بررسی اشکال «اگر وارد حکومت شویم خودمان هم فاسد میشویم»
یکی از مباحث مهم و اساسی که در بحث حکومت اسلامی مطرح میشود بحث ولایت فقیه است. هر چند در این موضوع کارهای خوبی صورت گرفته اما همچنان بسیاری از احکام و مسائلی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به بحث ولایت فقیه مربوط میشود به خوبی روشن و تبیین نشده است. به همین […]
یکی از مباحث مهم و اساسی که در بحث حکومت اسلامی مطرح میشود بحث ولایت فقیه است. هر چند در این موضوع کارهای خوبی صورت گرفته اما همچنان بسیاری از احکام و مسائلی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به بحث ولایت فقیه مربوط میشود به خوبی روشن و تبیین نشده است.
به همین جهت، گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، بر آن شد تا خلاصه متن سلسله دروس خارج ولایت فقیه را که توسط حجتالاسلام والمسلمین استاد احمد عابدی در حوزه علمیه قم تدریس میشود، تقدیم مخاطبان گرامی کند که متن جلسه دوازدهم آن، از نظر میگذرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض کردم در کتابی که به وسیله آقای اکبر ثبوت نوشته شده ۲۰ اشکال مربوط به حکومت دینی ذکر شده است و اینها را همه از زبان آخوند خراسانی آورده است.
ایشان میگوید که آقای آخوند خراسانی در مناظرهای که با مرحوم نائینی داشته است اینها را ذکر کرده است. نتیجه هم میگیرد که آقای آخوند معتقد بوده که روحانیون و علما فقط باید نقش نظارت بر حکومت داشته باشند نه اینکه در حکومت دخالت کنند.
کتاب آقای اکبر ثبوت، مطالب آخوند خراسانی نیست
من مطمئن هستم که این ادلهای که آقای ثبوت در کتاب «دین و فرهنگ از نظر مرحوم آقای آخوند خراسانی» ذکر کرده است حرفهای آخوند خراسانی، صاحب کفایه نیست.
چون اولا: عبارتها و سبک ادله به آن زمان نمیخورد و سیاق کلمات، امروزی است. به عنوان مثال اگر شما یک کتاب قدیمی پیدا کنید و در آن نوشته باشد که مرگ بر ضد ولایت فقیه، هر چقدر کتاب قدیمی باشد آدم نمیتواند این را باور کند چون این کلام مال همین چند سال اخیر است. حالا اگر کسی بگوید که من در یک جایی که مربوط به هزار سال پیش است پیدا کردم که نوشته است مرگ بر آمریکا، آدم میتواند بگوید که ما مطمئنیم که این عبارت دروغ است. این عبارتهایی که اینجا است نمیخورد به عبارتهای زمان آخوند.
این احتمال را من میدهم که این آقا این عبارتها را خودش به اسم آقای آخوند جعل کرده باشد.
در هیچ کتاب و سندی حتی یک سطر از این مناظرات نیست. حرفی که از آقای آخوند نقل میشود لااقل سه چهار تا واسطه میخورد، این میگوید که من از آقابزرگ شنیدم و آقابزرگ هم از آقای آخوند، احتمالا باید اینطور باشد که آقای آخوند ۶۰ ساله بوده و برای یک شاگرد که ۱۲ ساله بوده این حرفها را زده، این شاگرد هم صبر کرده موقعی که ۸۰ سالش شد برای یک شاگرد ۱۰ ساله این حرفها را زده و بعد این نشسته و اینها را نوشته است، این خیلی بعید است.
نقل به معنا هم در صورتی که مضمون و محتوا باشد در حالی که این مضمون و محتوایش با الان جمهوری اسلامی میخورد نه با آن زمان.
