دولت اسلامی و دین حداکثری
چهاردهمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی آیت الله مصباح یزدی با موضوع: دولت اسلامی و دین حداکثری برگزار شد. متن سخنرانی: بسماللهالرحمنالرحیم اللهم کن لولیک الحجهبنالحسن صلواتک علیه و علی آبائه فیها الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و […]
چهاردهمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی آیت الله مصباح یزدی با موضوع: دولت اسلامی و دین حداکثری برگزار شد.
متن سخنرانی:
بسماللهالرحمنالرحیم
اللهم کن لولیک الحجهبنالحسن صلواتک علیه و علی آبائه فیها الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً
تقدیم به روح پرفتوح امام راحل و شهدای والا مقام اسلام صلواتی اهداء کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد قبل از هر چیز فرا رسیدن میلاد مسعود ولی نعمت خودمون حضرت فاطمه معصومه(س) را تبریک و تهنیت عرض میکنیم و از خدای متعال درخواست میکنیم که سایه عنایت ایشان را بر سر همه ما مستدام بدارد آنچه در طول قرنها از علماء و بزرگان در این شهر تربیت شدهاند کسانی به مراتب معنوی رسیدهاند و بالاخره در این عصر اخیر مثل حضرت امام(ره) در این حوزه پرورش پیدا کردند و این قیام و انقلابی که از قم نشأت گرفت همه اینها یک گوشهای از برکات بیبی دو عالم(س) است که هر چه قدر قدردانی کنیم باز هم کم است برای شادی روح مطهرشون صلواتی دیگر اهداء میکنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و اتقوا فطره لا نصیباً الذین ظلموا منکم خاصاً بزرگترین راهی که خداوند متعال برای هدایت بشر باز کرده و از این راه بهترین برکات نصیب انسانها در طول تاریخ شده راه وحی و نبوت است اگر برکاتی که از ناحیه انبیاء و تعالیم و تربیتهای انبیاء نصیب بشر شده میشد که اینها را دستهبندی کنند و کلیات آنها را اقلاً شمارش کنند.
در مقابل سایر خیرات و برکاتی که انسانها داشتند آن وقت معلوم میشد که برکات انبیاء چقدر برتری داره بر سایر نعمتهای که در این عالم نصیب انسانها شده و خواهد شد ولی از آنجا که این عالم، عالم انتخاب و گزینش (و با تعبیر قرآنی و دینی که آشنا هستند عالم) عالم امتحانِ، و ما اصلاً این عالم اومدیم، در این عالم آفریده شدیم برای اینکه همواره راههای متعددی جلوی پا مون باشد سعی کنیم بهترین راه را انتخاب کنیم اگر نبود راههای متعدد خیر و شر، صلاح و فساد، حق و باطل، و همیشه یک راه جلوی انسان بود این همه مدارج کمال برای انسان تحقق پیدا نمیکرد برتری انسان بر ملائکه همین که راه شر و عصیان پیش پاش هست. و اونهای که با توکل بر خدا بتوانند نجات پیدا کنند از راههای شر آگاهانه آنها را ترک میکنند و از راه حق پیروی میکنند اگر انسان قدرت بر معصیت نداشت قدرت بر راههای غلط نداشت و همواره راه خیر را میرفت خیلی هنر نبود اینکه ملائکه میشدند خادم انسان هم در دنیا و هم در آخرت در آخرت میآیند به استقبال مؤمن «سلام علیکم فادخلوها خالدین» مثل یک خدمتکاری میآیند جلوی مؤمن میگویند بسمالله و تعاریف میکنند با احترام میگن بفرمایید وارد بهشت بشین، موقع احتضار برای مؤمن حاضر میشوند «نحن اولیائکم فیالحیاه الدنیا و فیالاخره» ما در دنیا هم دوست شما بودیم (یار و یاور، شما نمیدیدید اما) ما کمککار شما بودیم که فرشتگان خادم انسان میشوند به خاطر اینکه انسان با قدرتی که بر معصیت داره باید صرفنظر کند