تاریخ آموزش و مراکز آموزشی در تمدن اسلامی(۲)
درآمد در نوشتار پیشین به بحثهای نظری جهانبینی اسلامی در باب تعلیم و تعلم و طلیعه مدارس اسلامی تا نهضت ترجمه در دوران اولیه خلافت عباسی و مدارس و حلقات درسی ائمه شیعه(ع) پرداختیم. اینک در بخش دوم این مقاله، سیر تاریخی رشد و شکوفایی مدارس و دانشگاههای اسلامی را پی میگیریم. بیت الحکمه، اولین […]
درآمد
در نوشتار پیشین به بحثهای نظری جهانبینی اسلامی در باب تعلیم و تعلم و طلیعه مدارس اسلامی تا نهضت ترجمه در دوران اولیه خلافت عباسی و مدارس و حلقات درسی ائمه شیعه(ع) پرداختیم. اینک در بخش دوم این مقاله، سیر تاریخی رشد و شکوفایی مدارس و دانشگاههای اسلامی را پی میگیریم.
بیت الحکمه، اولین مراکز سیستمی آموزشی
آنچنان که گذشت، اولین حلقههای علمی در جهان اسلام، در مساجد برگزار میشد؛ سپس با رشد و توسعه علم در جهان اسلام، در کنار مساجد، دانش سراها تأسیس شدند. ابن خلدون در کتاب مهم خود با نام مقدمه سیر تکامل سیستم آموزش و پرورش را در نقاط مختلف جهان اسلام تشریح مینماید.(مقدمه ابن خلدون ج۲ ص۱۴۳)
میتوان گفت نخستین مرکز مهم که به صورت دانشسرا برای تعلیم و تعلم دانش با محوریت دانشهای عقلی در جهان اسلام تأسیس شد، “بیت الحکمه”بود که به دستور مأمون، خلیفه عباسی در سال ۲۰۰ هجری قمری مطابق با ۸۱۵ میلادی در بغداد تأسیس شد. این مدرسه دارای کتابخانه و رصدخانهای بود که به مدرسه پیوسته بود.
«این مدرسه که با هزینه خزانه دولتی یا بیت المال اداره میشد، به صورت محل فراهم شدن دانشمندان و محققان و بالاخص مترجمان شایستهای بود که تقریبا تمام کتابهای علمی و فلسفی یونان را به عربی ترجمه کردند و به این ترتیب زمینه جذب شدن آثار علمی و فلسفی یونان را در جهان اسلامی آماده ساختند.
مقدار ترجمهای که از یونانی و سریانی و نیز پهلوی و سانسکریت در طول قرنهای سوم و چهارم توسط کسانی همچون حنین بن اسحاق و ثابت بن قره و ابن مقفع -که همه آنان دانشمندان و محققان صاحب صلاحیتی بودند – چندان زیاد بود که حتی امروزه شماره ترجمههای آثار ارسطو -یعنی آثار ارسطو و شارحان وی- که در زبان عربی موجود است، از شماره ترجمه به هر زبان دیگری بیشتر است».(علم و تمدن در اسلام ص۵۶)
دلیل توجه به علوم عقلی در جهان اسلام، وجوب و لزوم دفاع از معارف اصیل اسلامی به روش عقلی در مقابل معارف دیگر ادیان بود؛ زیرا در دوره تأسیس بیت الحکمه، در جهان اسلام معارضههای بسیاری از سوی الهیات عقلی یهودی و مسیحی با معارف اسلامی صورت میگرفت و این مسأله تلاش عقلانی برای دفاع از معارف دینی را لازم مینمود.
نکتهای که در باب بیت الحکمه در اینجا قابل ذکر است، شبهاتی است که در سالهای اخیر در باب انگیزه تأسیس بیت الحکمه در جهان اسلام توسط خلفای عباسی، توسط عدهای تکرار میشود؛ مبنی بر اینکه خلفای عباسی با تأسیس بیتالحکمه قصد داشتند در خانه اهل بیت نبوت(ع) را ببندند؛ لذا این مدارس و مراکز علمی نه تنها خدماتی در جهان اسلام نداشتند، بلکه دست بشریت را از معارف الهی کوتاه کردهاند.
