پاسخ رهبر انقلاب به ۱۰ پرسش درباره مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا
از نظر حضرت آیتالله خامنهای مبارزهی ملت ایران با سیاستهای سلطهطلبانهی آمریکا از سابقهای تاریخی برخوردار است. این مقابله از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ آغاز شد و در ۱۶ آذر همان سال با سرکوب حرکت ضدآمریکایی دانشجویان ادامه یافت. متن زیر مروری است بر دیدگاهها و مواضع حضرت آیت الله خامنهای درباره تقابل ملت […]
متن زیر مروری است بر دیدگاهها و مواضع حضرت آیت الله خامنهای درباره تقابل ملت ایران و دولت آمریکا، که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR آن را در قالب پرسش و پاسخ و بهمناسبت روز دانشجو، تنظیم و منتشر کرده است.
سؤال | پاسخ | |
۱ | آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریکا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟ |
مبارزه از زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شده و تا کنون ادامه دارد. |
۲ | ۱۶آذر با چه ویژگیهایی باید شناخته شود؟ | ۱۶ آذر متعلق به دانشجوى ضدآمریکا و ضدسلطه است. |
۳ | مصادیق دشمنی دولت آمریکا علیه ملت ما چه بوده است؟ |
کمک به حرکتهای تروریستی، تصرف دارائی ایران کمک به صدام در جنگ با ایران، شلیک به هواپیمای مسافربری، اهانت به ملت ایران، تحریمهای همهجانبه. |
۴ | علت اصلی دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟ |
یک: نفی سلطهپذیری، وابستگی سیاسی و سکولاریزم اخلاقی؛ دو: پافشاری ما بر هویت ملی و اسلامی، دفاع از مظلومان و فتح قلههای علمی |
۵ | علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریکا چیست؟ | طبق آیات قرآن پایبندی به ایمان بِالله و کفر به طاغوت واجب است و امروز طاغوت اعظم در دنیا آمریکاست. |
۶ | آیا رابطه با آمریکا خطر او را برای ما کم میکند؟ | به دو دلیل خطر آمریکا را کم نمیکند. یک: آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطهى سیاسى داشتند. دو: رابطه، براى آمریکائىها، همیشه وسیلهاى براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدوری بوده است. |
۷ | چرا با آمریکا مذاکره نمیکنیم؟ |
مذاکره در سایهى تهدید و فشار و از موضع ابرقدرتی، مذاکره نیست. |
۸ | بعد از این مدت مبارزه کدام کشور پیروز میدان بوده است؟ |
بقاء و پیشرفت انقلاب نشانهی پیروزی ملت ایران است؛ ارزشهای آمریکایی در دنیا افول کردهاند. |
۹ | آمریکا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟ | تا زمان تحقق اقتدار همهجانبهی سیاسی، اقتصادی و علمی ایران این دشمنی ادامه دارد. |
۱۰ | سرانجام مبارزهی تاریخی ملت ایران با دولت مستکبر آمریکا چه خواهد بود؟ | سنتهای الهی پیروزی جبهه حق را تضمین میکند. |
مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنى از سال ۳۲ با کودتاى ۲۸ مرداد که به وسیلهى آمریکائىها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائى رسماً آمدند ایران، با چمدانهاى پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضى از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتاى ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهى آمریکائىها سرنگون شد، هیچگونه خصومتى با آمریکائىها نداشت. او در مقابلهى با انگلیسىها ایستاده بود و به آمریکائىها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکائىها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهاى داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکى میکرد. با این دولت، آمریکائىها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتى که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائى باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکبارى اقتضاء کرد، آمریکائىها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند.
تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثهى قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامى و مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى پیش آمد. یعنى اینها ده سال فشار آوردند، کتک زدند، زندان کردند، اعدام کردند، هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالاخره یک انفجارى در ده سال بعد از این قضیه در خرداد ۴۲ اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوى بود، اما آمریکائىها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیلهى او بر همهى امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳؛ آمریکائىها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد.
بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقهى محمدرضا پهلوى به پشتیبانى آمریکائىها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائىها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعهطلبى و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال ۵۶ و دنبالهاش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهاى نبود که امید پیروزى براى دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکارى کرد؛ مردانش، زنانش، حتّى دانشآموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنى در این مبارزهى طولانى از سال ۳۲ تا سال ۵۷ – در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه – بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود.
