۱۰٫ اگر تقوا بود اما شجاعت نبود، باز کافى نیست
اگر تقوا بود، اما شجاعت نبود، باز کافى نیست. چهبسا آدمهاى باتقوا که به خاطر نداشتن شجاعت لازم، در آن وقتىکه باید اقدامى بکنند، نمىکنند و حرفى بزنند، نمىزنند. وقتى امام بزرگوار این حرکت عظیم را به وجود آورد، یک عامل عمدهى آن، شجاعت امام بود؛ و الّا خیلىها بودند که تقوا داشتند و مردمان […]
اگر تقوا بود، اما شجاعت نبود، باز کافى نیست. چهبسا آدمهاى باتقوا که به خاطر نداشتن شجاعت لازم، در آن وقتىکه باید اقدامى بکنند، نمىکنند و حرفى بزنند، نمىزنند. وقتى امام بزرگوار این حرکت عظیم را به وجود آورد، یک عامل عمدهى آن، شجاعت امام بود؛ و الّا خیلىها بودند که تقوا داشتند و مردمان مؤمن و باخدا بودند؛ اما شجاعت لازم را نداشتند. اگر شجاعت نباشد، انسان مرعوب مىشود و دشمن از همین نقطهى ضعف استفاده مىکند. این تهدیدها، این حرفها و این خطونشان کشیدنها، اغلب براى مرعوب کردن مسئولان کشورهاست. شما اگر اهل تاریخ باشید، وقتى به تاریخ نگاه مىکنید، مىبینید هرجایى که مسئولان و رؤسا و کارگزاران و دستاندرکاران ادارهى کشور از شجاعت برخوردار نبودند، آنجا یک پاى زندگى مردم لنگید. اگر همهى آنها دچار بىشجاعتى و ترس شدند، مردم بدبخت شدند. بسیارى از تحلیلهایى که رادیوهاى بیگانه دربارهى مسائل گوناگون در فضاى کشورها مىپراکنند، براى این است که نخبگان کشورها را مرعوب کنند؛ آنها احساس کنند که نمىتوانند کارى بکنند و دستشان بسته است. نیروى عظیم مردم را نبینند؛ قدرت جغرافیایى و تواناییهاى فرهنگى خود را نبینند؛ همهاش چشمشان به دست دشمن و قدرت دشمن و موشک دشمن و اقتدار دشمن باشد. این بىشجاعتى، بسیار خطر بزرگى است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