در این استدلال و مدعا اشکالات فراوانی وجود دارد که ریشه در عدم شناخت دقیق ماهیت علم توسط این افراد و نیز عدم معرفت به جایگاه ائمه اهل بیت(ع) در هندسه وجود شناختی عالم دارد؛ علم امری وجودی است که مانند نور خاصیت روشنایی بخشی دارد؛ لذا اگر چنانچه گزارهای علمی باشد، خالی از جهل خواهد بود و آن گزاره امری وجودی خواهد بود که لا علم و جهل نخواهد بود؛ حال اگر گزارهای علمی باشد، چگونه ممکن است مورد ردع و انکار ائمه اهل بیت(ع) که خود واسطههای وجودی در عالم هستند و خود بنیان گذاران علم در تمدن اسلامی بوده اند، قرار بگیرد؟! در این میان، نیّت شوم خلفای عباسی در این مطلب مدخلیتی ندارد.
استاد شهید مرتضی مطهری این شبهه را اینگونه به زیبایی مورد انکار قرار میدهند: «در اوایل قرن دوم هجری که آن همه شور و نشاط اسلامی برقرار بود و بازار اسلام داغ و پر رونق بود، یکمرتبه آن همه علوم خارجیها از ایرانی و رومی و هندی و یونانی و هر جا که دسترسی داشتند، ترجمه کردند و وارد دنیای اسلام نمودند.
علت این کار چه بود و چطور دنیای اسلام عکس العمل مخالف نشان نداد؟ علتش همین بود که این تعلیمات وجود داشت. این تعلیمات زمینه را آماده کرده بود که اگر در اقصی بلاد چین هم کتابی پیدا میکردند، مانع نمیدیدند که ترجمهاش کنند… ! مثلا عبدالله مقفع، که منطق ارسطو را ترجمه کرد، در زمان امام صادق(ع) بود. از قبل از زمان امام صادق(ع) بلکه از زمان بنی امیه این کارها شروع شده بود، ولی در زمان امام صادق(ع) اوج گرفت.
در زمان هارون و مأمون و در عصر ائمه(ع) با چه شدتی علوم اوایل ترجمه شد. بیت الحکمه مدرسهای بود که در دنیای زمان خودش نظیر نداشته و بعدها هم کمتر برایش نظیر پیدا شده. ما در میان اخبار و احادیث ائمه خودمان -که این همه با چشم نقد به خلفا نگاه میکردند و انحرافات آنها را مکرر بازگو مینمودند و خلفا که این همه ملعون و مطرود شدهاند بر اثر این بوده که ائمه(ع)، این همه ملعونشان گفتهاند و شناختشان را درباره آنها چنین بیان داشتهاند- در یک حدیث نمیبینیم که این کار خلفا به عنوان یک بدعت تلقی شده باشد و بگویند که یکی از چیزهایی که اینها کار را خراب کردند این بود که علوم ملتهای کافر را از یونان و روم و هند و ایران ترجمه کردند و وارد دنیای اسلام نمودند و حال آنکه این در میان عوام، بهترین وسیله بود برای کوبیدن آنها؛ ولی ما حتی در یک حدیث ندیدهایم که این کار خلفا به عنوان یک بدعت و یک امر ضد اسلام تلقی شده باشد».(تعلیم و تربیت در اسلام ص۱۸۸) سخنان استاد شهید در رد شبهه این افراد به خوبی راهگشا و روشنگر است.
در بیت الحکمه بسیاری از دانشمندان اسلامی پرورش یافتند و مساعی آنها باعث شد که مورخ علم بزرگی مثل “جورج سارتون” نام دانشمندان اسلامی را بر عصرهای علمی کتاب خود به عنوان “نشانههای یک دوره علمی” انتخاب نماید.(ن.ک مقدمه ای بر تاریخ علم ج۱)
دارالعلمهای شیعی و تکاپوی علمی شیعیان
در آغاز سده چهارم هجری و در پی نفوذ و گسترش حکومت شیعی آل بویه در دستگاه خلافت عباسی و به قدرت رسیدن شیعیان، دانشگاهها و دانش سراهایی با رویکردهای شیعی در جهان اسلام با نام “دارالعلم” تأسیس شدند.
