امام صادق از منظر خاور شناسان

در پی سخنان کارل بنز دانشمند آلمانی در مورد شخصیت والای امام صادق (ع) و رساله های حضرت، محمد انصاری مدیر شبکه وهابی وصال حق در برنامه آن روی سکه، مدعی شد هیچ مدرکی در مورد شخصیت امام صادق (ع) از دیدگاه خاورشناسان غرب وجود ندارد. به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، این در حالی […]

emam-sadeghدر پی سخنان کارل بنز دانشمند آلمانی در مورد شخصیت والای امام صادق (ع) و رساله های حضرت، محمد انصاری مدیر شبکه وهابی وصال حق در برنامه آن روی سکه، مدعی شد هیچ مدرکی در مورد شخصیت امام صادق (ع) از دیدگاه خاورشناسان غرب وجود ندارد.

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، این در حالی است که در پهنۀ تحقیقات استشراقی، آراء و عقاید شیعی همیشه جایگاهی قابل اعتنا داشته است. انبوهی از پژوهش ها در زمینه های مختلف مرتبط با اندیشۀ شیعی، نمود همین مدعاست. در این میان دور نیست که التفاتی افزون به امام جعفر صادق (ع) به عنوان یکی از اثر گذارترین افراد در تدوین آراء نقلی و عقلی امامیه، اسباب تدوین و تألیف آثاری را فراهم آورده باشد.

از آغاز سدۀ بیست میلادی آثاری در این زمینه ها در دو بُعد دیده می‌شود. نخست آثاری مجموع در قالب دایره المعارف های گوناگون و دوم آثار تک نگاری به صورت مقاله یا کتاب.

در قسمت نخست باید به مقالۀ بسیار کوتاه زیتراشتاین در ویرایش اول «دایره المعارف اسلام» چاپ اروپا اشاره کرد که در ۱۹۱۶م انتشار یافت. در این نوشتار در حد چند سطر به معرفی شخصیت این امام همام پرداخته شده است.

در ۱۹۵۵ م هاجسون در مقاله ای تحت عنوان «چگونه شیعه متقدم به فرقه بدل شد؟» به نقش امام صادق (ع) در شکل گیری اندیشۀ کلامی شیعه و برخی زوایای آن پرداخت. او همچنین در ویرایش دوم «دایره المعارف اسلام» چاپ اروپا مقاله ای تألیف نمود. به رغم پرداختن های کوتاه او به موضوعاتی چون جایگاه تاریخی امام در فقه جعفری، اما رویکرد اصلی مؤلف، رویکردی تاریخی – فرقه شناختی بوده است.

مقاله هایی نیز در دیگر دایره المعارف ها همچون مقالۀ مصطفی اوز در «تورک دیانت آنسیکلوپدیسی» تألیف شد. البته تقریباً در هیچ کدام از آن ها حق مطلب دربارۀ آن امام ادا نگشت و تنها ارائه ای گذری از جنبۀ تاریخی به زندگی آن جناب بیان گشت. فارغ از این دست آثار در بخش دوم مقالات و کتاب هایی است که به جوانبی از زیست آن حضرت پرداخته شده است.

در ۱۹۲۴ م ، یولیوس روسکا در ضمن پرداختن به موضوع علم شیمی در جهان اسلام در کتاب «کیمیاگران مسلمان»، در مجلد دوم تحت عنوان «جعفر الصادق(ع)، ششمین امام» بخشی را به آن بزرگوار و نقش و جایگاه ایشان در علم کیمیا اختصاص داده است.

وی همچنین طی مقاله ای تحت عنوان «جابر بن حیان و تأثیر پذیری های وی از امام جعفرالصادق(ع)» در مجلۀ «اسلام»، افزون برشخصیت علمی امام و ارتباط جابر با آن بزرگوار، به بررسی امام در اندیشۀ جابر به عنوان ادامه دهندۀ سلسلۀ دارندگان علم الهی از آدم (ع) و نیز به مفهوم امام عصر و دارندۀ عطیۀ الهی که همانا علم کیمیاست، اشاره کرده است (روسکا، ص ۲۶۶- ۲۶۴).

