مدل توسعه در دولت اسلامی
نوزدهمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا در تاریخ جمعه ۰۳/۰۳/۸۷ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی اکبری با موضوع مدل توسعه در دولت اسلامی در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد. متن سخنرانی: بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه الحمدالله والصلاه والسلام […]
نوزدهمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا در تاریخ جمعه ۰۳/۰۳/۸۷ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی اکبری با موضوع مدل توسعه در دولت اسلامی در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.
متن سخنرانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
الحمدالله والصلاه والسلام علی رسولالله و علی آله آلالله و لعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله، سالروز فتح خرمشهر را که حقیقتاً مظهر تجلی وعده پروردگار در دفاع مقدس بود تبریک عرض میکنم. این تقارن بحث را هم خودم به میمنت گرفته و امیدوارم که فتحی هم در باب نظریات توسعه در کشور و دستیابی به الگوی توسعه اسلامی ایرانی، انشاءالله برای ما حاصل شود.
عنوان بحثی را که به بنده فرمودهاند: مدل توسعه در دولت اسلامی است من چون جسارت اینکه این عنوان را مدعی شوم ندارم اجازه دهید یک واژه به ابتدای آن اضافه کنم، درآمدی بر ارائه الگوی توسعه در دولت اسلامی را بحث کنم چون اگر چنین مدعایی الان ما داشتیم و شناخته شده بود، استنباط شده بود، بدون مناقشه قطعاً مشکلات کمتری داشتیم.
بسیاری از چالشهایی را که در مسیر تحولات انقلاب شاهد آن هستیم به دلیل فقدان همین موضوع است لذا من فقط طرح بحث میکنم و البته با این انگیزه همین بحث را توفیق شد پذیرفتم در خدمت شما باشم از باب اینکه مقداری احساس مسئولیتی که نسبت به این موضوع وجود دارد کم شود و انشاءالله شماها این موضوع را دنبال کنید و به جایی آن را برسانید. تلاشهای زیادی از اول انقلاب تاکنون شده است اما در این موضوع اصلی و اساسی که متن قانون اساسی ما است با واژهی پیشرفت عین هدف هدفگذاری شده در سند چشمانداز ما است. مطالبه جدی مقام معظم رهبری و خواستهی عمومی و انتظار و توقع جهانی از پیامد انقلاب در عمل همین اتفاق توسعه است. بنابراین من فقط درآمدی بر بحث را مطرح میکنم و رویکردهای موجود را در این زمینه اشاره میکنم قطعاً سرفصلهای مطالعه و اندیشه جدی برای شما فراهم خواهد کرد و چون خبر دارم در کشور در این زمینه خلاء جدی وجود دارد استدعا میکنم کسانی که مستعد این بحث هستند حتماً موضوع را دنبال کنند یقیناً از بسیاری از مطالعات و تولیدات دیگر علمی این بحث مقدم و حیاتیتر است.
«مفهوم توسعه و سیر تحول در آن»
مفهوم توسعه در گذر زمان دچار تحولاتی شده است، در غرب ابتدا این واژه با یک معنایی، بعدها دگرگونیهای جدی و خلاصه سیری در تحولات این مفهوم که خود آن داستان و تاریخ مفصلی دارد. اساساً این مفهوم پیچیده است توسعه، توسعه یافتگی حتی توسعه نیافتگی، شاخصهای آن و تبیین آن کار سختی است اتفاق نظر به هیچ عنوان در آن نیست هم در روش رسیدن به توسعه بحثهای اساسی وجود دارد هم در مفهوم توسعه، تقریباً مثل واژگان دیگری همچون فرهنگ و امثال آن تعریف مورد قبول عام و همه نخبگان وجود ندارد در رشتههای گوناگون وقتی از توسعه صحبت میشود مقاصد گوناگونی را دارند در دانش جامعهشاسی یا مدیریت یا سیاست هر کدام از این واژه برداشتهای گوناگونی دارند در داخل هر کدام از این رشتههای علمی تعاریف گوناگونی ارائه شده است همچنان که در روش رسیدن به توسعه بحثانگیزتر و چالشهای جدیتری وجود دارد. مشکل هم است ارائه یک تعریف، در کشور خودمان از کسانی که به کلی این را انکار میکنند توسعه را طرحی غربی برای کشورهای جهان سوم میدانند که در دههای پنجاه و شصت در آمریکا مؤسسات مطالعاتی برای کشورهای جهان سوم در واقع تئوریزه کردن استعمار نو میدانند و اساساً توسعه را پوسته موزی میدانند که جلوی پای شرقیها و جهان سومیها انداختهاند و آنها را سرگم کردهاند تا کسانی که توسعه را آمال و آرزوی نظام خودمان میدانند در همین کشور ما وجود دارد انیقدر دو سرطیف با همدیگر فاصله دارند. معمولاً الگوهای مسلط توسعه را که صحبت میشود ناخودآگاه تولیدات انبوه و ادبیات علمی این موضوع یا به الگوهای مسلط سوسیالیستی و یا به الگوهای سرمایهداری بحث ختم میشود هنوز کسی جز طرح مناقشه نتوانسته است الگوی مسلط این موضوع را صرفهنظر از این دو جریان کمونیستها و کاپیتالیستی،مدون حداقل ارائه بدهد.
