تببین پیچ تاریخی در بیان رهبری

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سیدمهدی میرباقری در سی و دومین نشست انقلاب اسلامی، مخاطرات امروز و فردا، با موضوع تببین پیچ تاریخی در فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آل الطاهرین، سیما بقیه […]

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سیدمهدی میرباقری در سی و دومین نشست انقلاب اسلامی، مخاطرات امروز و فردا، با موضوع تببین پیچ تاریخی در فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی:

mirbagheri-5«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آل الطاهرین، سیما بقیه الله العالمین (ارواحنا الفدا) و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه و دلیلا و عینا و لیا و حافظا و قاعدا و ناصرا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

خداوند متعال محفل ما را مورد عنایت امام زمان (ارواحنا الفدا) قرار بدهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

در محفلی که اساتید و فضلای اهل علم و پژوهش نشسته اند معمولا بحث کردند کار دشواری است من هم در این جور محافل مشیم بر این است که یک بحث را مطرح می کنم و بحث را فقط تشریح می کنم تا بلکه یک بستری بشود برای پژوهش و تأملات سروران و عزیزان. به خصوص این موضوع مهمی که از یک طرف مربوط به تحلیل انقلاب اسلامی است و از طرف دیگر مربوط به جهان است و صف بندی هایی که در جامعه ی جهانی وجود دارد و از زاویه ی دیگر هم مربوط است به تحلیل مسائل تاریخی است حقیقتا بدون یک نگرش فلسفی- تاریخی روشن نمی توان ضررهای تحولات اساسی تاریخ را نشان داد و روشن کرد از جمله همین سر فصلی که در دوران کنونی ما در حال اتفاق افتادن است و با انقلاب اسلامی آغاز شده است که مقام معظم رهبری از آن تعبیر کردند به پیچ تاریخی.

حالا من برای اینکه به اندازه ی خودم نظر مبارک ایشان را تبیین کرده باشم ابتدا یک بیانی از ایشان را می خوانم که به نظر من جزء گویاترین بیان های ایشان هست در توضیح پیچ تاریخی از نگاه ایشان. البته کار فراوانی باید انجام بگیرد ما نیاز داریم به پژوهش های جدی برای تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و مسیر عملکردش، عوامل حرکتش، موانع حرکتش، آینده نگریش به خصوص برای برنامه ریزی آینده به شدت محتاج به این تحلیل های عمیق و تئوریزه کردن انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشه ی فلسفه ی تاریخی هستیم که این خلأ ای است که فضلای عزیز به خصوص پژوهشگران جوان باید با همت و جدیت دنبال کنند تا انشاء الله به نتیجه برسند حقیقت این است که حق انقلاب اسلامی در این زمینه ادا نشده است و انقلاب هایی که در دنیا اتفاق افتاده است.

مثلا فرض کنید انقلاب کبیر فرانسه و روسیه و امثال اینها ببینید چقدر کتاب در مورد آنها نوشته شده و به دقت آنها را تئوریزی کردند و عوامل پیدایشش، آینده اش را پیگیری کردند و برای ادامه ی مسیرش تولید دانش کردند یعنی دانش های پشتیبان برای ادامه ی آن حرکت تولید شده است. انقلاب اسلامی از فقدان این تئوری ها و نظریه ها و نظریه پردازی ها و دانش های پشتیبان برای ادامه راه رنج می برد و این وظیفه ی نخبگان و عزیزانی است که توانایی این کار را دارند که این مسیر را دنبال بکنند و این بیانی هم که ایشان دارند از جمله در مسیر همین تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و نگاه فراگرانه ای به انقلاب اسلامی است. حالا من بیانی را که ایشان داشتند در ۱۰/۱۱/۱۳۹۰ خدمتتان تقدیم می کنم تقریبا یک سال و نیم پیش.

” دوران جدیدی در همه ی عالم دارد آغاز میشود. نشانه ی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه ی به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژی های مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرال دموکراسی غرب جاذبه دارد – می بینید در مهد لیبرال دموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست – نه ناسیونالیستهای سکولار جاذبه ای دارند. امروز در میان امت اسلامی، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی؛ که خدای متعال وعده داده است که مکتب الهی و وحی الهی و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیده ی بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنائی است.

امروز در کشورهای اسلامی علیه دیکتاتوری های وابسته قیام شده است این مقدمه ای است علیه دیکتاتوری جهانی و دیکتاتوری بین المللی که عبارت است از دیکتاتوری شبکه ی فاسد و خبیث صهیونیستی و قدرت های استکباری امروز استکبار بین المللی و دیکتاتوری بین و المللی متجسم است در دیکتاتوری آمریکا و پیروان آمریکا با شبکه ی شیطانی و خطرناک صهیونیستی امروز اینها با روش های مختلف با اقشارهای گوناگون در همه ی دنیا دارند دیکتاتوری می کنند آنچه شما در مصر انجام دادید، در تونس انجام دادید، در لیبی انجام دادید، در یمن دارید انجام می دهید، در بحرین دارید انجام می دهید در کشورهای دیگر انگیزه ی آن به شدت به وجود آمده است جزئی از مبارزه با این دیکتاتوری خطرناک و مضری است که دو قرن است دارد بشریت را فشار می دهد.