راه حق بره این مرتبه عالی انتخاب و اختیار انسان که زمینه رسیدن به عالیترین مقامات قرب خدا را فراهم میکند خوب وقتی انبیاء راههای صحیح زندگی را به بشر نشان دادند در کنارش عقل آدم هم بود کلیات و قبلاً عقل فهمیده بود بعداً تفاسیرش را انبیاء بیان کردند که دیگر آدم چی کمداره که از راه حق جدا بشه و دنبال شیطان میره خوب اگر این جوری بود که همه راه خوب میرفتند بعضیها همینطور تصور میکنند خیال میکنند اگر یک برنامه صحیح بود مدیرش هم مدیر خوب و لایق باشد صددرصد باید نتیجه بده شاید شنیده باشید کسانی اشکال میکنند بر اسلام و راه ولایت و اینها از این راه که اگر این راه صحیح بود باید مسلمین به عالیترین کمالات مادی و معنوی رسیده باشند در صورتی که این جوری نیستند در بسیاری از علوم و صنایع و حتی زندگی راحت دنیا هم اینها عقبترند پس معلوم میشد که اسلام مثلاً یک راه صحیح نیست نعوذ بالله یا برترین راه نیست این مغاطله هست چنین نیست که اگر راهی صحیح باشد برنامه اجتماعی صحیحی باشد مدیرش مدیر قوی باشد حتماً صدرصد نتیجه میده برای اینکه هیچ راهی یا لااقل در ارتباط خودمون بالاتر از اسلام نیست هیچ مدیری بهتر از پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین نبود، بود. ولی خوب دیدین که بعد از رحلت پیغمبر مسلمانها اشتباهاتی مرتکب شدند و حتی با وجود ائمه اطهار(ع) و تأکیداتی که خدا و پیغمبر جلو جلو فرموده بودند که از اونها جدا نشین، اغلب مسلمانها جدا شدند.
این نقص در دین بود یا نقص در پیغمبر و امام بود در هیچ کدام، دین بهترین دین بود و رهبران بهترین رهبران عالم بودند اما صحنه کربلا هم اتفاق افتاد و ظلمهای تحقق پیدا کرد که در عالم بینظیر بود معنای که راهی صحیح باشد و راهبر، رهبر راه هم لایق باشه این نیست که صددرصد حتماً در جامعه جواب مثبتی بده چرا، چون آدمیزاد مختار است سرکار با یک موجودی است انتخابگر
راه رو بهش نشان میدهند و شرایط اجرایش را براش فراهم میکنند، نمیخواد، چه میشه کرد افسار نمیزنند سر انسان که به زور بکشند، اون دیگه انسان نیست اونی که افسار به سرش میزنند انسان نیست.
دین خوب و رهبر خوب نمییاد مردم را مجبور کند و به زور بکشد به این طریق زمینه انتخاب صحیح رو فراهم میکند آنچه میتواند تقویت میکند جهت خیر را و جاذبههای خیر را تا بیشتر مردم به اون راه توجه پیدا کنند ولی اگر کسی نخواست نمیشه کاری کرد.
به هر حال در مقابل برکات انبیاء(س) و فداکاریهای آنها و فداکاریهای ائمه اطهار(س) که ما شیعهها این چیزها را خوب میفهمیم فداکاریهایی که سیدالشهداء کردند. در کنار اینها هم باز عواملی وجود داشته و دارد و خواهد داشت که انسانها راههای دیگهای را انتخاب میکنند گاهی کاملاً آگاهانه راه غلط را انتخاب میکنند این جور افراد بسیار کمند کسی که بگه بله من (لااقل پیش خودش) میدونم این راه غلطه بدبختی دنیا و آخرت داره خودم را بدبخت میکنم دیگران را بدبخت میکنم.
اما علیرغم اینها باز هم همین راه را خواهم رفت این جور آدمها خیلی کمند فرعونی باید باشد بعد آیات اِلاهی را میبیند و معجزات و این حرفها را میگه حالا برم آسمانها و بگردم بینم خدایی پیدا میشه «یا هامان ابن لی صرحاً لعلی ابلغ الاسباب و اسباب السموات» بعداً بگویند من گَشتم و خدایی نبود «اناربکم الاعلی» این جور آدمهای که عناد داشته باشند و خودخواه باشند و همه حقایق را زیر پا بگذارند خیلی کمند.