البته بحثهای زیادی وجود دارد رویکردهای اخلاقی حتی در بعضی از کشورها در باب توسعه پیدا شده است. اما هنوز فضای غالب همان فضای دوران جنگ سرد است در باب مفهوم توسعه و نگرشهایی هم که بوده همان نگرشهای دروننگر و بروننگر به توسعه و معمولاً نگرشهای دروننگر با اهداف استقلال اقتصادی و خودکفایی و خود اتکایی و امثال و ذالک و … و نگاههای بروننگر تولید برای بیرون و با هدف بیرون و الان هم تقریباً هنوز همینطور است.
اولین بار واژههای پیشرفت مطرح بود (پروکسس) بعداً تحول پیدا کرد و از او تعیر به «ترقی» بیشتر دنبال میشد، آرام آرام دیدند این واژه هم گویا نیست به صورت جدی چون شاخص اصلی هم درآمد، رشد اقتصادی مطرح بود در کشورها و هدف از رشد اقتصادی هم افزایش کمی وسیع در صنعت و تکنولوژی به خصوص بود بعدها دیدند موضوع رشد اقتصادی جامع نیست واژه توسعه (Development) مطرح شد گفتند ما بایستی دنبال رفاه عمومی باشیم، بایستی دنبال رشد بالای اقتصادی باشیم و بایستی نیازهای پایه مردم را تأمین کنیم این میشود توسعه، رفاه، رشد اقتصادی بالا، تأمین نیازهای پایه، افتادند به جان طبیعت دچار مشکلاتی شدند اختلالات جدی این روند در محیط زیست آنها در طبیعت فراهم آورد یواش یواش بحثها سمت و سوی دیگری گرفت و گفته شد که ما اگر بخواهیم توسعه داشته باشیم بایستی نه فقط نسل کنونی که نسلهای آینده را هم تأمین کنیم و توسعهای موضعی و موقت را نبایستی آتیه بشریت را و نسلهای بعد از ما را به مخاطره بیاندازد. دیدند این روش از توسعه و این نگاه اگر بخواهیم رفاه، رشد بالا و تأمین نیازهای پایهای را به سطح گسترده ولایقف دنبال کنند منابع این کرهی خاکی و مناطقی که در دست آنها است تهی میشود و به تهیسازی منابع منجر میشود این هم یکی از اختلالات بسیار جدی که مورد توجه قرار گرفته است. از همه مهمتر اینکه دیدند وقتی توسعه پیدا میکنند این توسعه موقت است چند سال یک کشوری وضعش خوب است بعد نمیتواند بماند پایدار نیست. لذا یک مفهوم جدیدی در ادبیات توسعه مطرح شد تحت عنوان «توسعه پایدار» یک مقاطعی هم اینجا گفتند توسعه متوازن باشد، توسعه مدیریت شده باشد و توسعه کنترل شده باشد ولی مفاهیم اصلی که شکل گرفت واژه توسعه پایدار بود که منظور آنها همین بود که اختلالاتی را که عرض کردیم وجود نداشته باشد. گفتند باید توسعه را دنبال کنیم به شرطی که کره زمین حفظ شود، کره نابود نشود منافع نسلهای آینده هم در نظر گرفته شود و حفظ شود و محیط زیست هم سالم بماند و آسیب نبیند.
بنابراین یک روند چنینی بعدها در این دو، سه دهه اخیر مباحث تازهتری وارد بحثهای توسعه شد و اخلاق در توسعه مطرح شد بعضی از دانشمندان به خصوص هندیها توسعه اخلاق محور را مطرح کردند نظریات جدیدی به وجود آمد به شدت نظریات گذشته را زیر سؤال برد گفتند اقتصاد حاکم عادلانه نیست این بیعدالتی رمز تمام مشکلات است. گفتند نظام پولی در دنیا ابزار سلطه است و یک اعتبار و قرارداد در غالب نظام پولی سلطه جهانی حاصل شده است و عملاً توسعه فقط برای بعضیها معنا دارد، حتی گفتند تروریسم ریشه در فقر دارد نظریات جدیدی که میگویند این ناامنی و درهم ریختگی در عالم بدلیل عدم تعریف صحیح از توسعه است و گفتند این قحطیها و کسریها و کمبودها ناشی از ضعف نیست، ناشی از نداری و عدم توان بشر در توسعه نیست بلکه بیشتر ناشی از توزیع نادرست است و نظریاتی از این دست، در کشور خود ما هم مباحث توسعه به شدت به چالش کشیده شد و در یکی دو دهه گذشته توسعه دین محور توسعه اسلامی و از این دست تعابیر پیدا شد و مباحث آن را شما در مقالات گوناگون و ادبیات توسعه سراغ دارید فضا و سیر تحولات بحث توسعه این بود که عرض کردم.
