جریان شناسی فکری دولت اسلامی

بیست و یکمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا  با سخنرانی حجت‌الاسلام‌ و المسلمین جمالی با موضوع جریان شناسی فکری دولت اسلامی در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.   متن سخنرانی: اعوذ بالله من شیطان الرجیم بسم الله ارحمن الرحیم […]

jamaliبیست و یکمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا  با سخنرانی حجت‌الاسلام‌ و المسلمین جمالی با موضوع جریان شناسی فکری دولت اسلامی در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

 

متن سخنرانی:

اعوذ بالله من شیطان الرجیم بسم الله ارحمن الرحیم و به نستعین و انه خیر ناصر و معین صلی الله علی محمد و آل محمد الهم کل ولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی ابائک  فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً ودلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمته فیها طویلاً.

خداوند انشاء الله قلوب ما را نورانی با اهل بیت کند و جلسه ما مورد رضایت امام زمان قرار بگیرد صلوات بلندی ختم کنید .

قبل از آغاز سخن تشکر می کنم از عزیزانی که این فرصت را به من دادن که این سخنان را عرضه کنیم به عزیزان و هم چنین عذر خواهی کنیم از بزرگواران و اساتیدی خودم در جلسه که مصدق وقتشان می شوم.

بحث جریان شناسی فکری در ایران معاصر خدمت شما عرض کنم در حوزه اندیشه دولت اسلامی است اگر چه که بحث یک بحث عامی است و قابل تطبیق است و خیلی از موضوعاتی که در جامعه امروزی ما مطرح است اما ما سعی می کنیم که با گرایش بحث دولت اسلامی این بحث را خدمت شما عزیزان عرضه کنیم قبل از سخن زینت بخش بحث خودم را با سخنی از امیر المومنین قرار می دهم که امیر سخن فرموده اند لا یحمل هذا العلم الا  اهل الصبر و البصر این علم را حمل نمی کنند مگر کسانی که اهل صبر و بصیرت باشند علمی که بر دوش همه انبیای الهی بود در طول تاریخ علمی که بر دوش نبی اکرم صلی الله علیه و آله بود علمی که بر دوش ائمه بود و نسل به نسل تحولات جامعه شیعه این علم را به ما رسانده و اگر ما بخواهیم حمل دار این علم باشیم یقیقا  باید صاحب صبر و بصیرت بشویم که بصیرت بالاتر از علم است و خیلی ها اهل علم و بصیرت هستند اما اهل تعقل و سنجش نیستند خدا انشاء الله  همه ما را اهل بصیرت قرار دهد تا بتوانیم با بصیرتی کامل میراث دار جامعه ای باشیم که به ما رسیده و بتوانیم وظیفه خودمان را در این عصر به خوبی عمل کنیم بحث دولت اسلامی بحثی است که سر منشاء این سلسله جلساتی بوده که تحت عنوان مخاطرات ایران امروز  و فردا در جامعه امروز  ما چندین جلسه متوالی را به این بحث اختصاص داده بحث دولت اسلامی است و سعی هم شده که مباحثی متنوعی را بر اساس این نگاه و این موضوع مطرح بشود و موضوع دولت اسلامی فرآیند تکامی بوده که مقام معظم رهبری پیرامون انقلاب اسلامی بارها این فرآیند را در سخنرانی هایشان متذکر شده اند و همچنان که می بینید مقام معظم رهبری فرآیند انقلاب اسلامی را ۵ مرحله اساسی طرح می کند.و می فرماید انقلاب اسلامی در اولین حرکت خودش شکل دهی انقلاب اسلامی است گامی است که در ان شعارهایی مطرح می شود مبانی انقلاب مطرح می شود فروپاشی رژیم قبلی صورت می گیرد ودر گام دوم نظام اسلامی است یعنی شکل گیری فوندانسیون به تعبیر بنده و آن پایه های اساسی که نظام اسلامی بر آن پایه شکل می گیرد که این دو مرحله به تعبیر مقام معظم رهبری طی کرده این گام را و انصافاً هم موفق بوده و به تعبیر بنده شاید بگوییم انقلاب سیاسی گام اول  انقلاب اگر باشد که این انقلاب شعارهایی را مطرح کند و اهدافی را مطرح بکند انصافاً انقلاب ما در بعد انقلاب سیاسی و تشکیل انقلاب اسلامی نظام اسلامی کاملاً موفق بوده و این موفقیت نه تنها در بعد ملی بلکه در سطح منطقه ای و جهانی نیز چشم گیر بوده و انصافاً انقلاب ما ادبیات جهان را به هم ریخت  و نه تنها در درون ما یک گستاخی انقلابی و جامعه ایرانی ما ایجاد کرد و یک سر حلقه ای بود از حلقه های تکامل جامعه شیعی در این مقطع تاریخ و آن اوج جامعه شیعی را در آن مقطع می رساند آرزویی که همه