دلیل دومی که ایشان آورده بود این بود، میگفت اگر علما وارد حکومت بشوند عیب حکومت را نمیبینند و هر کسی که وارد حکومتی میشود عیبش را نمیبیند و باید از بیرون به حکومت نگاه کرد و لذا اگر علما وارد حکومت بشوند وظیفه اصلی خودشان را از دست دادهاند.
جوابش این است که اگر این استدلال درست باشد نه تنها علما بلکه هیچ انسان عاقلی نباید وارد حکومت شود، چون این استدلال نمیگوید که اگر علمای دینی وارد حکومت شدند علما عیب را نمیبینند، این استدلال این را میگوید که هر کس وارد هر حکومتی بشود عیب آن حکومت را نمیبیند. پس اولا لازمه این استدلال این است که هیچ کس در هیچ حکومتی وارد نشود در حالیکه این قطعا باطل است.
ثانیاً اینکه آن چیزی که باعث میشود انسان عیب را نبیند وارد شدن در حکومت نیست بلکه علاقهمندی به حکومت است، اگر کسی واقعا عاشق حکومت باشد عیب حکومت را نمیبیند، اما اگر کسی عاشق حکومت نباشد و وارد حکومت بشود این حتما عیب حکومت را میبیند. دو تا اشکال را هم که دیروز عرض کرده بودم.
بررسی اشکال سوم/ اگر وارد حکومت شویم خودمان هم فاسد میشویم
اشکال سومی که این کتاب ذکر کرده است این است که میفرماید که آخوند فرموده مسندی که ما بر آن تکیه زدهایم مهمترین سنگر مبارزه با فساد باشد، و مسندی که حکام بر آن تکیه زدهاند مهمترین مرکز اشاعه فساد است اگر ما جای حکام را بگیرم هم سنگر مبارزه با فساد را از دست میدهیم و هم خودمان جایی قرار میگیریم که مرکز نشر فساد است بلکه خود فاسد میشویم. یعنی اینکه اگر علما وارد حکومت بشوند اشتباه اینها باعث میشود که کل مردم هم در اشتباه بیافتند.
آری آلودگی خرقه، خرابی جهان است زیرا علمای دین در هر جامعه باید در حکم نمکی باشند که از فاسد شدن مواد غذایی جلوگیری میکنند، حالا اگر نمک فاسد شود چه میشود؟
پس به بهانه اصلاح امور مردم نباید خود را در شرایطی قرار دهیم که به دامن فساد بیافتیم، امیرالمومنین علیهالسلام به مردم کوفه فرمود که: من دوست ندارم که شما را درست کنم ولی خودم خراب بشوم.
حداقل نیمی از فسادهای موجود در جامعه به گردن ماست و ما برای صلاح آوردن وضع امت اول باید خود را اصلاح کنیم نه اینکه به جای اینکار حکومت را هم به دست بگیریم تا مسولیت بقیه تباهی هم به گردن ما باشد، اگر تصور کنیم که مردم بخاطر ارادتی که به ما دارند و ما را مسئول مفاسد ندانند، گرچه ممکن است برای اوایل امر درست باشد ولی به زودی ورق بر میگردد و فسادهای موجود در حکومت ما را حمل بر صحت میکند و این را به گردن دیگران میاندازیم، نتیجه این میشود که مردم تمام عیبهای حکومت را به گردن ما طلبهها میاندازند.
متصدی شدن امور حکومت به معنای این است که ما سرنوشت اسلام و مرجعیت را به یک حکومت پیوند بزنیم و این بسیار خطرناک است چون هر حکومتی دیر یا زود به فساد میگراید و سقوط میکند بعد چند تا حدیث میآورد که هر حکومتی سقوط میکند، بعد میگوید که شما نباید از سرنوشت موبدان زردشتی عبرت بگیرید، آیا نباید از سرنوشت پاپهای مسیحی عبرت بگیرید.
موبدان زردشتی وقتی وارد حکومت ساسانی شدند تمام عیبها افتاد گردن دین زردشت، نتیجهاش هم این شد که دین زردشت این همه شکست خورد و تا حالا هم نتوانسته سربلند باشد.