البته در مورد توسعه خیلی بحث است دهها جلسه میطلبد که بحث توسعه و نظریات توسعه یافتگی، نظریات توسعه نیافتگی و هم تئوریها و نظریات را باید بررسی کنیم هم کشورها و مصادیق چه توسعه یافته، چه توسعه نیافته و علل و عوامل و خلاصه جمعبندی آنها. اجمالاً اگر بخواهیم یک فرآیند صحیحی را در فهم مفهوم توسعه طی کنیم کار مبسوطی میطلبد، اشراف جدی را میطلبد نسبت به نظریات توسعه، من نمیخواهم وارد آن شوم در مورد چیستیهای توسعه، حتی چرایی توسعه بحثهای جدی وجود دارد. چرا توسعه؟ ماهیت توسعه چیست؟ خود تعریف توسعه اصلاً تعاریفی که شده: تعاریف به ماهیت، تعاریف به فرآیند، تعاریف به پیامد و بعد چگونگی خود توسعه مهمتر از چیستی آن، حالا این را فهمش کردیم چه جوری محققش کنیم و بالاخره پیامدهای آن و اصلاً آینده توسعه جهان و آینده، و آیندهنگری در باب توسعه و اینکه مسیر توسعه به چه سمت و سویی میرود اجمالاً بحثهای زیادی میطلبد من فقط به عنوان طرح مسئله گفتم چون موضوع بحث من این نیست.
ما بایستی سیر تحول در مفهوم توسعه، اهداف توسعه، موضوع توسعه، عامل توسعه، شاخصهای توسعه، ویژگیهای توسعه مطلوبی که ما دنبال آن هستیم، ادیان و توسعه اصلاً خود دین موضعش در مورد توسعه چیست؟
“موضع دین در مدل توسعه”
در محافل علمی دینی مکرر دیدهاید نقطه نظرات خیلی متفاوت بلکه متناقضی در باب توسعه مطرح شده و میشود دیدگاههای جدی و مهمی مطرح است حداقل شبهات و سؤالات انصافاً مسائل جدی که واقعاً پاسخ آن نیاز به نوآوری دارد، اینکه آموزههای دینی را، ایمان را، یقین را، توکل را، رازقیت خدا را، این همه دستورات به عدم اعتماد و اعتنا اتکا و اتکال به دنیا و این همه آموزههای دنیاستیزی در معارف دینی، اینها را چه جوری با مباحث توسعه جمع کنیم. یعنی واقعاً بحث دارد. این طوری نیست که بگوئیم شفاف موضوع این است و به خصوص وقتی ظواهر مباحث افراد را میبینیم مشکلات جدی ایجاد میکند و به نظرم یک نگاه دقیقتر، جامعتری به منابع دینی برای کشف مواضع دین در باب توسعه جا دارد. البته تلاشهای شده است و بزرگان ما زحماتی کشیدهاند، اما هنوز یک دست توانمندی که بتواند همه این حرفها را در غالب یک نظریه جامع، قابل قبول دهن پرکن و چشم پرکن و اغناکننده نه
واقعیت این است که الان که میخواهند مطالعات برنامه پنجم را سامان بدهند یکی از مسائل این است که الگوی توسعه کشور چه باید باشد؟ هنوز در مجلس ما چالش اساسی همین است. واقعاً نمایندگان ما در هیچ دورهای درست نمیدانستند به کدام سمت باید هدفگذاری کنند و بروند، مجمع ما نمیداند، دانشگاههای ما نمیدانند و ترسیم نکردیم میخواهیم چه سطحی از توسع یافتگی یا واژهای خاص خودمان مثلاً حیات طیبه یا استعماء الارض عمران البلاد ما دنبال چه هستیم؟ ترسیم خود اینها کار جدی است و زمین مانده که من از همین زوایه که انشاءالله شماها وارد شوید خوشحالم، مبانی دارد. مبانی معرفتشناسی بحث، مبانی انسان شناختی بحث، مبانی هستی شناختی، اینها تعیینکننده بحث هستند که میخواهم بیشتر تأکید کنم.
“رویکردهای ارائه الگوی توسعه”
یک جمعبندی از آنچه که در کشور ما به خصوص پس از انقلاب اسلامی و پیروزی او در باب توسعه وجود دارد تحت عنوان، رویکردهای ارائه الگوی توسعه در کشور ما» برای شما بحث میکنم طرح میکنم شما خودتان ذهنتان فعال میشود ببینید حق کدام است و چه مسیری را برای رسیدن به الگوی توسعهی اسلامی ایرانی (ما ملزم هستیم چون اگر توسعه را بخواهیم در این قطعه از سرزمین در بین امت اسلام پیاده کنیم باید قید ملی را هم بزنیم چون همه جا دست ما نیست ما ابتدا باید برای خودمان مدل توسعه را تعریف و طراحی کنیم) دنبال این هستیم که در واقع این پرسش را پاسخ دهیم و شماها باید پاسخ دهید.
نقطه آغاز بحث در توسعه از کجاها شروع میشود، عنصر محوری و کلیدی توسعه کجاست؟ مثلاً یک خانه که میخواهد ساخته شود معمار یک نقطه را شروع میکند و به اعتبار آن نقطه بقیه نقاط را تعریف میکند و مهندسی میکند آن نقطه تعیینکننده است که معماری شما قالب خانه شما چه جوری در آید، در توسعه هم بحث اصلی این است متغییر اصلی توسعه چیست؟ روی چه عنصری دست بگذاریم که بتوانیم به الگوی توسعه اسلام برسیم. حدود ده الی پانزده تا نظریه است، البته کسی اینها را مدون نکرده است من خودم استنباط کردم از بین فرمایشات صاحبنظران و برای شما طرح میکنم شما ببنید حق با کدام دیدگاه است و کدام مسیر را باید رفت کدام رویکرد در رسیدن به الگوی توسعه رویکرد درستی است آن عنصر کلیدی و آغازگر بحث را ببینیم به چه میرسیم.