این پیچ تاریخی ای که گفتم عبارت است از تحول در سیطره ی دیکتاتوری با آزادی ملت ها با حاکمیت ارزش های معنوی و الهی این پیش خواهد آمد ابعاد نکنید.

خب از این بیانات ایشان به خصوص در چند سال اخیر فراوان دارند اما به نظر من گویاترینش همین مطلب بود که دو شاخصه برای این مرحله ذکر شده است یکی گرایش به مهدویت، دوم، یک ایده های معنوی که منتهی به مبارزه می شود منتهی به مبارزات منطقه ای و بین المللی بر علیه جریان تسلط حاکم و نظام سکولاریستی حاکم بر جهان است این دو تا شاخص است. مبارزه با ظلم یک پدیده ی تاریخی است ولی آنچه که در این مرحله بهش اشاره شده است این است که این امر بر محور اسلام در حال اتفاق افتادن است و معنویت در حال ظهور مجدد است و دولت جهانی سکولار در حال فروپاشی است این مفهوم پیچ تاریخی از نظر ایشان هست به گمان من. حالا همین را به طور کوتاه من بهش می پردازم چون محفل اساتید هست و جای زیاده گویی نیست.

معمار بزرگ انقلاب اسلامی در همان دوران آغاز انقلاب مطلبی را مطرح کردند که از ایشان آقای عسگر اولادی نقل کردند که امام فرموده بودند ما سه تا هدف را دنبال می کنیم ۱٫ ایجاد حکومت اسلامی در ایران ۲٫ با تعبیری که من حقیر می کنم وگرنه عباراتی که نقل شده است از ایشان در خاطرم نیست یک نوع بیداری اسلامی و هویت اسلامی در دنیای اسلام ۳٫ سپس هم یک بیداری معنوی در جهان و آمادگی برای فصل ظهور. بیاناتی از ایشان با این کیفیت من در جای دیگر ندیدم فقط همین یک مورد است که این سه مرحله را در کنار هم بیان کرده اند که ما سه کار بزرگ را پیاپی می خواهیم انجام بدهیم. ۱٫ ایجاد یک حکومت در ایران ۲٫ ایجاد یک بیداری و خیزش اسلامی در دنیای اسلام ۳٫ ایجاد معنویت و گرایش به معنویت و یک تحول معنوی در جهان که مقدمه ای برای ظهور است.

گرچه در سایر بیانات ایشان همین مطالب به صورت پراکنده هست مکرر در آثار ایشان هست که انقلاب ما مقدمه ی نهضت جهانی اسلام را دست حضرت بقیه الله (ع) هست که خداوند آن را در دوران ما قرار داده است از این دسته عبارات در بیانات نورانی امام رضوان الله تعالی علیه فراوان هست ولی این تعبیر در جای دیگری من ندیده ام از ایشان. خب اگر ما با این نگاه به انقلاب اسلامی نگاه کنیم در واقع انقلاب اسلامی یک حرکت عظیمی است برای تغییر وضعیت جهان به سمت ظهور و اگر وضعیت جهان را بخواهیم در دوران معاصر بررسی بکنیم که البته دنباله ی تحولات تاریخی است که طی قرن ها اتفاق افتاده است این است که تمدن مادی از مولد خودش که غرب فرنگی است وصل پیدا کرده و تقریبا کل دنیای اسلام را و کل جهان را تحت تأثیر خودش قرار داده است و برای یک جامعه ی جهانی با یک ایدئولوژی و یک برنامه و مدیریت جامعه ی جهانی برنامه ریزی می کند این آن چیزی است که در حال اتفاق افتادن هست و اتفاق هم افتاده است به ویژه بعد از رونسانس.

حالا من نمی خواهم دوره های گذشته را طرح بکنم و یک مراحلی را برای تحول تاریخ طرح بکنم دیده اید بعضی از غربی ها کل دوران تاریخ اجتماعی این جامعه ی بشری را به سه دوره ی قرون اولیه، وسطا و قرون جدید تقسیم می کنند و برای هر کدام شاخصه هایی طرح می کنند این ها قابل دفاع معلوم نیست باشد این نوع تقسیم بندی ها یعنی ما یک نظریه ی روشنی که بتوانیم از آن دفاع بکنیم نداریم گرچه بعضی ها می گویند محققین همین را پذیرفته اند و خواسته اند تئوریزه اش بکنند ولی در این تردیدی نیست آنچه که بعد از رنسانس اتفاق افتاده است یک تحول عمیق و همه جانبه و همه گیر است.