شیعیان در طول تاریخ داشتند و آرزویی که خود ائمه داشتند که شکل گیری یک حکومت شیعی در این منطقه خوب انقلاب اسلامی تبلور آن آرزو بوده و نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی هم همین انقلاب ما موفقیت بی شماری داشته در این دو گامی که برداشته و واژگانی چون ایثار و شهادت مبارزه با استکبار این ها را وارد ادبیات جهان کرد و عالمی که داشت می رفت به طرف جهانی سازی تک بعدی اردوگاه شرق که پاشیده شده بود و فقط اردوگاه غرب مانده بود که لیبرار دموکراسی که دائیه جهانی سازی داشت طرح دهکده جهانی و پایان جهان را ریخته بودند اما ناگاهان در گوشه ای در جهان به اسم دین حکومتی تشکیل شد با شعارهای جدید که واقعاً چالشی را برای دنیای امروز انقلاب ما ایجاد کرد اگر می بینید این همه آتش افروزی در منطقه است و این همه مانع تلاشی می کنند دلیلش فقط این است که اصلاً در مخیلشان نمی گنجد که انقلابی با این وسعت از لایه های عمیق انسانها بر خیزد و در مقابل همه دنیای و تمدن مادی دنیای امروز قد علم کند خوب این گام اول انقلاب بود و انقلاب سیاسی است به تعبیر بنده یا مقام معظم رهبری بحث انقلاب اسلامی است چهار چوب انقلاب اسلامی ما خوب طراحی شده است تبلورش قانون است  است به تعبیر مقام معظم رهبری چهارچوبش بسته شد و یکی از مترقی ترین قانون های امروزی جهان هم است بدون اقراق اگر بخواهیم بگوییم اما گام سوم انقلاب اسلامی که واقعاٌ مشکل تر از دو گام قبل است تشکیل دولت اسلامی است بله انقلاب سیاسی دو گام اول ما خیلی مشکل بود باید از سال ۴۲ امام یارگیری می کرد خوب با هزاران مشکلات روبه رو تا پیروز می شد اما سختر از انقلاب سیاسی انقلاب فرهنگی است به تعبیر بنده و به تعبیر مقام معظم رهبری بحث دولت اسلامی است که دولت هم در تعبیری که خودشان می گویند نه به معنای هیت ریسان بلکه مجموعه حکومت و آن اندیشه ای که بر اساس آن اندیشه می خواهیم انقلاب خودمان را و نظام خودمان را مدیریت کنیم که این مشکل تر از دو گام قبلی است که شاید بشود عنوان انقلاب فرهنگی هم به آن بدهیم یعنی انقلاب سیاسی ما باید تبدیل به انقلاب فرهنگی شود اگر انقلاب نتواند به اندیشه خودش را تولید کند و نرم افزار خودش را تولید کند این انقلاب در صدر شعار های خودش باقی می ماند شما انقلاب الجزایر رامطالعه کنید جز پرچم و سرود چیزی باقی نمی ماند از آن انقلاب اگر انقلاب اسلامی ما بخواهد ادعای اسلامیت داشته باشد نظام اسلامی و حکومت اسلامی را مدعی بشود باید نرم افزار چنین حکومتی طراحی بشود و باید دولت اسلامی تشکیل شود و دولت اسلامی باز هم به تعبیر مقام معظم رهبری به تشکیل منش و روش دولت مردان به گونه ای اسلام است یعنی تنها این است که منش اسلامی داشته باشد این یک بعد است اینکه مدیران ما اخلاق اسلامی داشته باشند و متعهد باشند  و مردمی باشند و پرهیز از اشراف گرایی داشته باشند همه اینها در بعد منش مدیران ما مطرح است و گفتم که خیلی مهم است که تقوا داشته باشند اما به نظر بنده یا آقا  مهم تر از منش مدیران روش مدیران ما است اگر ما نتوانیم نرم افزار اداره ی جامعه خودمان را طراحی کنیم و نتوانیم الگوها و مدل ها و ساختار های حاکم  بر تصمیم گیری و تصمیم سازی جامعه خودمان را طراحی کنیم یقیقناً هیچ تضمینی برای اسلامیت نظام باقی نمی ماند اگر نتوانیم ساختار های حاکی بر تقسیم ثروت قدرت و اگر نتوانیم ضوابط و سلسله روابطی که برای اداره ی یک جامعه وآن هم متناسب با دنیای امروز طراحی کنیم ضوابطی که  حاکی بر برنامه ریزی فعالیت های اجرایی که در یک جامعه مطرح است این ضوابط و ساختار ها و الگو ها داشته باشیم یقیناً هیچ تضمینی نیست که اسلامیت نظام ما حفظ شود و آن هم بر مبنای دین خیلی مهم است نمی شود ما ادعای حکومت اسلامی داشته باشیم ادعای  انقلاب اسلامی داشته باشیم اما مدل ها و الگوهای حاکم بر نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی جامعه  ما با روح دین سازگاری نداشته باشد مبانی دین و اهداف دین و آموزه های دین هماهنگی نداشته باشد این صرف یک ادعا است اسلامیت و لذا این گام خیلی سخت از گام قبلی است اگر انقلاب سیاسی بر دوش