رویکرد اول:
حرف اول و نظر اول: خیلیها میگویند ما باید اول میگوییم «توسعه» بفهمیم یعنی چه؟ شروع بحث از اینجا است توسعه به چه معنایی است، تعریفی ارائه دهیم از توسعه، ماهیت توسعه را موشکافی کنیم، کنکاش کنیم، بررسی کنیم، بعد وقتی توسعه را فهم کردیم مواضع خودمان را نسبت به آن کشف کنیم. توسعه چیست؟
با کدام تعریف؟ توسعه گذر از سنت به مدرنیسم است، رشد اقتصادی است، صنعتی شدن است، توسعه چیست؟ توسعه خیلی بحث دارد، یک عده میگویند شما تا تعریف نکنید تا تعریفی از توسعه را روشن نکنید نمیتوانید مواضع دین را در مورد آن کشف کنید این نگاه و لذا خیلی از صاحبنظران تلاش کردهاند که تعریف جدیدی از توسعه دهند اگر شما در مثلاً منابع مختلفی که بعد از انقلاب تولید شده ببینید خیلیها تلاش کردهاند که یک تعریف جدیدی از آن دهند که معمولاً هم این تعریفهای آنها منفعلانه و در مقابل تعاریف دیگران هست در واقع دستکاری است در تعاریف دیگران توسعه در گذر زمان معانی مختلفی داشته، توسعهی که ما میگوییم توسعهی قرن هجدهم، دههای اول قرن نوزدهم، دههای میانی، دههای پایانی، توسعهای که در کشورهای غربی مطرح بوده یا کشورهای شرقی، آسیای جنوب شرقی را میگوید یا آسیای غربی و یا کشورهای غربی را میگویید کشورهای بلوک شرق مدنظره، خاستگاه بحث اینجا است تا تعریف نکنید کار حل نمیشود، این یک رویکرد که خود آن داستان مفصلی دارد.
رویکرد دوم:
میگویند ما بایستی اول ببینیم توسعه برای چیست؟ هدف توسعه چیست؟ تا نگویید میخواهید با توسعه به کجا برسید هیچ بحثی نمیشود اول هدفگذاری کنیم.
توسعه به دنبال پیشرفت است، به دنبال عدالت است، به دنبال تعالی است، به دنبال استعلا است، هدف توسعه چیست؟
وقتی میگوییم توسعه اگر روشن کنیم هدف آن چیست به تعریف آن هم میرسیم به مقدمات آن هم میرسیم به روش آن هم میرسیم هدف از توسعه چیست؟
ما که میگوییم ایران کشوری است توسعه یافته در افق مثلاً ۱۴۰۴ یعنی چه؟ یعنی حالا توسعه پیدا کردیم که چه؟ ثم ماذا؟ آیا برای ما جاذبه دارد؟ مثلاً مثل چین شویم الان چین ۲% است تورم آن، رشد آن دورقمی است با اینکه کم شده است هنوز دو رقمی است بالای هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد. دست هم نمیزند به این پولها، از آن طرف هم میبینید یک زلزله که میآید خیلی ضعیفتر از زلزلههایی که در بعضی از کشورهای دیگر میآید ولی میبینید چه فاجعهای برای آنها اتفاق میافتد.
آیا برای ما جاذبه دارد ما مثل ژاپن شویم؟ برای ما جاذبه دارد واقعاً مثل آمریکا شویم؟ چهل میلیون کارتن خواب پیدا کنیم. توسعه الان بعضی از کشورها بالاخره هدفگذاری کردند الان شما بعضی از کشورها میروید از فرودگاه تا پایتخت آن شهر خیلی آباد ولی یک کم که آن طرفتر میروید مثل پنجاه سال پیش روستاهای خودمان است کم نیستند کشورهای اینجوری.
میگویند نقطه آغاز بحث این است که ما روشن کنیم هدف توسعه چیست؟
کشف کنیم بعد راههای دینی رسیدن به آن هدف را درآوردیم مدل توسعه اینجوری در میآید. نظر اول میگفت که ابتدا باید خود توسعه را تعریف کنیم بعد بگوییم که مواضع دین چیست؟
حرف دوم میگوید اول باید هدف توسعه را روشن کنیم بعد ببینیم راهی را که دین، میگوید کدام است؟
رویکرد سوم:
رویکرد سوم بر طبل عدالت میکوبد میگوید ما استنباطمان از مجموعه دین این است که عدالت را دنبال کنیم اصلاً عنصر کلیدی عدالت است ما توسعه نداریم ما دنبال عدالت هستیم. لیقوم الناس بالقسط. امام زمان(عج) میفرمایند: «لیملو به الارض عدلاً) بایستی پیادهسازی عدالت در جامعه مبنای الگوی توسعه میشود ببینیم چه جوری میتوانیم عدالت را محقق کنیم. طبیعتاً بحثهایی که عدالت چیست؟ چیستی آن؟ چگونگی آن؟ اینها بحث است. این هم یک سال رویکرد. شما میبینید بعضی از نویسندگان بعضی از سیاسیون و مردم ما میگویند برای رسیدن به توسعه بایستی در بستر عدالت و با نگاه عدالت محور و به عنوان رسیدن به عدالت آن نخ تسبیح توسعه را میگویند عدالت است آن کلید اصلی و متغییر تعیینکننده در باب توسعه عدالت است.
