۱۷٫ اگر مردم با حاکمی بیعت نکنند؛ سر کار نخواهد آمد!
به نظر ما مردم اصل قضایا و همهکاره هستند. در تفکّر اسلامى و برداشت اسلامى، اندیشهى خدا محورى با اندیشهى مردم محورى هیچ منافاتى ندارد؛ اینها بر روى هم قرار مىگیرند. اوّلًا تا مردم متدیّن و معتقد به دینى نباشند، حکومت دینى در آن کشور اصلًا به وجود نمىآید و جامعهى دینى شکل نمىگیرد. بنابراین، […]
به نظر ما مردم اصل قضایا و همهکاره هستند. در تفکّر اسلامى و برداشت اسلامى، اندیشهى خدا محورى با اندیشهى مردم محورى هیچ منافاتى ندارد؛ اینها بر روى هم قرار مىگیرند. اوّلًا تا مردم متدیّن و معتقد به دینى نباشند، حکومت دینى در آن کشور اصلًا به وجود نمىآید و جامعهى دینى شکل نمىگیرد. بنابراین، وجود حکومت دینى در یک کشور، به معناى تدیّن مردم است؛ یعنى مردم این حکومت را خواستند، تا این حکومت بیاید. وقتىکه ما مىگوییم حکومت دینى که جمهورى اسلامى هم براساس احکام و تعالیم الهى است آیا معنایش این است که مردم هیچکارهاند؟ نه. اگر مردم با حاکمى بیعت نکنند و او را نخواهند و لو امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) باشد او سرِ کار خواهد آمد؟ در جمهورى اسلامى که نقش مردم واضح است. در تفکّر دینى، اساس حاکمیت دین و نفوذ دین و قدرت دین، در اعمال آن روشهاى خودش براى رسیدن به اهدافش به چیست؟ تکیهى اصلى به چیست؟ به مردم است. تا مردم نخواهند، تا ایمان نداشته باشند، تا اعتقاد نداشته باشند، مگر مىشود؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