تأسیس دارالعلمهای شیعی در پیافول قدرت عباسیان و از میان رفتن بیت الحکمه، در دوران حکومت آل بویه به وجود آمدند. نکته مهمی که باید به آن اشاره شود این است که افول بیت الحکمه فقط به خاطر کاسته شدن از قدرت سخت عباسیان نبود، بلکه به دلیل افول و ضعف گفتمان غالب بیت الحکمه که همان گفتمان جهان شناختی معتزلی بود، روی داد.
این افول گفتمان معتزلی مطابق بود با دوران اوج و شکوفایی معارف شیعی بر اثر مساعی ائمه اهلبیت(ع) و تلاش شاگردان مبرّز ایشان مثل شیخ مفید و سید مرتضی و دیگران.
«ناگفته نماند که ویژگی شیعی بودن، نخستین دارالعلمها و بسیاری از دارالعلمهای بعدی و شیعه مسلک بودن مؤسسان آنها، هیچگاه موجب فروکاستن فعالیتهای این مؤسسات به صرف تبلیغات سیاسی و مذهبی خاص شیعه نبوده است».(دارالعلمهای شیعی و نوزایی فرهنگی در جهان اسلام ص۱۸)
«در واقع ملاحضات تاریخی بر مینمایند که در موارد مربوط به تدریس علوم و معارف دینی در دارالعلمهای شیعی، هم از استادان شیعه مذهب و هم از استادان اهل سنت بهره گرفته میشد؛ چنانکه اگر در دارالعلم شاپور، ابن فضال شیعی و در دارالعلم فاطمیان، ابوالفضل جعفر شیعی به کار تدریس اشتغال داشتند. مواردی از تدریس علوم دینی و فقهی توسط استادان اهل سنت، به ویژه در دارالعلم فاطمیان نیز به چشم میخورد».(همان ص۲۶)
علاوه بر تفاوتهای نرم افزاری دارالعلمهای شیعی با بیت الحکمه، این دو از نظر سخت افزاری نیز با هم تفاوتهایی داشتند؛ به این صورت که دارالعلمها علاوه بر ساختمانهای آموزشی و کتابخانه و…که بیت الحکمه نیز دارای آنها بود، مکانی برای اسکان طالبان علم غیر بومی و نساخان کتاب داشت و مکانی هم برای ارائه خدمات نوشتاری و ابزار کار علمی به دانشجویان در دارالعلمها در نظر گرفته شده بود.(تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ج۱ ص۱۰۲)
یکی دیگر از ویژگیهای دارالعلمهای شیعی که بیت الحکمه فاقد آن بوده است، پراکندگی و وجود دارالعلم در نقاط مختلف جهان اسلام بوده است؛ از این جهت دارالعلمها داشتهایم و نه دارالعلم.
از جمله دارالعلمهای مشهور جهان اسلام، میتوان این دارالعلمها را شمرد: دارالعلم شاپور، دارالعلم فاطمیان، دارالعلم بنی عمار، دارالعلم شریف رضی، دارالعلم شریف مرتضی، دارالعلم ابن ابی البقاء، دارالعلم بنی حمدان، دارالعلم غرس النعمه و… . هر یک از این دارالعلمها دارای شاخصههای منحصر به فردی بودند، تا جایی که برخی از آنها دارای خدمات کتابداری شبانهروزی هم بودند.
دارالعلمها پس از سالها تولید علم و دانش در جهان اسلام، با افول قدرت حکومتهای شیعی از جمله آل بویه و فاطمیان مصر، رو به افول نهادند و تجربیات دارالعلمها به مدارس که سازوکار بعدی تعلیم و تربیت اسلامی بودند، منتقل شد.
ادامه دارد…
هادی شاملو
(منبع: رسانیوز)
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