رویکرد چهارم:
نگاه چهارم میگویند توسعه ماهیت آن اقتصادی است توسعه اصل آن توسعه اقتصادی بوده و هست همین الان هم گرچه اضافه میکنند میگویند توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی ولی واقعیت آن این است که برنامههای توسعه آخر آن فقط به صورت اقتصادی شکل میگیرد. جامعه آن چیزی که ما به صورت عینی میبینیم اقتصاد مردم را سامان میدهند حالا توجه به ابعاد مثلاً غیراقتصادی هم میکنند و اسم برنامه را میگذارند برنامه جامع توسعه ولی واقعیت آن این است که خود ما هم وقتی نگاه میکنیم برنامههای توسعه اقتصادی است اوایل هم حتی تحت همین عنوان بود تا برنامه دوم هم مینوشتیم برنامهی توسعه اقتصادی بعد اضافه کردیم . بعد هم اضافه کردیم. فقط لفظ اضافه کردیم توسعه به معنای همه جانبه آن نیست بلکه توسعه اقتصادی است بنابراین شما اگر میخواهید الگوی اسلامی توسعه را درآورید باید اول تعیین تکلیف نسبت به اقتصاد اسلامی کنید.
راه رسیدن به توسعه و الگوی توسعه این است که ببینید اقتصاد اسلامی چیست؟
مفاهیم آن چیست؟ اصول آن چیست؟ روشهای آن چیست؟ بایدها و نبایدهای اقتصاد اسلامی چیست؟ اصلاً باید نظام اقتصادی اسلام را ترسیم کنید تا بعد آن نظام اقتصاد اسلامی به شما بگوید توسعه چیست و الگوی اسلامی توسعه را به شما معرفی کند. شما مادامی که اقتصاد اسلامی را نمیشناسید چه جوری میتوانید توسعه اسلامی را از آن حرف بزنید. اینها اینجوری میگویند و لذا میگویند ما بایستی ابتدائاً توسعه را اگر دنبال آن هستیم اقتصاد اسلامی را پنبه آن را بزنیم شما میدانید هنوز در کشور ما دعوای سر اینکه اصولاً میتوانید بگوئیم اقتصاد اسلامی یا هنوز باید بگوییم اقتصاد در اسلام، اصلاًعلم دینی داریم؟ اقتصاد اسلامی داریم؟ مدیریت اسلامی داریم؟ امکانپذیر است اصلاً؟ اول باید اقتصاد اسلامی را تعریف کنید خود آن به شما میگوید که توسعه چه جوری باید باشد.
رویکرد پنجم:
دیدگاه پنجم: نقطه نظر دیگری که حرفشان این است میگویند چه کار دارید به زندگی مردم، بشریت تا بوده همین جور زندگی میکردند توی مسیر زندگیشان یک گرهای، گرفتاری، مشکلی، معضلی، مانعی به طور قهری و طبیعی هر جامعهای مناسب با وضعیت توانمندیهای ذهنی، فکری،فرهنگی و مادی مشکلاتش را حل میکند در واقع ما بایستی فرآیند حل مسأله را طی کنیم. اصلاًچرا دنبال الگوی توسعه هستیم؟ مگر الان فرانسه مدل توسعه دارد. کشورهای غربی اصلاً توسعه ندارند برنامه توسعه ندارند آنها میبینند جاده ندارند اتوبان میخواهند بزنند یعنی این مسئله آنهاست،چیزی که مسئلهشان میشود در یک فرآیند طبیعی آن مسئله را حل میکنند، چرا میآئیم حرفهایی میزنیم که نشود. باید ببینیم در مسیر زندگی طبیعیمان مشکل چیست؟ اصلاً میدانید توسعه دو جور داریم توسعه مدیریت شده و توسعه طبیعی و قهری خیلی از کشورهایی که توسعه پیدا کردهاند اینها در غالب برنامههای مدون و از پیش طراحی شدهای به توسعه نرسیدهاند بلکه یک فرآیند طبیعی بوده پس از تحولاتی که رنسانس در اروپا و بعد در یک فرآیند طبیعی مسائلشان را حل کردند شدهاند توسعه یافته.
رویکرد ششم:
نظری دیگر وجود دارد که میگوید شما چه کار دارید که دنبال این هستید که میخواهید توسعه را مدیریت کنید. اساساً بعضی از نگاهها در این زمینه میگویند: مثل فرهنگ مثلاًچقدر سخت است مدیریت پذیرنده است توسعه جامعهای که دارند در آنجا زندگی میکنند اینها به طور طبیعی براساس میزان هوششان، نژادشان، فرهنگشان توانمندیهای علمی آنها بعد فکری که در خود آنها هست مسائلشان را حل میکنند.
ما باید به روش حل مسئله در کشور پیش برویم رسیدن به الگوی توسعه حل مسئلهای است. ببینیم مسئله چیست، مسائل را حل کنیم. الان ما مثلاً مسئله بیکاری داریم مدل توسعه ما یعنی حل مسئله بیکاری، مسئلهی مسکن داریم، امنیت قضایی داریم، مثلاً نهاد خانواده ما به مخاطره افتاده بیائیم اینجوری حل کنیم نه اینکه دنبال یک مدل توسعه باشیم. مدل آن در واقع این است که به روش حل مسئله پیش برویم. این همه یک نظریه که معتقد هستند فرآیند زندگی بشریت را به هم نزنیم ما مثل بقیه بشر یک فرآیندی را داریم طی میکنیم و خودمان را اسیر این دعواها و مناقشات علمی پایان ناپذیر و نظریهپردازیهای بسیار متشتط و گوناگون نکنیم.