یک اقلیتی هستند البته بزرگترین گناه رو اینها دارند ولی اکثریت کسانی که منحرف میشوند این جوری نیستند یک شبههایی یک شائبههایی، یک توجیهاتی برای خودشون درست میکنند ما این راه را انتخاب کردیم، به خاطر این، حالا یک مثال کوچکی بزنم.
برگردم به اصل مطلب همه ما این رو شنیدیم تاریخ دیگر در چیزها آمد، و نشیندم که کسی تشکیک کرده باشد حالا ما تحقیق در سند و چنان نکردیم خیلی بنده صلاحیت این کار را ندارم دنبالش نبودم وقتی هارون الرشید آمد مدینه رفت سر قبر پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد یا رسولالله من عذر میخوام از شما که فرزند شما موسیبنجعفر را زندانی میکنم این به خاطر مصلحت امت، هارونالرشید در سر قبر پیغمبر عذرخواهی میکند که من این جنایتهایی که نسبت به موسیبنجعفر مرتکب میشم به خاطر مصلحت امتِ من و ببخش نمیگه که علیرغم اینکه فرزند شماست روی دشمنی با شما این کار رو میکنم میگه امت شما را اصلاح میکنم برای حفظ وحدت اسلامی موسیبنجعفر را زندانی میکنم تا اختلافی به وجود نیاد و همه یکدست بشوند.
غالب کسانی که منحرف شدهاند از این تیپند این جور نیست که آگاهانه کاملاً از روی عناد بگند (بگویند) ما میدونیم این کار غلط است و صددرصد میکنیم به کوری چشم طرفداران حق، خیلی کمه یک ابوجهلی باید پیدا بشه یک فرعونی پیدا بشه، یک هارونآلرشیدی پیدا بشه تازه هارون الرشید این بود اون توجیه میکرد.
اینکه یک مطالبی دستاویز بشه برای انحراف از مسیر حق این اسمش فطرت مراتبی داره گاهی کار به جای میرسه آنقدر آب گلآلود میشه آن وقت اینقدر حق و باطل قاطی میشه شبهات قوی میشه که حتی اکیاس روزگار هم از تشخیص حق و باطل عاجز میشه.
البته بله این حد از ابهام و ایهام رسیدن این و میگن بیشتر موارد انحراف این که کسانی یک انگیزههای باطنی دارند یک مقداری ناخودآگاه و نیمه آگاهانه است دلشون یک چیزهای میخواهد دنبال توجیهاش میگردند، میگردند از آیات و روایات از کلمات بزرگان یک چیزی پیدا میکنند که بتوانند توجیه کنند این خواستهشون را.
بعد هم چه بسا خودشون باورشون میشه چون باز هم یکی از عجایب زندگی آدمیزاد که گاهی وقتی در یک مسیر غلط میافتد آن چنان خودش پیش میره که خودش نمیتونه تشخیص بده
اگر دیدید آیاتی زیادی داریم درباره
(خَتَمالله علی قلوبهم والتبع الله علی قلوبهم) (أزلهم الله علی اعمالهم)
اینها همه از این قسمند (فاما ذاقوا أذاق الله علی قلوبهم)
وقتی کسانی کج میروند خدا دلشون کج میکند که کج بفهمند.
(أفرایتم من اتخذ اله هوی) یکی که هوی نفسش بتش، معیارش برای انتخاب راه دلخواهش، دلم بخواد (أفرایتم من اتخذ الی له هوی) (ازلد الله علی علمه) (ختم علی سمعی و قلبه و جعل علی بصری بشاره)
وقتی این جور شد که آدم بنا گذاشت بر اینکه هر چی دلش بخواد عمل کند خدا گمراهش میکند (أزل له الله علی علمه) آگاهانه خدا گمراهش میکند (و جعل علی سمعی و قلبه و ختم علی سمعه و قلبه چشم و دلش که راه شناخت و حقیقت اینها را میبندد و مهر میزند درش که مسدود بشه (و جعل علی بصری بشاره) جلوی چشمش پردهای میاندازه که حقیقت را نبیند خدا این کارها رو میکنه به خاطر عقوبت راه غلطی که رفته و خواسته کلاه سر خدا بگذاره
توجیهات بیجا، تفسیر به رأیهای آیات قرآن، بازی کردن با احکام خدا، خدا به همچنین بلایی مبتلاش میکند میرسد کارش به جایی که خودشم دیگه نمیفهمد.