۲٫ ۱۶ آذر در تاریخ ما با چه ویژگیهایی باید شناخته شود؟
جنبش دانشجوئى خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است – شاید در خیلى از کشورهاى دیگر هم باشد – که ضد استکبارى، ضد سلطه، ضد دیکتاتورى و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شدهى این حرکت، همین ۱۶ آذر است.
جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنى بعد از کودتاى ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب – سرکوب عجیب همهى نیروها و سکوت همه – ناگهان به وسیلهى دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود مىآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتاى ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همهى سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوى ضد نیکسون است، دانشجوى ضد آمریکاست، دانشجوى ضد سلطه است.
۳. مصادیق دشمنی دولت آمریکا علیه ملت ما چه بوده است؟
کمک به حرکتهای تروریستی
دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روى عبوس و چهرهى ترش و با لحن مخالفت روبهرو شد. البته آنها با محاسبات خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتىاش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیمگیرى سیاسىاش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعى بود براى چراى آمریکائیان و نظامیان آمریکائى و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نکنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریکا – چه رؤساى جمهور جمهورىخواهشان، چه رؤساى جمهور دمکراتشان – با نظام جمهورى اسلامى بدرفتارى کرد؛ این چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد. اولین کارى که از طرف امریکائىها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکندهى جمهورى اسلامى و کمک به حرکتهاى تجزیهطلب و تروریستى در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطهاى از نقاط کشور که حرکتهاى تجزیهطلب در آنجا زمینهاى داشت، انگشت آمریکائىها را ما دیدیم؛ گاهى پول آنها را، و حتى در مواردى عناصر آمریکائى را ما در آنجا دیدیم؛ این براى مردم ما خسارت زیادى داشت. متأسفانه این کار هنوز هم ادامه دارد.
تصرف دارائیهای ایران
بعد تصرف و حبس دارائىها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بىحسابى را در اختیار آمریکائىها گذاشته بود، براى اینکه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضى از این وسائل، آنجا تهیه هم شده وقتى انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را که میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیبتر اینکه این وسائل را در یک انبارى جمع کرده بودند، نگه داشته بودند، انباردارى براى خودشان قائل شدند، خود را طلبگار کردند و از حساب قرارداد الجزائر انباردارى برداشتند! مالى را از یک ملت غصب کنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انباردارىاش را هم بگیرند! این رفتارى بوده که از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست.
چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود براى حملهى به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهاى ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهاى ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال – بخصوص در سالهاى آخر – همیشه آمریکائىها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند – کمک مالى، کمک تسلیحاتى، کمک کارشناسى سیاسى – خبرهاى ماهوارهاى میدادند و امکانات خبررسانى داشتند. تحرک نیروهاى ما را در جبهه در ماهوارههایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه براى قرارگاههاى صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهاى ما و نیروهاى ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند.
شلیک به هواپیمای مسافربری ما
بعد در آخر جنگ، هواپیماى مسافربرى ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائى با موشکى که از ناو جنگى شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، که همهشان کشته شدند. بعد به جاى اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش کند؟ میتواند فراموش کند؟
اهانت به ملت ایران
از تروریستهاى جنایتکارى که در داخل کشور ما مرد را، زن را، جماعت را، فرد را کشتند، علماى بزرگ تا بچههاى خردسال را ترور کردند و کشتند، حمایت کردند؛ به اینها اجازه دادند که در کشورشان فعالیت کنند؛ دائما علیه کشورمان تبلیغات خصمانه کردند. رؤساى جمهور آمریکا در طول این سالها – بخصوص در دورهى هشت سالهى رئیس جمهور زائلشدهى قبلى – هر وقت علیه ملت ایران، علیه کشور ما، علیه مسئولین ما، علیه نظام جمهورى اسلامى صحبتى کردند و حرف مهمل و چرندى گفتند، اهانتى به ملت ایران کردند. در طول این سالها همیشه همین جور بوده است.
آشفتهسازی امنیت منطقه ما به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی
امنیت منطقهى ما را، امنیت خلیج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگى کردند؛ براى مقابلهى با جمهورى اسلامى – و البته در واقع براى پر کردن جیب کمپانىهاى سلاح – سیل سلاحها را به کشورهاى منطقه سرازیر کردند؛ از رژیم صهیونیستى بىقید و شرط حمایت کردند…
هر وقت شوراى امنیت خواست علیه رژیم صهیونیستى قطعنامهاى بگذراند، آمریکا سینهاش را سپر کرد، آمد جلو و دفاع کرد و نگذاشت.
تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران
در هر مناسبتى و بىمناسبت کشور ما را تهدید کردند. دائم گفتند حمله میکنیم، گفتند طرح نظامى روى میز ماست، چنین میکنیم، چنان میکنیم. هر وقت علیه کشور ما حرف زدند، ملت ما را تهدید کردند. البته این تهدیدها در ملت ما اثر نکرد، اما آنها دشمنى خودشان را از این راه نشان دادند. به ملت ایران، به دولت ایران، به رئیس جمهور ایران بارها اهانت کردند. یکى از آمریکائىها چند سال قبل گفت ریشهى ملت ایران را باید کند! در همین سالهاى اخیر یکى از مسئولین آمریکائى گفت ایرانى خوب و معتدل ایرانىاى است که مرده باشد! به این ملت بزرگ، به این ملت با شرف، به این ملتى که فقط گناهش این است که از هویت و استقلال خود دفاع میکند، اینجور اهانتها کردند.
تحریم ما به قصد دشمنی
سى سال کشور ما را تحریم کردند، که البته این تحریم به سود ما تمام شد. ما باید از آمریکائىها از این بخش تشکر کنیم. اگر ما را تحریم نمیکردند، ما امروز به این نقطهاى از علم و پیشرفت که رسیدهایم، نمیرسیدیم. تحریم همیشه ما را وادار کرده که به خود بیائیم، به خود فکر کنیم، از درون خود بجوشیم. ولى آنها قصدشان این خدمت نبود، آنها میخواستند دشمنى کنند.
۴٫ علت اصلی دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
علت دشمنى عمیق و آشتىناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکهى صهیونیستى دنیا با جمهورى اسلامى، این حرفهائى که گاهى گوشه و کنار گفته میشود – چه چیزهائى که آنها شعارش را میدهند، چه تصوراتى که بعضى در داخل میکنند – نیست. مسئله این است که جمهورى اسلامى یک «نفى» با خود دارد، یک «اثبات».
نفى استثمار، نفى سلطهپذیرى، نفى تحقیر ملت به وسیلهى قدرتهاى سیاسى دنیا، نفى وابستگى سیاسى، نفى نفوذ و دخالت قدرتهاى مسلط دنیا در کشور، نفى سکولاریسم اخلاقى؛ اباحیگرى؛ اینها را جمهورى اسلامى قاطع نفى میکند.
یک چیزهائى را هم اثبات میکند: اثبات هویت ملى، هویت ایرانى، اثبات ارزشهاى اسلامى، دفاع از مظلومان جهان، تلاش براى دست پیدا کردن بر قلههاى دانش؛ نه فقط دنبالهروى در مسئلهى دانش، و فتح قلههاى دانش؛ اینها جزو چیزهائى است که جمهورى اسلامى بر آنها پافشارى میکند. این نفى و این اثبات؛ اینها دلیل دشمنى آمریکا و دشمنى شبکهى صهیونیستى دنیاست.
۵٫ علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریکا چیست؟
آیهى شریفهى قرآن مىفرماید: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروه الوثقى». این، اعتصام به حبلاللَّه را براى ما معنا مىکند. تمسک به حبلاللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و کفر به طاغوت.
امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحده امریکاست؛ زیرا صهیونیسم را او به وجود آورده است و آن را تأیید مىکند. امریکا جانشین طاغوت اعظم قبلى یعنى انگلیس است. امروز تجاوز رژیم ایالات متحده و همفکرانش و همکارانش، دنیاى اسلام را در وضعیت دشوارى قرار داده است و دنیاى اسلام در پیشرفت خود، در موضعگیرى خود، در ترقى مادى و معنوى خود، زیر فشار امریکا و همکاران و همفکران اوست.
در بسیارى از بخشهاى امت اسلامى ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت،تمسک به عروهى وثقاى الهى امکانپذیر نیست. ما کشورها و دولتها و ملتها را به این که به جنگ با امریکا بشتابند، دعوت نمىکنیم؛ ما دعوت مىکنیم که تسلیم امریکا نشوند.