رویکرد هفتم:
دیدگاه دیگری میگوید اگر ما بخواهیم الگوی توسعه اسلامی را درآوریم راهش این است: ۱٫ چرایی توسعه را از منظر دین در بیاوریم. ۲٫ چیستی توسعه را از منظر دین درآوریم. ۳٫ چگونگی رسیدن به توسعه را از منظر دین درآوریم. ۴٫ نتایج و پیامدهای توسعه را که مورد انتظار است درآوریم. که به این چیزی که دیگران دچار شدهاند که میدانید توسعه غربی الان پیامدهای وحشتناکی دارد.
پیامدهای توسعه الان این اتفاقاتی که در جهان آمار خودکشی، طلاق، تعددیها، سرقتها اینها آن سوی سکه توسعه است باید ببینیم که چه پیامدهایی را ما دنبال میکنیم و ۵ آینده توسعه همهی اینها را اگر از دین درآوریم و بنویسم میشود مدل توسعه اسلامی. چرایی، چیستی، چگونگی، پیامدها و آینده اینها میشود توسعه.
مدل توسعه دولت اسلامی آن مدلی است که به این چند تا چیز پاسخ داده باشد مواضع دین در این چند موضوع طبیعتاً مبانی معرفتشناسی و انسانشناسی و جامعشناسی و هستیشناسی را همه به استناد آموزههای دینی درآوریم و به عنوان مبانی ذکر کنیم. خود اینها اصول جدی و روشنی را در مورد رسیدن به توسعه برای ما روشن میکند.
رویکرد هشتم:
نگاه دیگری که وجود دارد و میگویند از این طریق ما میتوانیم به مدل توسعه برسیم نگاهی است که به خصوص اخیراً خیلی پررنگ شده است و آن نگاه مبتنی بر وضعیت آرمانی است یعنی چه؟ یعنی میگویند ما باید از آینده شروع کنیم توسعه یعنی آن وضعیتی که ما میخواهیم به آن برسیم. آن وضعیت ایدهآل و موردنظر ما جامعهی مهدوی است بنابراین توسعه یعنی زمان ظهور یعنی جامعهای که تمام ایدهلآلهای خودمان را در آن جامعه جستجو میکنیم و گره میزنند این بحث را به فلسفه انتظار میگویند الگوی توسعه ما همان الگوی مهدوی است باید ببینیم جامعه مهدوی چه جوری است اگر خواستید الگوی توسعه دینی را درآورید ببینید در آموزههای دینی «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. ان الارض یرثها عبادیالصالحون» و بعد ببینیم که چه ویژگیها و مختصات و خصوصیات آن جامعه را ترسیم کنیم.
در همین آموزههای دینی هم برای رسیدن به آن جامعه همان بحث نهضت انتظار و آماده شدن و رفتن به سمت این اصلا الگوی توسعه ما مدل توسعه ما این است این هم یک نظریه که عدهای روی این مسئله تأکید میکنند و میگویند که بایستی اینجوری به مدل توسعه اسلامی برسیم.
رویکرد نهم:
یک نگاه دیگری وجود دارد که برخلاف است دقیقاً نقطه مقابل این نگاه که به آینده نگاه میکند این نگاه به گذشته نگاه میکند میگوید شما در گذشته، اسلام تجربه یک تمدنسازی بزرگی را داشته، مگر اسلام چندین قرن بزرگترین تمدن بشری را سامان نداده است. فرآیندی که پس از انقلاب صدر اسلام توسط پیامبر حضرت محمد مصطفی۹طی شد و به آن تمدن عظیم رسید شما بروید همان فرآیند را بازشناسی کنید همان فرآیند را طی کنید شما هم به همان تمدن میرسید و توسعه یافته میشوید این هم یک نگاه که میگویند باید به تمدن اسلامی نگاه کنیم برای رسیدن به توسعه.
رویکرد دهم:
یک نگاه دیگری که بعضی از آدمهایی که فرهنگیتر هستند بیشتر مطرح میکنند میگویند توسعه محصول یک فرهنگ خاص توسعه است. هر جای عالم که توسعهای به وجود آمد ابتدا فرهنگ آن توسعه در بین مردم آنجا شکل گرفت بنابراین نقطه آغازین بحث در مدل توسعه اسلامی فرهنگ توسعه است.
ما باید ببینیم آن فرهنگ،آن دانش و آن الزام فرهنگی و علمی که برای رسیدن به توسعه لازم است چیست؟ آن را فراهم کنیم اگر شما فرهنگ یک جامعه را متناسب با توسعه متحوّل کردهاید فرهنگ توسعه را در جامعه تزریق کردهاید خود به خود آن جامعه به توسعه میرسد اینها همه نقطهای آغاز بحث و متغییر کلیدی و عنصر محوری آن را بحث فرهنگ توسعه معرفی میکنند و در این بحث داد سخن میدهند که الی ماشاا… میدانید.