بعدش قرآن میفرماید: فمن یهدی … کسی که خدا گمراهش کند که میتونه هدایتش کند هیچ کسی …
منظورم اینکه آنچه که باعث میشه کسانی در مقابل راه انبیاء راه خطا بروند مبدأش دلخواهها و هوسهایی است که دارند بعد در مقام اینند که این هوسهاشون را توجیه کنند یک کلاه شرعی سرش بگذارند یک عنوانی درست کنند براش عنوان مطلوبی باشد که دیگران را فریب بدهند و بگویند ما این کارهایی که میکنیم به خاطر یک جهاتی که شما عقل تون نمیرسه و قسم میخورند ما غیر از اصلاح غرضی نداریم تو قرآن آمده قسم میخوره (إن أردنا الا الا …. ولی دروغ میگویند (والله یعلم انهم لکاذبون) (و من الناس آیات قرآن عجیبه گاهی من این آیه رو صد دفعه خوندم و صد و یکمی را که میخونم یک، شکوه دیگهای داره (و من الناس من یوجبک قوله فی الحیاه الدنیا و یشهد الله علی ما فی قلبه) بعضی آدما هستند که وقتی درباره زندگی دنیا صحبت میکنند داد سخن میدن آنقدر زیبا حرف میزنند که مانع اعجاب نفر میشوند (یوجبک قوله فیالحیاهالدنیا) سخن گفتن و سخنرانیش مایه اعجاب نفر میشوند نه تنها در سخن گفتن داد سخن میده (و یشهد الله علی ما فی قلبه) بعد قسم میخوره و خدا را شاهد میگیره که اینهایی که من میگم اینها رو از ته دل میگم به خاطر خیر شما میگم (و هو لخصال) همین آدمی که این قدر قشنگ حرف میزنه و قسم میخوره که من برای خیر و صلاح شما میگم این از بدترین دشمنان شماست از سرسختترین دشمنان شماست.
فکر میکنید این فقط منحصر به زمان پیغمبر که همچنین آدمی پیدا میشه یک تیپ آدما این جوریند من الناس اینها انحرافشون از اینجا شروع میشه که میبینند دستورات خدا، احکام شرع، راه انبیاء، همه جا با خواستههاشون وفق نمیده اگر بخواهند به دستورات خدا و دستورات دین عمل کنند خیلی جا باید خواستههای خودشون و بگذارند زیرپا، یک وقت بنده هستم و نمیتوانم خواستهام را تحقق ببخشم. مخالف خواسته کردن برام خیلی مشکل نیست. من مثلاً سوء استفاده چند میلیاردی نمیکنم چون دستم نمیرسد راهم نمیدن این هنری نیست که من نتواستم سوء استفاده کنم خوب دستم نمیرسه.
اما حالا یک کسی دستش رسید فکر میکند هیچ کس بالای سرش نیست، و تا آخر هیچ کس متوجه نمیشود هزارها میلیارد از بودجه دولت سوء استفاده میکند میتواند بردارد و راهایش را بلد هست و یک جوری عمل کند که دیگران متوجه نشوند به اسم اشخاص، مختلف و مستعار ساختگی
پورسانتاهایی که از معاملات خارجی میگیرد و در بانکهای خارجی میگذارد و کسی نمیفهمد و هیچ کس حسابش را نمیداند و هیچ جا منعکس نیست توی هیچ ورق و سندی، نکنید این کارها را، خیلی مرد میخواهد نه به این معنی که زنها نمیتوانند این یک ادبیات است خیلی آدم قبیحی میخواهد که همچنین زمینهای برای سوء استفادهاش فراهم باشد حالا یا پول است یا شهوت یا ریاست یا هر چیز دیگری.