با این سه خصوصیت به مدیریت این برنامه توجه داشتند بحث ایجاد دگرگونی از اعماق جامعه یعنی نمی خواستند تحولی که ایجاد می کنند صرفا یک تحولی باشد نمی خواستند مظاهر جامعه ی بشری را تغییر بدهند فقط دنبال این نبودند بلکه دنبال یک تحول عمیق بودند از اعماق گرایشات اجتماعی را می خواستند تغییر بدهند یعنی آنها دنبال یک تغییر ایدئولوژیک بودند خواستند ایدئولوژی جدیدی را که جایگاه ایدئولوژی عمق جهانی است بر فرآیندهای جهانی حاکم بکنند این نکته اول.

بنابراین اینجوری نیست که به آن تحولی که دنبال می کرده است صرفا یک تحول سوری بوده بلکه می خواسته از اعماق جامعه دگرگونی ایجاد بکند و این مسیر را هم ادامه داده است یعنی از تحول ایدئولوژی تا فلسفه ها، انقلاب علمی و انقلاب صنعتی که هر کدام به نوعی فرآورده های اجتماعی هستند و بعد که این مسیر را کامل کرده است مسیر دوم را هم ادامه داده با امید آنکه این تحول تحولی است همه جانبه فقط ناظر به یک صرف از زوایای زندگی بشر نیست بلکه دنبال یک برنامه ریزی جامع برای همه زوایای زندگی بشر است خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، روابط اجتماعی و همه ی اینها که می خواهد مدیریت بکند بر اساس این ایدئولوژی و تلاش کرده است که بستر های لازم برای ایجاد این تحول را فراهم بکند و بعد هم یک تحول فراگیر نسبت به جامعه ی جهانی است یعنی مدعی است باید جامعه ی جهانی را بر محور این ایدئولوژی شکل داد.

گرچه نظریاتی که در تقریبا ۷۰- ۸۰ سال گذشته در قالب توسعه وجود داشته است دستخوش تحول شده اند از نو سازی تا توسعه فرهنگی که آخرین مدلش توسعه فرهنگی است به دنبال به اصطلاح توسعه فرهنگی هستند و این توسعه را به توسعه فرهنگی تفسیر می کنند که با توجه به کثرت فرهنگ ها باید به دنبال یک توسعه ی پایدار و هماهنگ در جامعه جهانی باشیم ولی تردیدی نیست که در این ۴ دسته ای که تعریف می شده است همیشه دنبال این بودند که یک نظام واحد جهانی را ایجاد بکنند مبتنی بر ایدئولوژی و فرهنگ مدرن و این کار را هم به انجام رساندند یعنی نرم افزار ها و سخت افزارهایش را ایجاد کردند به خصوص در دو دهه ی اخیر که رسانه های جدید و وسایل ارتباطات جدید ظهور پیدا کردند این کار آسان تر شده است و بستر این امر برایشان فراهم شده است.

بنابراین آنچه که غرب در قرون جدید تعقیب می کرده است و برنامه ریزی می کرده است تلاش می کرده است یک فرهنگ را، یک ایدئولوژی را بر جهان حاکم کند گرچه عرض کردم رویکرد هایشان گاهی تغییر کرده است در دوره ی اخیر وقتی بحث از توسعه ی فرهنگی می کنند توجه به خود فرهنگ ها و فرهنگ های بومی و محلی و فرهنگ هایی به قول خودشان مذهبی هم دارند ولی به دنبال هماهنگ کردن این فرهنگ ها بر محور یک فرهنگ هستند و آن فرهنگ تجدد است یعنی آن فرهنگی که قطب جهانی است و فرهنگ های دیگر باید اقمار او بشوند و به تبع آن حریص بشوند فرهنگ تجدد است و همه ی نرم افزارها و سخت افزار ها ی عبور از مرزهای فرهنگی خودشان و تسخیر جغرافیایی جهان را ایجاد کردند.

بنابراین تمدنی ایجاد کردند که به دنبال بحث ایدئولوژی مدرن در جهان هست که شاخصه ی اصلی این ایدئولوژی به قول خودشان عرفی یا سکولاریزاسیون است یعنی زندگی اجتماعی بشر را عاری از آموزه های دینی و مفاهیم قدسی که انبیاء بر آن انگشت نهادند و بر آن تأکید کردند سامان می دهد و حداکثر برای دین نقشی در حوزه ی خصوصی قائل است گرچه برای آن هم کارهای جایگزین تولید کرده است یعنی فرض کنید برای مذهب در بحث های خصوصی هم مثل روانشناسی و از این کارهای جایگزین در نظر گرفته است.

این مجموعه ای است که در جهان شکل گرفته و با شعارهایی که می دانید این شعار ها، شعار هایی هستند که مؤید به یک دانش های پیچیده ی پشتیبان هستند مثل دفاع از آزادی و لیبرالیسم و امثال اینها دنبال تسخیر جامعه ی جهانی بودند و آخرین مرحله اش هم این جنگ جهانی است که بر علیه ایران به راه انداختند آن جنگ همه جانبه ای که یک زاویه اش جنگ نظامی است که در منطقه ای به اصطلاح خودشان خاورمیانه به راه انداختند این جنگ هم دقیقا یک جنگ ایدئولوژیک هست و تثبیت کردند که آمریکا در دفاع از بوش که این جنگ برای بسط ایدئولوژیک آمریکایی در جهان و دنیای اسلام و تبدیل کردن فرهنگ اسلام به فرهنگ تبعی از فرهنگ غرب است.