رویکرد یازدهم:
یک زاویه دیگری از بحث و یک گروه از صاحبنظران (همانطور که من عرض میکنم میبنید در این مطالعاتی که داشتهاید میبینید همه این حرفها به نوعی هر کسی وقتی حرف میزند در میآید که این ته ذهنش آن هندسه ذهنیاش چیست؟ دنبال چه بوده است؟
و خود شناخت این خیلی کمک میکند به ما تا بفهمیم واقعاًبا چه رویکردی باید برویم سراغ توسعه و تبیین مدل توسعه از دیدگاه اسلام.
نگاه دیگری این است که میگویند ما توی جامعهمان یک دولت داریم، یک ملت داریم و یک سلسله نهاد حالا نهادهای مختلف، نهاد اقتصادی، سیاسی، توسعه این است که شما بیائید تعیین کنید که نقش و سهم هر یک از اینها را،دولت چکاره است در توسعه؟ ملت و جامعه چکاره هستند؟ نهادهای سیاسی، احزاب گروهها چکاره هستند؟ نهادهای اقتصادی چکاره هستند؟ یعنی باید تعیین سهم و نقش هر کدام از اینها و جایگاههای اینها توسعه است. بنابراین توسعه آن عنصر محوریش مدیریت است. مدیریت است که میگوید هر چیزی در این جامعه سهمش چیست؟
بحث از مدیریت شروع میشود و مدیریت را به توسعه میرساند همان بحثهای مدیریت رهبری در اسلام در واقع میگویند توسعه همان بحثهای مدیریت رهبری در اسلام است، اگر بخواهید توسعه شکل بگیرد، مدل توسعه را از دل مباحث مدیریت و رهبری و نظام سیاسی درآورید.
رویکرد دوازدهم:
نگاه دیگری که بعضی از گذشتگان ما گفتند در بعضی از بیانات شهید مطهری(ره) هم اشاراتی به آن وجود دارد بحث توسعه انسانی است ایشان با طرح انسان سالم، انسان کامل و اینکه جامعه سالم، جامعه کامل مباحثی از این دست در واقع دو بحث اساسی را میگویند. باید تعیین و تکلیف کنیم. یکی آن انسان توسعه یافتهای که ما دنبال آن هستیم روشن شود ما دنبال این هستیم که انسانها را به توسعه برسانیم یعنی چه؟ یعنی توسعه یافته شوند یعنی آن انسان توسعه یافته باید معلوم شود که چیست؟ انسان توسعه یافته کیست؟ سطح سواد توسعه یافتگی است؟ طول عمر توسعه یافتگی است؟ بهداشت توسعه یافتگی است؟ و از این دست. فرق میگذارند بین انسان سالم و انسان کامل، بعد هم وقتی انسان توسعه یافته و توسعه یافتگی انسان روشن شد بحث آن انسان مورد نیاز برای این توسعه یعنی چه تیپ آدمیهای ما را به این وضعیت میرسانند. میگویند بحث را اگر میخواهید روشن کنید که مدل توسعه اسلامی چیست؟ اول باید ببینید انسان توسعه یافته کیست و چه انسانهای قرار است جامعه و بقیه انسانها را به این وضعیت برسانند؟
رویکرد سیزدهم:
دیدگاه دیگری که بعد از انقلاب فراوان دیدهایم دیدگاه سیزدهم این است که ما باید تطبیقی مطالعه کنیم مدل توسعه را در جهان غرب با مدل توسعه در اسلام را بیائیم بررسی کنیم مثلاً مبانی توسعه را در الگوهای توسعه غربی با مبانی توسعهی خودمان تطبیقی بگوئیم چیست؟ مثلاً آنجا اومانیسم اساس است،عرفیگرایی، اباحهگری
یعنی همه اینها را از این طرف. یا مثلاً در هدف آنجا هدف پیشرفت است، رشد است اینجا هدف تعالی است بیاییم مقایسه تطبیقی کنیم جدال میکنند که آن هم بحث خاصی است اقتصادی وقت جلسه جدایی میطلبد. این هم یک روش که میگویند بایستی مدل تطبیقی را بردیم تطبیق بین مدلهای، در واقع میدانید مدل الگوی اسلامی توسعه چه جوری در میآید میگوئیم ما مدلهای توسعه غربی را میبینیم مواضع دین تطبیق میدهیم، نگاههای خودمان را جمعبندی میکنیم در مقابل آن میشود مدل توسعه ما البته تا همین جا میتوانیم یک مدل جدید هم خودمان استنباط کنیم علیالقاعده مدل ترکیبی هم وجود دارد. یعنی ممکن است بگوییم هیچ کدام از اینها به تنهایی نه بعضی از اینها را بایستی با هم تلفیق کنیم، ترکیب کنیم و مدل توسعه را به این روش به دست آوریم یعنی هر کدام از این رویکردها یک نکتهای دارد، یک مطلب مهمی را به ما گوشزد میکند ما اگر بخواهیم مدل توسعه اسلامی را درآوریم باید تلفیقی از اینها را فراهم کنیم و ترکیب کنیم.