دوباره پاپها در قرون وسطی وارد حکومت شدند و نتیجهاش این شده که مسیحیت این قدر ضعیف شده است. این دلیل سوم آن کتاب که به آقای آخوند نسبت میدهد.
نقد و بررسی دلیل سوم
اولا اینکه میگوید هر حکومتی فساد در آن است و هر حکومتی یک روز سقوط میکند و اگر ما دین را به حکومت گره بزنیم دین هم سقوط میکند، این حرفها که درست نیست، و اینطوری نیست که ما بگوییم هر حکومتی یک عمری دارد و یک موقعی زایل میشود.
آیا حکومت امام زمان (عج) هم این طور است؟ آیا این طوری است که وقتی ما میدانیم یک حکومتی عمری دارد به همین دلیل باید دست از حکومت بکشیم یا اینکه وقتی میدانیم که یک حکومتی عمری دارد ما وظیفه شرعی داریم. حالا تک تک این دلیل را توضیح میدهیم.
اولا در این دلیل این طور فرمود که سنگر روحانیت، سنگر مبارزه با فساد است، این درست است. و گفت آنجایی که حکام در آن نشستهاند مهمترین مرکز اشاعه فساد است و این غلط است.
چه کسی گفته است که حکومت مهمترین مرکز فساد است؟ حتی اگر فرض کنید که یک حاکمی ظالم و بی دین باشد، آیا مهمترین مرکز فساد آن حکومت است؟
این را چند بار عرض کردم که ما در دین یک چیزهایی داریم که بر تمامی احکام مقدم است، این که همیشه میگفتند که حفظ نظام اوجب واجبات است یعنی همین که در کشور هرج و مرج نباشد.
پس این غلط است که کسی بگوید آنجایی که حاکم نشسته است مهمترین مرکز فساد است. میشود آنجا هم جای فساد باشد اما مهمترینش نیست. مهمترین مرکز فساد بی نظمی است. حکومت فاسق و کافر بهتر از بی حکومتی و بی قانونی و هرج و مرج است.
بعد میگوید اگر ما به جای حکام بنشینیم هم سنگر اصلی را از دست میدهیم و هم خودمان خراب میشویم و خرابی ما خرابی عالم است. آیا هر روحانی که برود در حکومت هم آن سنگر را از دست میدهد و هم خودش خراب میشود؟ به صورت کلی هیچ کدام اینها درست نیست.
ممکن است که یک عالم دینی در حکومتی برود و سنگر مبارزه با ظلم را از دست ندهد.
آیا هر کسی هم که وارد حکومت میشود فاسد میشود؟ علی بن یقطین رفت وارد حکومت فاسق و فاجر شد آیا خودش هم فاسد شد؟ ابن مسکویه رفت در حکومت آل بویه آیا فاسد شد؟ خواجه نصیرالدین طوسی، نخست وزیر مغول بود آیا فاسد شد؟ علامه مجلسی در حکومت بود آیا فاسد شد؟ محقق کرکی هم وارد حکومت شد آیا فاسد شد؟ این حرف درست نیست که بگوییم هر وقت که هر عالم دینی وارد حکومت بشود فاسد میشود، این دو تلازم ندارند.
اینکه آمد و گفت که ما به بهانه اصلاح مردم نباید خودمان را خراب کنیم، این حرف درستی است اما این حرف معنیاش این نیست که به بهانه درست کردن مردم نباید وارد حکومت شد.
مثلا فرض کنید اگر کسی یک مسأله بپرسد نعوذبالله ما مسأله را اشتباه پاسخ بدهیم تا او دنیایش آباد بشود و او برود بهشت، و ما برویم جهنم، این اشتباه و نادرست است. اما هر کسی که میرود در حکومت، خودش را جهنمی میکند تا مردم بروند بهشت؟ حکومت مساوی فساد و جهنم نیست که هر کسی که در حکومت است جهنمی است و کسی که در حکومت نیست بهشتی است و این احادیثی که ایشان آورده است ربطی به اینجا ندارد.