خب در قبال این حرکتی که با قدرت تمام انجام گرفته است و به خصوص بعد از جنگ اول و دوم جهانی که در سیتره ی کامل قدرت های برنده ی جنگ و جهان با شتاب ادامه پیدا کرد و تقریبا یک مسیر یک طرفه ای را در جهان ایجاد کرده که همه ی عالم باید تسلیم تمدن جدید و ایدئولوژی حاکم بر این تمدن بشوند یک حرکتی اتفاقا افتاده است که آن انقلاب اسلامی است، انقلاب اسلامی یک هدیه و عطیه ی الهی و قیام معنوی است که بر محور یکی از شخصیت های بزرگ تاریخ اسلام که در محضر نیابت وجود مقدس حضرت بقیه الله بودند اتفاق افتاده و دقیقا آن چیزی که رهبر بزرگوارمان دنبال می کردند همین مطلب بوده است.

شما ببینید در بیانیه ای که به روحانیون در ۱۲/۱۳۶۷ صادر کردند آنجا این تعبیر را دارند که قدرت های مادی استراتژیک لازم بر جهان را تعیین می کنند و ما باید در مقابل آنها استراتژیک لازم بر جهان را تعیین بکنیم و باز تعبیر می کنند که نسل آینده ی جهان باید در دست روحانیت و حوزه ها باشد به تعبیر من کافی نیست در حوزه در مقابل حوادثی که آنها می آفرینند موضع بگیرد و به اصطلاح فقهی پاسخگو به مسائل مستحدثه باشد. باید نبض جهانی در دست حوزه ها باشد و باز به تعبیری که امام رضوان الله تعالی علیه در بیانیه های مختلفشان دارند اسلام باید قلل کلیدی جهانی را فتح بکند قلل رفیع که پرچم اسلام باید در قلل رفیع جهان به احتزاز در بیاید.

باز با تعبیر امام من عرض می کنم اینها همین تذکرات فلسفی- تاریخی است در واقع، تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم تا به استحزاز در آمدن پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله (ص) بیان امام هست دیگر حالا من یواشکی اضافه می کنم اشهد ان علی ولی الله که ایشان تقیه می کردند ولی ما در مجلس خودمان نیاز به تقیه نداریم. در جهان مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.

ببینید پس یک طرف تمدن مادی است، دستگاه شیطانی است از منظر فلسفه ی تاریخی که نگاه بکنید ادامه ی تلاقی است نقطه ی ظهور همه ی تفرعن های تاریخی است و همه ی شیطنت های تاریخی که تبلور در واقعیت آخر الزمان پیدا می کند و کار را به جایی می رساند که بدترین مرحله اتفاق می افتد که وقتی ولایت باطله حاکم شد بر جهان معروف، منکر می شود و منکر، معروف. این آن مرحله ای از تحقق و بسط دولت باطله در جهان است خب حالا تغییر مسیر جهان باید چگونه اتفاق بیفتد؟

قاعدتا این تغییر یک انقلاب عظیمی است که آن هم به سرعت از مرزهای جغرافیایی خودش باید عبور بکند و جامعه ی جهانی را تحت تأثیر قرار بدهد انقلاب اسلامی حقیقتا چنین پدیده ی مبارکی بوده است که به سرعت از مرزهای جغرافیایی حتی فرهنگی خودش نه جغرافیای سیاسی خودش که ایران هست از مرز دنیای بشری دنیای اسلام عبود کرده است و کل جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده است این ها بحث هایی است که دیگر زیاد کتاب نوشته شده است و تبیین شده است من نمی خواهم بازشان بکنم.

خب طبیعتا هم آن هدف امام رضوان الله تعالی علیه یکی پس از دیگری تحقق پیدا کرده و در حال تحقق است. تشکیل یک دولت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران که یک الگوی جدید سیاسی در مقابل الگوهای بعد از رنسانس است که همه ی الگوهایشان تأکید دارند بر حکومت غیر دینی گرچه مدل مشروطه ی مشروعه هم که بزرگان دوره ی مشروطه برش تأکید می کردند آن هم یک نوع حکومت تحت تأثیر مذهب است که حکومت های سکولار آن را بر نمی تابند و نمی پذیرند که قوانین کشور تابع اسلام باشد.