قدرتش را داشته باشید و مطمئن باشد که کسی متوجه نمیشود و مچش را نمیگیرند و در عین حال سوء استفاده نکنید خیلی کم پیدا میشود تعجب نکنید اگر مثل بنده نمیکنیم چون دستمان نمیرسد اگر دستمان رسید و فکر کردیم آن وقت معلوم میشود که مایه ایمانی داریم.
فتنهها از اینجا شروع میشود چطور میشود که فتنهها آغاز میشوند (واتقوا فتنه لا تصیبا الذین ظلموا منکم خاصاً) بعضی از فتنهها هست که فقط دامنگیر خود انسان نمیشود دامنگیر حزب و باند نمیشود بلکه فراگیر و عالمگیر است آثار سوء فتنهها
میلیونها خانوادههای مستضعف فقیر بیچاره، خانوادههای شهدا همه اینها از حقشان محروم میشود تا یک نفر آن سوء استفادههای کلان و کذایی را بکند.
یک شبهه را ایجاد میکنند مردمی که معلومات قوی ندارند تخصصی در مسائل معارف الهی ندارند باور میکنند تحت تأثیر واقع میشوند میلیونها انسان در یک زمان میلیاردها در طول زمان گمراه میشوند با یک کلمه سخن یک جمله نوشت و یا یک کتاب یا مقاله
چرا، چون دلم میخواهد امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرماید برحسب نقلی که شده میفرماید: «انما الفتن فتنهها از کجا شروع میشود آغازش از کجاست و چطور میشود که مردم دچار گمراهی میشوند بدون آنکه متوجه باشند گیچ میشوند و نمیتوانند کاری انجام دهند.
آغاز پیدایش فتنهها دو چیز است: هوسهای که کسانی به دنبالش میروند و ؟ و نظریاتی که بدعتگذاری و نوآوری میکنند و حرفهایی درست میکنند.
هوسهای که دنبال میشود و آراء تتبع رأیهایی که ایجاد میشود و بدعتگذاری میشود فتنهها از این دو چیزند یعنی یا مبدأ فتنهها هوسها و دلخواه است یا انحرافات در فکر و تشخیص و نظریات ایجاد میشود یا مردم را گمراه میکنند که امرشان مشتبهه شود با بدعتگذاریها یا کسانی به دنبال هوسهایشان میروند برای هوسهایشان توجیه درست میکنند و دیگر باکی ندارند که حلال و یا حرام باشد مردم هدایت شوند یا گمراه شوند.
از بزرگترین نعمتهایی که ما میشناسیم در طول تاریخ اسلام این را من خیلی از روی گزاف عرض نمیکنم چون کمی به آن وارد هستم از بزرگترین نعمتهایی که خداوند به مسلمانان در طول این چهارده قرن داده انقلاب اسلامی ایران کمتر نعمتهای اجتماعی که ما در طول تاریخ با نعمت دیگر مقایسه کنیم و بگذاریم از خدمات انبیاء و ائمه چون حساب آنها جداست و این چیز که مربوط به ما میشود من سراغ ندارم یک حادثه تاریخی اسلام که این قدر عمق داشته باشد و برکات داشته باشد و عالمگیر باشد در کنار این نعمت بزرگ فتنههاست که از آغاز نمیگذاشت به پیروزی برسیم و بعد از پیروزی میخواهد از مسیر صحیح منحرفش کند راه انحراف چیست و عامل آن چیست و یک افرادی وجود دارند که میخواهند دلخواههای خود را عملی کنند اهواءٌ تتَّبَع و عامل دوم انحراف فکری است که در مردم به وجود میآورند و شبهاتی ایجاد میکنند نوآوری میکنند قرائتهای جدید مطرح میکنند آراء تُبْتَدَع
و ما باید این دو عامل را خوب بشناسیم و اول سعی کنیم خودمان مبتلا نشویم و مبارزه با هوای نفس کار سادهای نیست و من این را با تجربه ۶۰ سال میگویم و گزاف نیست جوانها به خصوص تا هنوز مبتلا نشدهاند تا این هوسهای دنیا در دلشان رسوخ پیدا نکرده خیلی راحت میتوانند مبارزه کنند اما اگر انسان عشق دنیا در دلش جایگزین شد یا عشق پول یا شهوت یا مقام این سه تا چون فرار کردن از دست این سه تا محبت، بسیار سخت است.