۶٫ آیا رابطه با امریکا خطر او را برای ما کم میکند؟
رابطهى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطهى سیاسى داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنونآمیز و سیطرهطلبانهى هیچ قدرتى را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائىها – نه امروز، همیشه اینطور بوده – وسیلهاى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسىها هم همین طور بودند. انگلیسىها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانهشان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانى که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانهها یکى از کارهایشان این است...
اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این را میخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بىدغدغهى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتىشان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این را ندارند. ارتباط، این را براى آنها تأمین میکند. حالا مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطهى با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطهى با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطهى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.
۷٫ چرا با آمریکا مذاکره نمیکنیم؟
مذاکرهى در سایهى تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشارى بیاورد و تحریمى بکند و یک دست آهنىاى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلى خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکرهاى را ما با هیچ کس نمیکنیم. آمریکا همیشه با این چهره براى مذاکره وارد میدان شده است.
آمریکا صادقانه مثل یک مذاکرهکنندهى معمولى وارد میدان نمیشود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهرهى ابرقدرتى مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتى را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، براى مذاکره یک هدف و نهایت مشخصى فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. جمهورى اسلامى زیر بار این فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبک خود به هر فشارى پاسخ خواهد داد. به زورگوئى متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتى که نردبان پوسیدهاى هم هست، پائین بیایند، اشکالى ندارد؛ اما تا وقتى که آنجور است، امکان ندارد.
۸٫ بعد از این مدت مبارزه کدام کشور پیروز میدان بوده است؟
ماندن انقلاب، نشانه پیروزی ملت ایران
این در خور تأمل است. وقتى ما فهمیدیم که در اینجا آن که پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسى میشود براى همهى ملتها؛ این یک اصلى میشود در همهى تحولات تاریخى؛ فلسفهى جدید تاریخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه کردن به این حادثه، به بار مىنشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنى ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است. به چه دلیل؟ به طرف ایران نگاه کنید؛ دلیلش این است که اینها میخواستند انقلاب را از بین ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلکه روزبهروز قوىتر شد. امروز نسل جوان ما که در زمان انقلاب نبوده است، در دورهى جنگ تحمیلى نبوده است، امام را ندیده است، با همان انگیزه و با همان عزم و تصمیمى درس میخواند، کار میکند، زندگى میکند و نفس میکشد که جوان دوران انقلاب با آن عزم و تصمیم، انقلاب را به وجود آورد. اینها نشانههاى بارز زنده بودن انقلاب است.
پیشرفت روز به روز ایران اسلامی
علاوهى بر همهى اینها، نظام اسلامى را ملاحظه کنید؛ نظام اسلامى استحکام پیدا کرد، ریشه دوانید، حرف خودش را به دنیا منتقل کرد، ملتها را در مقابل عظمت خود وادار به اذعان و اعتراف کرد، خود را در چشم ملتهاى مسلمان و غیر مسلمان بزرگ کرد. امام بزرگوار ما حتّى در چشم دشمنان خود، یک شخصیت عظیم و عالیرتبه است. ملت ایران به عنوان یک ملت پولادین، یک ملت مقاوم، یک ملت مؤمن، یک ملت با بصیرت، در دنیا معرفى شده است و در کشور، نظام اسلامى توانسته کشور را متحول کند.
ایرانى که امروز شما مىبینید، ایرانِ دوران قبل از انقلاب نیست. ایرانِ دوران قبل از انقلاب، یک کشورِ عقبمانده بود؛ یک کشورِ فراموش شده بود؛ یک ملتِ بىابتکار بود. با این همه استعداد، با این همه مواریث تاریخى، با این فرهنگ غنى، این ملت هیچ بروز و ظهورى نه در صحنهى علم دنیا داشت، نه در صحنهى سیاست دنیا داشت، نه در صحنهى فناورى دنیا داشت، نه حرف نوئى براى دنیا داشت، نه ابتکارى در زمینهى مسائل منطقه و مسائل دنیا داشت؛ تابع محض بود. در داخل کشور، بجز یک مناطق معدودى که مورد توجه مسئولان و سردمداران رژیم بود، بقیهى مناطق کشور دچار ویرانى و دچار ناآبادانى بود…
ایرانِ امروز این پیشرفتها را دارد؛ این کارها، این ابتکارات، این بروز جوانها در میدان علم و سازندگى و حضور قوى در همهى بخشها. این حرفها آن زمان وجود نداشت. کشور پیش رفته؛ این پیروزى است. انقلاب زنده ماند، نظام روزبهروز بارورتر و ریشهدارتر شد، ملت روزبهروز آگاهىاش بیشتر شد.