الان می دانید که اردوغان و حزب عدالت اسلامی در ترکیه که قدرت را به دست گرفته اند و مدعی اسلام هستند با صراحت می گویند که قوانین ما قوانین شرعی نیستند ما آزادی مذهبی می دهیم ولی قوانینمان تابع شرع نیستند یعنی دخالت دین در قوانین عادی را هم نمی پذیرند که قوانین عادی کشور تحت تأثیر مذهب و هماهنگ بر قوانین اسلام باشد آنچه که در جمهوری اسلامی و در نظام اسلامی که به دنبال انقلاب اسلامی به این شکل اتفاق افتاده است این است که مذهب در قانون اساسی حضور پیدا کرده است یعنی در ساختار کلان قدرت شما برای دین حق دخالت قائل هستید و این به معنای پذیرش ولایت فقیه در قانون اساسی و حاکمیت ولایت فقیه بر سه قوه به معنی پذیرش دخالت دین در ساختار کلان قدرت است و این یک الگوی جدا نوپا است که بعد از صدر اسلام قطعا نمونه نداشته است.

ما پادشاهی شیعی داشتیم نظام های مدعی اسلام داشتیم ولی نظامی که در قدرت در کنار حق رأی مردم دین را دخالت بدهد و دخالت آن را در ساختار کلان سازماندهی بکند ما نداریم این یک الگوی جدیدی بوده است در مقابل غرب، در مقابل الگوهایی که از جریان تجدد برخواسته چه حکومت های حزبی و چه حکومت های پارلمانی که غرب و شرق فرهنگی تعریف می کردند خب این الگو به دنبال توفیق خودش می دانید به سرعت موضوع خودش را بسط داده است که ما در قلم وارد جنگ با تمدن مادی شدند در این جنگ تمدن مادی مثل جنگ در دوران مبارزه با پهلوی محور شرارت را هدف قرار دادند دیگران.

می دانید در دوران مبارزه گاهی خود شاه را مستثنی می کردند و به بدنه ها حمله می کردند ولی امام محور را هدف قرار داد و از آن محور هم پایین نیامدند بعد هم در مرحله ی دوم می دانید امام کاری که کردند آمریکا را به عنوان محور شرارت، محور استکبار، پرچم دار کفر به تعبیر خودشان و با ادبیاتی که خودشان تولید کردند در فضای سیاسی جهان به عنوان شیطان بزرگ، او را به عنوان شیطان بزرگ محور حمله قرار دادند و هیچ وقت هم از این کوتاه نیامدند و خیلی هم با ایشان مخالفت می شد در این مسیرها می دانید می گفتند آقا ما توان مقابله با آمریکا را نداریم، ما نگاه در پشت مرزهای ماست و حرف های دیگر که مثلا می گفتند کمونیست ها صریحا انکار خدا را می کنند و دشمنان اصلی هستند.

امام محور کفر و پرچم دار ظلم و مستکبر اصلی جهان را هدف گرفتند و مبارزه را علیه او در دنیا رهبری کردند و رهبری مبارزه را با فرهنگ اسلام بر عهده گرفتند ادبیات سیاسی دوران مبارزه را تغییر دادند می دانید ادبیات سیاسی مبارزات در دوران قبل از انقلاب یک ادبیات تقریبا مارکسیستی بود به خصوص وقتی به تئوریزه کردن مبارزات می رسیدند کاملا ادبیات مارکسیستی می شد یعنی مارکیستی فلسفی به مارکسیستی فرهنگی کاملا در ادبیات مبارزات حضور داشت طبقه بندی ها، مرزبندی ها فرض کنید ادبیاتی که با آن ادبیات تحلیل می کردند و تحقیر می کردند امپراتوری های مادی را مثلا کاپیتالیسم ، انترالیسم، کارگر.

اصلا این ادبیات را امام تبدیل کردند در جهان معنی اولین مبارزه همین است ادبیات جدیدی که زبان یک فرهنگ جدید بود و دریچه ی یک فرهنگ عمیق بود در مبارزات در جهان ایجاد کردند یعنی به جای انپریالیسم ، کاپیتالیسم و … استکبار را نهادند و بجای پرولتر، مستضعف را نهادند این از کارهای مهم امام بود ادبیات جدیدی است که یک سهم بندی جدید و فرهنگ جدیدی را بر ما حاکم می کند صرف تغییر واژگان نیست آمریکا را به جای اینکه امپریالیسم و فلان نام ببرند به نام شیطان بزرگ نامیدند که کاملا یک فرهنگ شناخته شده بین همه ی مذاهب است و رهبری مبارزه ی جهانی را بر علیه آمریکا به دست گرفتند.

و این رهبری مبارزه زیر چتر شوروی هم نبود با فرهنگ مادی هم اتفاق نمی افتاد این طور نبود که مبارزات طبقاتی را بر تکیه به دولت شرق علیه دولت غرب شروع کند یک مسیر مبارزه ی جدیدی را علیه محور کفر در جهان و ذیل او همه ی حکومت های مادی از جمله شوروی شروع کردند که به تعبیر خودشان مثلث سرمایه داری، صهیونیسم و کمونیسم علیه این مثلث و ادبیات این مبارزه را هم تولید کردند و به یک معنی مبارزه را در کلان راه اندازی کردند.