رویکرد چهاردهم:
یک نگاه دیگری هم هست که من مطرح میکنم این همه شاید بیشتر به کار شما بخورد و بتوانید کمک کنید و آن رویکرد فقهی و فقاهتی است به توسعه، در واقع با یک نگاه فقهی برویم سراغ آن بحث. یعنی چه؟ عامل توسعه کیست؟ انسان است، قرار است انسان این توسعه را به وجود آورد پس انسان به مثابه عامل توسعه تکالیفی دارد. انسان، فرد و جامعه یک تکالیفی به عهده آن هست،چون عامل توسعه است این را من از بعضی از بیانات و دستنوشتهای حضرت آیتالله جوادی استفاده کردهام. ایشان نه فرمایششان این است که اگر انسان عامل توسعه است این انسان تکلیفمند است ما بایستی تکالیف این انسان را شناسایی کنیم. توسعه فعلی از افعال انسان است. توسعه هم مثل همه چیزها کار و کارد انسان است. بنابراین انسانها در مورد توسعه هم فکر دارند هم اندیشه، هم انگیزه دارند. ما بایستی بیائیم چه فکر توسعه را، چه عمل توسعه، اینها را به استناد مبانی فقهی خودمان درآوریم هر کدام آنها حکمی دارد.
هیچ چیزی نیست که در اسلام حکمی نداشته باشد یا واجب است، یا مستحب است، یا مباح است یا حرام است یا مکروه است. احکام وضعیه هم وجود دارد بالاخره توسعه هم مشمول این احکام است بیائیم تجزیه کنیم این معنا را و با رویکرد فقه اجتماعی که ایشان مطرح میکند یا همان فقه اقتصاد اجتماعی را درآوریم و ببینیم که تکالیف ما چیست؟ الگوی توسعه دینی یعنی الگوی تحقق واجبات اجتماعی از منظر اسلام، واجبات اجتماعی چه چیزی به عهده جامعه است، یعنی دستورات قرآنی که عموماً هم خطاب آن به حبمع است و مخاطب اصلی و اولیه همه دستورات دین اولاً و بالذات جامعه است مجموع جامعه لذا همه آن جمع است با «اعدوالهم ما استطعتم» تمام دستورات دینی این جوری است. ما بیائیم این واجبات اجتماعی دینی را احصاء کنیم از دل اینها ما میتوانیم: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» «من أصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس بمسلم» اینها هستند در آموزههای دینی فقط نمونههای بارزی که کسی را دارند میکشند نیست اگر گرسنهای هم باشد جامعه بدهکار است، اگر جایی فقر باشد، عقبافتادگی باشد، بیسوادی باشد، کمفرهنگی باشد، اینها همه حکم دارد در اسلام. بیائیم با رویکرد فقاهتی الگوی توسعه را درآوریم وقتی میگویید: «اللهم اغن کل فقیر» «اللهم اکسُ کل عریان» اینها یعنی چه؟ یعنی باید محققش کنیم. بیائیم از منظر فقه و فقاهت حالا احکام دین انصافاً دین مشوق توسعه است دین تأیید دارد توسعه را ما البته توسعه به معنای صحیح آن، دین هم از جهات اخلاقی، هم از جهات فقهی، هم از جهات اعتقادی توسعه را داده است و تشویق کرده و دلایل آن را گفته است و بحثهای مبسوطی در این زمینه میشود کرد. اجمالاً چهارده رویکرد را برای رسیدن به الگوی توسعه من از بین این فرمایشاتی که در کشورمان وجود دارد. بعضاً هم وقتی دقت میکنید تلفیقی از یکی دو تا است ولی وقتی عمیق میشوید یک عنصر را اصل قرار میدهند. رسیدن به این الگوی توسعه واقعاً با کدام یک از رویکردها مطمئنتر، سریعتر و اثربخشتر خواهد بود این انصافاً جای مطالعه و بحث و کار دارد.
گروههای مختلفی در کشور تاکنون مدعا کردهاند که ما میتوانیم پاسخ دهیم.
اما چون بحث خیلی گسترده و موثق بوده است یک مقداری هم سخت است انصافاً و همت جدی نشده است البته در چند ماه پیش دیدیم در مطالعات برنامههای پنجم فراخوان شد چند گروه هم آمدند من هم جزء آن کمیته بودم که گروههای مطالعاتی میآمدند و گزارشهایشان را میدادند یک امیدهایی وجود دارد که در جاهایی از کشور در تهران، مشهد،قم، اصفهان، جاهای مختلفی طلبههای جوانی کارهایی را شروع کردهاند از اینکه کدام یک از آنها بتوانند انشاءالله به ثمر بنشانند و بتوانند مباحث توسعه را به صورت جامع ارائهدهنده و مبانی خوبی هم داریم دیدگاههای که امام بزرگوارمان مطرح کردهاند آنچه که مقام معظم رهبری در ذهنش دارد و به شدت خیلی استنباطات دقیقی است از اسلام. اصلاً این تجربیاتی که در زمان حاکمیت دین و حکومت دینی الان ما داریم همه اینها خیلی کمک میکند و تولیدات علمی فراوان که در عرصههای مختلف بحمدالله شکل گرفته است مقدار زیادی راه را ساده کرده است و یک همت جدی میخواهد که تا انشاءالله در تعریف و طراحی مدل اسلامی توسعه که کار جدی و با برکتی انجام شود. عرض کردم پراکنده هم بحثهای زیادی وجود دارد ولی اینکه کسی بیاید حرف آخر را بزند نه. الان مناقشات جدی وجود دارد من فقط خواستم طرح مسئله کنم. اجازه دهید تتمه بحث را در اختیار شما و در خدمت شما چون علیالقاعده ممکن است مناقشه آمیز هم باشد چون سرفصلی گفتم برای مطالعات دوستان در خدمت شده باشیم. اگر لازم باشد بعدها خود شما انشاءالله این مباحث را دنبال بفرمائید.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