جوانان عزیز تا وقتی که جوان هستید قدر این فرصت طلایی را بدانید و سعی کنید هوای نفس از خواسته خدا باز شناسید بدانید این دلخواه هست نه خدا خواه سعی کنید و ببینید که خدا چه میخواهد.
دوم سعی کنید معرفت و شناخت صحیح پیدا کنید هر چه ما معارف الهی را بهتر و عمیقتر درک کنیم کمتر مبتلا به اشتباه میشویم ولی این معارف حد و حصری ندارد بالاخره ما ناچاریم مخصوصاً آن کسانی که فرصت زیادی برای مطالعه و تحقیق در مبانی مسائل اجتهادی ندارند باید کسانی را پیدا کنند که پیش از دیگران اعتماد داشته باشند هم در تشخیص و هم در تقوای آنها و الا دنیا پر از فتنهها و ابهامات و اشتباها و اختلافها و لغزشها و چیزهای دیگر و من و شما به این عالم آمدهایم برای اینکه توی انبوه این اشتباهها سعی کنیم راه صحیح را پیدا کنیم و پیروی نماییم و بستگی به همت انسان دارد که چقدر در تشخیص حقیقت تلاش کنیم و بعد عمل کردن به آن چیزی که میشناسیم و کوشا باشیم و در صدد توجیه اشتباهای خودمان نباشیم و ببینیم که خداوند از ما چه چیزهایی را خواسته و دقیقاً آن را عمل کنیم اگر این مسئله را از اینجا شروع کنیم و سعی کنیم آسیبهای انقلاب از این دو دیدگاه شناسایی کنیم و یک مروری روی تاریخ بیست و هفت و هشت ساله بکنیم و ببینیم این انحرافاتی که به وجود آمد و این نمونه های روشنی که دارد مثل اول فتنههای بنی صدر و دیگران فتنههای مجاهدین و ترورهای کور و امثال اینها و بعد فتنههای دیگری که این قدر آشکار و تابلو نبود چیزی شبیه همه اینها بود اما زیر یک پوششهایی که مخفی میماند و دیگران را میتوانست فریب دهد.
و باید روی این فتنهها مرور کرد تا ببینیم که از کجا ناشی میشود و چه کسانی بنیانگذار این فتنهها بودند و چگونه در جامعه رواج دادند و بسیاری از مردم را به دام این فتنهها کشاندند سعی کنیم خودمان را حفظ کنیم و ثانیاً نگذاریم که این فتنهجویان بر عقل و فکر مردم و ایمان آنها تسلط پیدا کننده دیگران را هوشیار کنیم و هشدار دهیم آن طور که وظایف دینی ما اقتضاء میکند اما بدانیم خط انحراف از این دو چیز است اهواء تتبع و آراء تبتدع
یا نمیخواهد حق اجرا شود و یا نمیدانند که حق کدام است ردههای بالا از قسم اولند آنها میدانند حق چیست ولی دلخواهشان نیست.
عموم مردم بیشتر از ردههای پایینترند تحت تأثیر افکار انحرافی قرار میگیرند و دنبالهرو دیگرانند و آنها بدعت میگذارند و مردم میگویند بله بله
به هر دلیلی دنبالهرو آنها میشوند باید این دو عامل را خوب شناسایی کنیم سعی کنیم خودمان مصون بمانیم و هم به دیگران مصونیت بدهیم.
پروردگارا تو را به حق محمد و آل محمد و به حق وجود مقدس ولیعصر ارواحنا فداه قسم میدهیم که خودت دلهای ما را از هر گونه انحرافی حفظ بفرما سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار و آنچه خیر اسلام و مسلمین است به آنها الهام نما در انجام و تحقق بخشیدن اینها ایشان را یاری بفرما. ما را پیروان و بازوان اجرایی خوبی برای تحقق اسلامی و انقلابی قرار بده، توفیق شکرگذاری از نعمتهای بیپایانت به همه ما مرحمت بفرما در ظهور ولیعصر تعجیل بفرما، همه ما را از خدمتگزاران آستان آن حضرت قرار بده، عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرما. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