البته ما الان نیاز به ایجاد دانش های پشتیبان داریم برای اینکه علم مبارزه را و فنون مبارزه را تولید بکنیم هم از مبارزه ی فرهنگی- سیاسی- اقتصادی- دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک الان ما این خلأ را داریم که ادبیات دیپلماسیمان ادبیات غربی است و کارد هیچ وقت دسته ی خودش را نمی برد یعنی خیلی باید متوجه باشیم که ما وقتی وارد مبارزه می شویم و می خواهیم به روش دیپلماتیک با حریف خودمان برخورد کنیم باید بدانیم که دیپلماسی تولید شده هیچ وقت ابزاری برای محکومیت خودشان ندارند و وجود ندارد.

اگر هم بنا است مبارزه ی دیپلماتیک بشود باید یک دیپلماسی جدیدی تعریف بشود و این نکته ی مهمی است در برخورد با کفار تحلیل روحیه ها که چگونه باید درگیر شد؟ چگونه جنگ روانی را بر علیه آنها ایجاد کرد؟ ایینها دانش می خواهد. یادم هست مارکسیست ها در دوران مبارزات قبل از انقلاب تأکید می کردند می گفتند آقا مبارزه علم می خواهد علمش هم پیش ما نیست یعنی ما هستیم که فلسفه ی مبارزه را تبدیل کردیم به دانش مبارزه و می توانیم باهاش مبارزه راه بیاندازیم، مجاهد تربیت بکنیم آدم هایی تربیت بکنیم که مقاومت بکنند ما هم باید همین کار را به انجام برسانیم.

البته می گویم یک مقدار زیادی این کار اتفاق افتاده ها یعنی ما توانسته ایم نهضت های بیداری و آزادی بخش را در جهان ایجاد بکنیم و ساماندهی بکنیم و شیوه ی مبارزات را هم تعلیم بکنیم و الان هم دارد پیش می رود یعنی دیگر مبارزاتی که بعد از انقلاب اسلامی بعد از اشغال لانه ی جاسوسی و جنگ با آمریکا شروع شده است این مبارزات عمدتا اسلامی هستند و نهضت ها شکل اسلامی دارند و این نهضت های اسلامی هم به انقلاب اسلامی هم سامان می دهند و هم ادبیات مبارزه و ابزار مبارزه را برایشان ایجاد کرده است.

پس به هر حال انقلاب اسلامی قدم دوم را برداشت و مبارزه با نظام استکبار جهانی را بر محور آمریکا شروع کرد و امام انگشت اشاره شان را بر روی آمریکا گذاشتند و هیچ وقت هم این انگشت را بر نداشتند و هیچ وقت هم به نظر من موافق برداشتن انگشت از آمریکا نبودند چون آمریکا محور مبارزه است یعنی شما هرگاه مبارزه را از محور خودش تنزل بدهید تحول جدی نمی توانید ایجاد بکیند.

خلاصه تفاوت انقلاب ما با دیگران در این بود این را من مکرر گفتم که امام موضوع شناسیشان متفاوت بود مأموریت ولی حاکم را ایجاد یک تحول جهانی می دانستند محور درگیریشان را در گیری با مدیریت مادی می دانستند می گفتند آنها استراتژیک جهان را تعیین می کنند ما هم استراتژیک تعیین می کنیم مأموریت ولی حاکم این است مأموریتش مربوط به مرزهای جغرافیایی خودش و حتی مرزهای فرهنگی تعریف شده نیست خب این کار را انجام دادند و انقلاب اسلامی به یک نقطه ای رسید که تبدیل شد به یک حقیقت اثرگذار بر مسائل جهانی و این نظام و حاکمیت جهان تمدن جدید را در همه ی زوایا به چالش کشیده است.

الان مرحله این مرحله است یعنی انقلاب اسلامی از مرزهای خودش عبور کرده است دنیای اسلام را تحت تأثیر قرار داده است هویت اسلامی را احیا کرده است نهضت های اسلامی و بیداری اسلامی را ایجاد کرده است و خیلی هم نگران نباشید که حالا اینها یک پله عقب نشستند این عقب نشینی برای اسلام و تصحیح اش است به گمان من این عقب نشینی بخاطر این انقلاب ها و تطهیر این انقلاب منتهی می شود انشاء الله.

این بیداری اسلامی به اصطلاح ظهور معنویت در جهان واقع شده و حقیقتا موازنه ی قدرت و به تعبیر امام تعادل قوا با ورد اسلام در جهان تغییر کرده است و در حال تغییر است که پایان کار را هم می دانید که دوره ی ظهور دوره ی غلبه ی مطلق است و حذف این تمدن مادی است ولی صحنه به نفع اسلام در حال تغییر کردن است الان اگر می بینید غرب در مقابل ما کوتاه می آید به خاطر همین تغییر تعادل قوا است و در این تغییر تعادل قوا از جمله حقوقی که تغییر کرده است بخش مفهوم قدرت است مؤلفه های قدرت تغییر کرده است.