حداقل نیمی از همین فسادهای موجود در امت اسلامی به گردن ماست. نخیر هیچ چیزی گردن ما نیست. فرض کنید الان میگویند که اقتصاد کشور خراب است و این شاهد این است که فقه کارایی ندارد.
جوابش این است که اگر اقتصاد کشور خراب است تقصیر وزارت امور دارایی و اقتصادی و بانک مرکزی است، وقتی خرابی گردن ماست که بیایند یک مساله از ما بپرسند و ما بگوییم که بلد نیستیم، آن موقع خرابی گردن ماست. یعنی اگر مبانی نظری را از حوزه پرسیدند و حوزه مبانی نظری را نمیدانست حوزه مقصر است.
اگر بگویند بانک دارد ربا میخورد یا نه؟ و ربا حلال است یا حرام؟ اینجا اگر من نتوانستم جواب بدهم ما مقصریم. اما اگر ما بگوییم که ربا حرام است و رئیس بانک مرکزی هر کاری خواست بکند دیگر تقصیر ما نیست.
در زمان حکومت ساسانی، عیب حکومت، مؤبدان نبودند، یک فردی بود که شیطان به تمام معنا بود، جاسوس دشمن بود که خودش را به عنوان موبد زردشتی جا زده بود و این شد رئیس ارتش ایران و خیانت کرد.
اولاً این موبد زردشتی نبوده و جاسوس بوده است و ثانیا خرابی به خاطر این نیست که این موبد و زردشتی بوده بلکه به خاطر این است که این جاسوس بوده و کشور را میخواست به باد بدهد.
در لغت نامه دهخدا هم شرح حال مفصلی دارد، یک بنده خدایی هم یک پایان نامه دکتری درباره این بنده خدا نوشته است. این مال ساسانیها و موبدها.
و اما پاپها؛ اینطوری نیست که پاپها رفتند در حکومت و قرون وسطی حاکم شدند و حکومت خراب شد، اولا ما همیشه اینجا در قم که هستیم اینطور نگاه میکنیم که قرون وسطی قرون تاریک اروپاست.
اولا مهمترین علمای مسیحی مربوط به قرون وسطی هستند.
در قرون وسطی حکومت پاپ اینقدر زیاد بود که وقتی میخواستند یک جنگ بروند سه تا امپراطور در یک لشکر بودند، در آلمان رسیدند به یک رودخانه که نمیشد از آب آن عبور کرد، پاپ گفت که از این آب عبور کنید گفتند که این آب وحشی است و نمیشود از آن عبور کرد.
پاپ گفت من میگویم باید عبور کنید، به قدری قدرت پاپ زیاد بود که همه رفتند در آب و سه تا شاه را آب برد.
اینکه پاپ اینقدر قدرت داشت عیبی نداشت، عیب حکومت پاپ از اینجا شد که وقتی رنسانس شروع شد مردم دیدند که علم دارد پیشرفت میکند و مردم گفتند که آنچه را که ما از دین میخواستیم علم برآورده میکند و این موضوع اروپا را به هم ریخت. میگفتند که اگر دین خوشبختی بیاورد علم این کار را میکند، یعنی وقتی اروپا خراب شد که علم را به جای دین گذاشتند. حکومت پاپها که خرابی را به وجود نیاورد.
البته دقت شود کارها و اشتباهات بزرگ قرون وسطی را توجیه نمیکنیم بلکه آن کارها صد در صد غلط بودند.
ضمنا آقای آخوند زیاد با ادیان و این جور چیزها آشنایی نداشت باز میگوید که هر حکومتی دیر یا زود به فساد میگراید.
ادامه دارد …
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