اما افزون بر علم کیمیا، آن امام همام از دیگر زوایا نیز مورد توجه پژوهشگران غربی واقع گردیده است. تایلور در ۱۹۶۶ م، در مقاله ای در زمینۀ کلام اسلامی، با تخصیص اندیشۀ امام صادق (ع)، برخی مبانی فکری وی را مورد تدقیق قرار داد. وی با نگاهی به مبانی کلامی اندیشۀ امام صادق (ع) در مباحث خداشناسی و صفات باری، مقالۀ «معرفت بشری نسبت به پروردگار در اندیشۀ جعفر صادق(ع)» را به رشتۀ تحریر در آورد.

با نگاهی به موضوع تصوف، گفتنی است که با توجه به اندیشه ای کهن دربارۀ جایگاه امام در تصوف اسلامی و این که بسیاری از فرق صوفیه سلسلۀ خود را به شکلی به امام صادق (ع) منتسب داشته اند، گونه ای از ارزش معنوی وی نزد صوفیه موضوع بررسی واقع شده است. بر همین اساس است که تایلور طی مقاله ای تحت عنوان «جعفر الصادق، نیای روحانی صوفیه» پایه های این نگاه در میان صوفیه و آثار ایشان و نیز برخی مفاهیم اندیشۀ آن امام را بررسی کرده است.

در همین موضوع ، تفسیر صوفیانه ای منسوب به امام جعفرصادق (ع) بسیاری توجهات را به خود معطوف داشته است. نخستین بار لویی ماسینیون آن را معرفی کرد و سپس پُل نویا بررسی ها و تحقیقاتی در این زمینه صورت داد که در نهایت به انتشار آن اثر منجر گشت. وی در ۱۹۶۷ م، پیش از انتشار کتاب، در مقاله ای تحت عنوان «دربارۀ انتساب تفسیری عرفانی به جعفر صادق»، ضمن معرفی اثر، میزان صحت این انتساب را مورد مطالعه قرار داد. او سپس در ۱۹۸۶ م، تفسیر منسوب به امام را با مقدمه ای مفصل منتشر و به فرانسه ترجمه نمود.

در ۱۹۶۸ م، دانشگاه استراسبورگ با توجه به پشینۀ پژوهش های شرق شناسی خود، در بخش ادیان، موضوع تشیع مخصوصاً حیات امام جعفر صادق (ع) را مورد توجه و پژوهش خود قرار داد. بر مبنای آن، گروهی از استادان اسلام شناس در علوم مختلف از تمام جهان با شرکت و ارائۀ مقاله، گردهمائی هایی ارزشمندی را ترتیب دادند که در میان آن ها نام کسانی چون هانری کربن، ویلفرد مادلونگ، هانری ماسه، شارل پلا، سید حسین نصر، کلود کاهن، انریکو چرولّی و روبر برنسویک دیده می‌شود.

نتیجۀ این نشست و کنفرانس، در سال ۱۹۷۰ م، در پاریس انتشار یافت و ترجمۀ فارسی آن نیز بر عهده و اشراف ذبیح الله منصوری قرار گرفت، ترجمه ای که هرگز به معنای دقیق کلمه صورت نگرفت. وی با تقطیع بخش های مربوط به موضوعات مختلف، قسمت هایی از پژوهش های صورت گرفته در کنفرانس استراسبورگ را برای خود پایه قرار داد و بر اساس آن، آثاری همچون امام حسین و ایران را تألیف نمود. در رابطه با امام صادق (ع) نیز وی به همین شیوۀ خود خواسته، کتاب ارزشمند مغز متفکر جهان شیعه امام جعفر صادق (ع) را ترجمه و تألیف کرد.

در ادامۀ سخن از روند تألیف آثار لاتین و التفات پژوهش گران و خاورشناسان به ابعاد شخصیت امام جعفر صادق (ع) اثری از توفیق فهد تحت عنوان «جعفر صادق و سنت علوم اسلامی» در ۱۹۶۸ م قابل بررسی است که در آن مؤلف تلاش کرده تا به نقش امام جعفر صادق (ع) در زمینه های پایه ای علوم بپردازد.

در ۱۹۷۶ و سپس ۱۹۷۹ م دو مقالۀ مجزا به ترتیب از کار مشترک اِبید و یونگ و سپس ویتکام در موضوع اثری منتسب به آن حضرت در بارۀ گاه شماری و روزها انتشار یافت.

تحلیل های تاریخی نیز از دیگر مواردی است که عنایت خاورشناسان را به خود جلب نموده است چنان که هَسِلتین در ۱۹۸۳ م در مقاله ای تحت عنوان «گونۀ برخوردی امام جعفر صادق (ع) با عباسیان» به رفتار سیاسی امام توجه نموده است.