دیگر قدرت تنها به مؤلفه های مادی تعریف نمی شود، تنها به سلاح های استراتژیک تعریف نمی شود بلکه یک مؤلفه های جدیدی برای قدرت پیدا شده است که این مؤلفه ی جدید ولو اگر ما فاقد قدرت اتمی باشیم ابر قدرت هستیم و می توانیم ابرقدرتی خودمان را در جهان اعمال بکنیم البته نه به مفهوم غلط و این اتفاق الان در جهان افتاده اینکه آمریکا با تمام قوا و وجود داخل میدان می آید و ما می توانیم یکی از قدرت های اتمی در جهان را در پشت سر خودمان قرار بدهیم در مجامع بین المللی و به هر دلیل در خط ما حرکت بکنند در صف بندی ها و آرایش های منطقه ای و آرایش غرب را به هم بزند و توانستیم یکی از صاحبان حق وتو را هم به دنبال خود قرار بدهیم و مسائل منطقه را تغییر بدهیم به نفع اسلام و آمریکا عقب نشینی کرده است این علامت حق بودن این امر است که واقعا یک قدرت جدیدی در جهان ظهور پیدا کرده است اصلا احتیاج به حق ندارد.

اگر نبود دشمن انقدر سرمایه گذاری نمی کرد سرمایه گذاری وسیع دشمن که امپراتوری خبری خودش را، سامانه های نظامی خودش را در مقیاس های جهانی  و سازمان های بین المللی را همه را گسیل کرده است برای مبارزه با این انقلاب و به قول خودش جنگ چهارم جهانی در منطقه به راه انداخته است این علامت این است که یک قدرت جدیدی ظهور کرده است و در حال توسعه ی قدرت است مفهوم قدرت را هم تغییر داده است چون مفهوم قدرت به سلاح های اتمی و استراتژیک از آن دست تعریف نمی شود، می شود ابر قدرت بود بدون اینکه از این سلاح  ها برخوردار باشیم و در یک جایی رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند: ما احتیاج به سلاح اتمی نداریم چون معنای قدرت تغییر کرده است.

به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی مفهوم قدرت را تغییر داده است قدرت وقتی مؤلفه های جدید پیدا کرد با ابزار های جدید تحقق پیدا می کند. پس ببینید آن پیچ تاریخی است که با شروع انقلاب اسلامی یک حرکت عظیم معنوی در جهان اتفاق افتاده است یک قدرت عظیم معنوی در جهان به جریان افتاده است و این جریان، جریان رو به پیش است و از نو جامعه ی جهانی به سمت معنویت گرایش پیدا کرده است و این تمدن با همه ی پیچیدگی که داشت در آن نقطه ای که احساس می کرد پایان تاریخ خودش رسیده است و دیگر همه ی موانع را کنار زده است با یک قدرت عظیم معنوی که مبدع یک تمدن معنوی مواجه شده است

قدرت اثرگذار، یک قدرت فعال این معنی پیچ جدید است یعنی مسیر تاریخ از مسیری که پرچم داران تجدد جهان تصویر می کردند و آن مرحله ی پایانی جهان را که دیدید فیلسوفان اجتماعی خودشان اقرار کردند که ما به پایان تاریخ رسیدیم نه به آن معنی که از باب در زمان به آخر رسیدیم یعنی با آخرین مدل ممکن و بهترین الگوی زندگی که لیبرال دموکراسی است در دوره ای که تمدن غرب به این نقطه رسید این انفجار معنویت در جهان مسیر حرکت را خوب تغییر داد و به سمت پمسیر پایانی تاریخ که عصر ظهور است گرچه در بطن جامعه حرکت به سمت عصر ظهور بوده است در بطن جامعه حرکت به سمت عصر ظهور بوده و این حرکت در مقابل جریان مادی مسیر جامعه جهانی را به سمت آن هدف برگردانده است و حرکت جامعه جهانی حالا در آن سمت است و قدرت های مادی هم تغییر می کنند، مشاهده می کنند ولی خودشان همین را می فهمند.

یعنی بحران های بزرگی که در راهشان هست می فهمند البته درک این بحران ها کار آسانی نیست. خب حالا من دو جمله بگویم و عرضم را جمع بکنم. مأموریت کنی ما اولا درک این موقعیت است، من یک موقعی قبل از انتخابات عرض کردم اگر کسی جمهوری اسلامی را یک ابرقدرت حقیقی و تمام عیار نمی داند صلاحیت ریاست جمهوری اسلامی را ندارد الان هم می گویم اگر کسی حقیقتا این را نپذیرد که ما یک ابر قدرت هستیم و حق هم با ما است ابر قدرتی که دنبال بطن معنویت است در جهان و رقیب ما غافل است و به دنبال این نباشد که از این قدرت استفاده بکند و به دنبال فتح قله های کلیدی جهان باشد.