افول ارزشهای آمریکائی
در دنیا هیچ کس نیست که شک داشته باشد در این که آمریکا در این سى سال، بیش از سى رتبه از لحاظ اقتدار و وجاهت جهانى سقوط کرده؛ همه این را مىبینند و میدانند؛ خود آمریکائىها هم به همین اقرار میکنند. همین سیاستمداران قدیمىِ کهنهکارِ آمریکائى، دولتها و دولتمردان فعلى را – که باید گفت دولتمردان و دولتزنان (!) فعلى را – مسخره میکنند که شما آمریکا را از آنجا رساندید به اینجا. راست هم میگویند؛ امریکا سقوط کرده. امروز هیچ دولتى در دنیا به قدر دولت آمریکا منفور نیست. اگر امروز دولتهاى منطقهى ما و دولتهاى دیگر جرأت کنند و یک روزى را به عنوان روز برائت و نفرت از دولت آمریکا معین کنند و به مردم بگویند در این روز بیائید راهپیمائى کنید، بزرگترین راهپیمائى تاریخ در دنیا اتفاق خواهد افتاد! این از موقعیت آبروئى آمریکا.
از لحاظ موقعیت منطقى و فکرى آمریکا: بالاخره یک دولت و یک ملت متکى است به آن فکر و منطقى که ارائه میدهد. ملتها فقط با پول که در دنیا اعتبار پیدا نمیکنند؛ باید فکر و منطقى وجود داشته باشد. آمریکائىها میگفتند ما یک اصولى داریم – به قول خودشان – ارزشهائى داریم؛ ارزشهاى آمریکائى. براى این اصول و ارزشها، در دنیا هى سر و صدا میکردند. امروز نگاه کنید ببینید وضعیت ارزشهاى آمریکائى به کجا رسیده…
میشود اینجور نتیجهگیرى کرد که قدرت آمریکا، دولت آمریکا، استکبار آمریکا که در مقابل ملت ایران قرار گرفته بود و این مبارزهى طولانى را از سال ۳۲ با ملت ایران شروع کرده بود – که امسال سال ۹۱ است – در این مبارزه، آن که شکست خورده، همان دولت مستکبرِ متکبرِ خودبزرگبین آمریکاست؛ و آن که پیروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ایران است.
۹٫ آمریکا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟
توطئهها ادامه پیدا خواهد کرد، تا یک مقطعى؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همهجانبهى کشور که این، کارِ شما دانشجوها، کارِ شما نسل جوان است. آن وقتىکه توانستید کشور را به اقتدار علمى و به اقتدار اقتصادى برسانید و آن وقتىکه توانستید عزت علمى را براى کشور فراهم کنید، آن روز البته توطئهها کم خواهد شد؛ مأیوس خواهند شد. تا وقتى به آن نقطه نرسیدهایم، منتظر توطئهها باید بود و آمادهى مقابلهى با این توطئهها باید بود. و إن شاء اللَّه هرروزى که بگذرد، شما قوىتر خواهید بود، دشمن شما ضعیفتر خواهد شد و آن روزى که پیروزى نهائى نصیب ملت بشود، إن شاء اللَّه روز دورى نخواهد بود.
۱۰٫ سرانجام مبارزهی تاریخی ملت ایران با دولت مستکبر آمریکا چه خواهد بود؟
ما یقین داریم که در این کارزارى که بین حق و باطل، امروز راه افتاده است – کارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یک سو، و طمعورزیهاى استکبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریکا از یک طرف دیگر – پیروزى با ماست؛ پیروزى با طرف حق است. در این، هیچ تردیدى وجود ندارد. همهى قرائن این را نشان میدهند و تأیید میکنند. طبیعتِ سنن الهى هم همین است؛ یعنى غیر از این معنى ندارد. آن گروهى که طرفدار حقند اگر بایستند و اقدام بکنند، شکى نیست که بر باطل پیروز خواهند شد. سنتهاى الهى در جهت تقویت حق است و انتظار طبیعى از جریان سنن الهى در تاریخ، اقتضاء این را دارد. ما هم داریم به تجربه این را مشاهده میکنیم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