آزادی و عدالت – قسمت پنجم- عدالت و آزادى در بزهکاران و تبهکاران

تبهکارانى که بر خود ستم کرده و یا به حقوق دیگران تجاوز مى نمایند و حق حیات و آزادى را از دیگران سلب کرده و با قلم و قدم خود، مردم را به فساد و بد اندیشى سوق مى دهند، نباید با آنها چون مردم پاک اندیش و پاک کردار برخورد شود و آزادى که […]

تبهکارانى که بر خود ستم کرده و یا به حقوق دیگران تجاوز مى نمایند و حق حیات و آزادى را از دیگران سلب کرده و با قلم و قدم خود، مردم را به فساد و بد اندیشى سوق مى دهند، نباید با آنها چون مردم پاک اندیش و پاک کردار برخورد شود و آزادى که براى پاکان وجود دارد، نباید براى ناپاکان هم باشد؛ زیرا پاکان با اندیشه پاک و نیک و کردار شایسته، خود را به کمال و سعادت مى رسانند و دیگران را نیز با خود همراه ساخته و به هدف عالى، هدایت رهبرى مى کنند؛ لیکن بد اندیشان در اندیشه تباهى و فساد هستند و براى رسیدن به هدف زشت خود، از ارتکاب هر کار زشتى ابا ندارند. حقوق دیگران را پایمال کرده جان و مال و آبرو و ناموس دیگران را وسیله رسیدن به اهداف ناپاک خود قرار مى دهند.

اجراى عدالت در اینگونه افراد حکم مى کند که از آزادى در عمل محروم شوند و دست آنها در خرابکارى و فساد و تعدى به دیگران قطع شود. آزادى دادن به این گروه، خلاف عدالت است ؛ زیرا خلاف آزادى دیگران است. اینان با فساد و تباهى که دارند و با سلب حق دیگران، مردم را از آزادى محروم ساخته و اجازه کار و فعالیت به آنها نمى دهند.

پس رابطه دیگر عدالت و آزادى در اینجا روشن مى شود و آن اینکه، آزادى دادن به گروه بزهکار و تبهکار و مفسد، خلاف اجراى عدالت و خلاف اجراى آزادى در جامعه است ؛ چرا که اگر این گروه با آزادى حقوق دیگران را پایمال کرده و به آزادى دیگران تجاوز مى کنند و به این ترتیب، دیگران در اعمال حقوق خود آزاد نخواهند بود، آزادى از پیکره اجتماع رخت برمى بندد و از میان مى رود؛ چنانچه عدالت نیز پایمال شده و از میان مى رود.

امام خمینى قدس سره چنین مى گوید:

‏«ما هر چه خواستیم این قشرهاى فاسد را هدایت کنیم و هر چه مهلت دادیم که هدایت بشوند و به خود بیایند و به مصالح کشور نظر کنند، عکس آن را عمل کردند. هر چه به آنها آزادى دادیم که آزادى را براى ملت وسیله رشد قرار بدهند؛ آزادى قلم دادیم، آزادى بیان دادیم، اجتماعات و احزاب را آزاد گذاشتیم که اگر راست مى گویند که براى ملت کار مى کنند و دموکرات هستند و حکومت مردم بر مردم مى خواهند، چرا نمى گذارند مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند چرا، با خرابکاریها مى خواهند[ که مردم] حکومت خودشان را تعیین نکنند… آنها مى خواهند ما را غارت کنند و جوانهاى ما بى تفاوت باشند. جوانهایى که در عشرتگاه هستند، بى تفاوتند. جوانهایى که مبتلا به مخدرات هستند، در امور کشور بى تفاوت هستند، جوانهایى که در مراکز فحشا بزرگ مى شوند، نسبت به مصالح کشور بى توجهند و به مصالح کشور کار ندارند… ما مى خواهیم مملکت را حفظ کنیم و حفظ مملکت به آن آزادى که شما مى گویید، نیست. این آزادى مملکت را بر باد مى دهد… شما مى خواهید که ما آزاد بگذاریم تا جوانان ما فاسد بشوند و در پایان شما بهره ببرید.‏»‏ (۲۰‏)

———————————————–

۲۰٫ در جستجوى راه، سخنرانى مدرسه فیضیه به مناسبت عید فطر، مورخه ۵۸/۶/۴،ص ۲۷۸٫