یعنی اگر استراژیکی ادامه درگیری با غلبه ی مطلق را دنبال نکند به نظر من این مرحله ی تاریخی را درک نکرده است گرچه مبارزه انواع مختلف و شیوه های مختلفی دارد و همچنین تاکنیک های مختلفی هم دارد. به تعبیر مقام معظم رهبری ممکن است یک جا هم نرمش قهرمانانه لازم باشد که یکی از ابزار پیشبرد مبارزه است در نگاه فلسفی تاریخی ما صلح با کفر بی معنا است جنگ ضروری است بلاتشبیه همان طور که مارکسیست ها می گفتند عملا صحبت از صلح کردن تا امپریالیسم در جهان وجود دارد بی معنا است.

ضرورت حرکت تاریخی ایجاب می کند درگیری بین طبقه کارگر و طبقه حاکمان را که این جنگ به غلبه ی طبقه حاکمان ختم می شود ضرورت تکامل تاریخی اراده ها و مشیت های حاکم بر تاریخ، تاریخ بشریت را به سمت این درگیری هدایت می کند اجتناب ناپذیر است این درگیری و از دست ما خارج است که روی آن خط بکشیم ولو اگر بخواهیم هم نمی توانیم مسیر تاریخ، مسیر درگیری حق و باطل است تا غلبه ی حق، این یک استراتژیک است البته می تواند تاکتیک های ما متفاوت باشد ولی حتما باید در این چارچوب اتفاق بیفتد ما باید تلاش کنیم که این بیداری معنوی که در جهان ایجاد شده رو به پیش برود و نیازمندی های امروزش را بشناسیم و این نیازمندی ها را سعی کنیم تأمین بکنیم بخصوص محققین و پژوهشگران و اساتید مأموریتشان این است که خبرهای تئوریک این مسیر را دنبال بکنند و صورت مسئله های فراوانی پیش روی ماست که باید مورد تحقیق و کاوش قرار بگیرد.

من عرض کردم می خواستم فقط یک افق اجمالی را ترسیم بکنم از جمله نیازمندی های ما، تئوریزه کردن اصل انقلاب مبتنی بر فلسفه ی تاریخ بر تولید ادبیات مبارزه و تولید دیپلماسی جدید برای دستگاه های دیپلماتیک ما و امثال اینها. من فقط یک نمونه را عرض می کنم.

خدا رحمت کند امام رضوان الله تعالی علیه را وقتی شاه آمده بودند برای دیدن ایشان خب ۲۰ دقیقه ای که در جماران معطل شدند بعد هم که امام تشریف آوردند با لباس غیر رسمی که این به عنوان ابراز محبت نبود برای تحقیر بود واضح بود. امام گاهی در جلسات خصوصی خودشان با دولت آن زمان با لباس ساده و غیر رسمی می آمدند ولی در یک ملاقات رسمی لباس رسمی نپوشیدند به عنوان صمیمیت نبود به عنوان تحقیر بود. شروع کرد بیانیه ی را خواندن چند دقیقه که خواند امام فرمود من می خواستم دریچه ای از عوالم هستی را بر رویشان باز کنم ایشان متوجه نشدند بگویید یک بار دیگر این نامه را بخوانند و برخواستند نصفه کاره و ناتمام برخواستند این دستپاچه شد، پا شد می خواست به امام دست بدهد نامه بدون جوابیه بود می خواست تحویل بدهد امام دستشان را گذاشتند پشت کمرشان شروع کردند به قدم زدن در اتاق ملاقات، فیلمشان موجود است اینقدر ایستاد دید نه امکان ندارد راه را باز کرد برای امام، امام رفتند و آن نامه را به مرحوم آقا سید احمد تحویل داد.

این هم یک برخورد، یک رفتار دیپلماتیک است ولی از موضع قدرت و عزت، این نیاز به یک ادبیات دیگری دارد از جمله نحوه ی مواجهه با روحیه ها، ایجاد امید در جبهه ی خودی، ایجاد یأس در دل دشمن. هیچ وقت دیپلماسی ما نباید طوری باشد که دشمن بتواند به زور استفاده کند و ضعف های خودش را بپوشاند مثل ضعفی که در جبهه ی سوریه داشت نباید بتواند با رفتار دیپلماتیک ما بپوشاند، هیچ گاه نباید در جبهه ی خودی ایجاد یأس بکند بنابراین می شود نرمش داشت ولی با یک دیپلماسی جدید و ادبیات جدید که باید انقلاب اسلامی آن را تولید کند و محققین عزیز ما این مسیر را دنبال بکنند و بحث های نیازهای فراوان دیگری که ما در این مرحله در مقیاس ملی و دنیای اسلامی و نظامی در مواجهه با استکبار به آن محتاجیم.

خداوند همه ی ما را به آنچه که مرضی خودش است موفق بدارد و رضایت حضرت بقیه الله را در جمع و محافل یکایک ما نازل بکند، مجلس را مورد عنایت امام زمان قرار بدهد

برای سلامتی وجود مقدس حضرت بقیه الله (ارواحنا الفدا) و خدمتگذاران به ساحت وجود عزیزشان به ویژه رهبر عزیز انقلاب اسلامی یک صلوات بفرستید

و السلام علیکم و رحمه الله»