حوزه ، شماره ۲۴۸، و شماره ۲۴۹ ، بهمن۱۳۸۷.

[۲۱] برای نوع رویکرد سیاست آمریکا در قبال ایران: ر.ک: جرجیس، فواز ای. آمریکا و اسلام سیاسی، رویارویی با تضاد منافع، ترجمه سید محمد کمال سروریان، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۲، ۲۱۷ -۲۴۸؛ همچنین: عبدالله خانی، علی، رویکردها و طرح های آمریکایی درباره ایران، تهران موسسه ابرار، ۱۳۸۵٫

[۲۲] برژینسکی، زبیگنیو، انتخاب: سلطه یا رهبری، ترجمه امیر حسین نوروزی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۶، ص۸۰٫

[۲۳] پیام امام خمینی(ره) به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸ ،در: صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۰٫

[۲۴]بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

[۲۵]بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵

[۲۶]همان.

[۲۷]همان.

[۲۸]بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان درکنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۸۹/۱۲/۰۱

[۲۹]بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

[۳۰]بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بین‌المللی بیدارى اسلامى۱۳۹۰/۰۶/۲۶

[۳۱]بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

[۳۲]بیانات مقام معظم رهبری، در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی جوانان و بیدارى اسلامى، ۱۳۹۰/۱۱/۱۰.

[۳۳] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌، ۱۷/۶/۱۳۹۰٫