عموم مردم بوده اگر چه رهبری باید باشد تا این تمایلات جامعه را هدایت کند و جهت گیری جامعه را هدایت کند اما انقلاب فرهنگی بر دوش نخبگان جامعه است اندیشه انقلاب باید تولید بشود و نرم افزار انقلاب باید تولید بشود و لذا این گام گام سوم انقلاب اسلامی ما است که باید نسبت به این گام دقت کنیم که ما الان در این مقام هستیم و الان این گفتمان در جامعه ما گفتمان غالب است این خیلی مهم است که ما بدانیم که در چه مرحله ای از مراحل تکمیلی انقلاب هستیم بله بعد از این که دولت شکل بگیرد و بدنه دولت شکل بگیرد ساختار ها و مدل ها و الگو ها شکل بگیرد این تضمین است که گام چهارم ما دین در همه حوزه ها و همه شئون ما جریان پیدا کند در سطح خرد و کلان و توسعه جامعه ما دین حضور جدی داشته باشد و کشور اسلامی بشود و گام چهارم اسلامیت  کشور است و اسلامیت کشور فقط به طریق معنا پیدا می کند که  بتواند در همه حوزه ها جریان پیدا کند همه تصمیمات خرد و کلانی که در جامعه ما گرفته شود جریان دین را انسان در آن احساس کند این جامعه اسلامی است که اگر کشور اسلامی بشود یک الگو ی دقیقی از اسلامیت یک حکومت را ما بتوانیم عرضه کنیم یقیناٌ زمینه جهان اسلامی فراهم می شود بله انقلاب ما هم ادعای جهانی سازی دارد و از همان ابتدا هم این ادعا را داشت و ما هم می خواهیم که جهانی مبتنی بر آموزه ها و عقاید خودمان بسازیم اگر حکومت های لیبرال دموکراسی این ادعا را دارند انقلاب ما هم این ادعا را دارد امام بارها می گفت ما می خواهیم پرچم لا الا االله را بر قلل رفیع عالم به احتزاز در اوریم کار انقلاب اسلامی این است اگر کفر و نظام مادی می خواهد همه عالم را بر محور مادیت به هماهنگی برساند حتی با جنگ این نامه روشنفکران را دیدید  که بوش در زمینه حمله به خاورمیانه گفته بودند که ارزش های ما جهانی است و ارزش های لیبرال دموکراسی و برای اینکه این ارزش ها جهانی بشود وارزش های جهانی که به اعتقاد خودشان ارزش های آخرین  تمدن پایان تاریخ است باید همه دنیا این ارزش ها را قبول بکند ولو به جنگ و جنگ ما در خاورمیانه مقدس است اگر آنها این ادعا را دارند ما هم این ادعا را داریم و ما هم به دنبال جهانی سازی هستیم و ما می خواهیم جهانی را بر مبنای ایده های خودمان بسازیم اما مهم این است که خودمان یک الگوی جدید از تمدن سازی را ارائه دهیم و نمی شود مبتنی بر الگوهای تمدن های دیگر تمدن هایی که با روح تمدن اسلامی هماهنگی ندارد با آنها تمدن اسلامی را بخواهیم بسازیم پس مهم این است که ما ببینیم که در چه مرحله  ای ازتکامل جامعه بشری هستیم من احساس می کنم خیلی ها در جامعه ما درک نکردند که در چه مقطعی از انقلاب هستیم یا هواسشان نیست یا خودشان را به نادانی می زنند واقعاً من فرمایشات رهبری را لیست کرده ام خدمت شما خود ایشان ببینید چه گفتمانی را در جامعه ما دارد ایجاد می کنند و سر حلقه این گفتگو خود ایشان هستند و چه انتظاراتی از بخش های مختلف جامعه ما دارند الان گفتمانی که خود آقا در بحث دولت آقای احمدی نژاد مطرح می کرد این دولت یکی از ویژگی هایش این است که این گفتمان را زنده کرده جدید محصول این گفتمان است گفتمانی که اقتضای این مرحله از تکامل انقلاب اسلامی ما است ببینید آقا چه مباحثی را مطرح کرده اند بحث نهضت نرم افزاری را در دانشگاه ها مطرح کرده اند ما نرم افزار اداره ی جامعه را از شما می خواهیم خیلی کارها در جامعه انجام گرفته خیلی کار در دانشگاهها صورت گرفته اما ایشان به عنوان سکان دارد جامعه تشخیص داده اند که ما خلا جدی نرم افزاری داریم و هنوز نرم افزار اداره ی جامعه تاسیس نشده گفتم اندیشه انقلاب تولید نشده علم تولید نشده و ایشان طرح تولید علم را داده اند هم از دانشگاه ها و هم از حوزه ها این مطالبه جدی را دارند و نه آن هم به صورت عادی کاری که باید به صورت نهضت صورت بگیرد یک انقلاب در انقلاب  باید به تولید علم و نرم افزار برسیم یا از دانشگاه ها بحث اسلامی شدن دانشگاه ها را مطرح کرده اند مراکز مختلف دانشگاهی یا در حوزه های مختلف علمیه اخیراً بحث بالندگی و تحول در حوزه ها را مطرح کرده اند و فرمودند حوزه های علمیه اگر بخواهند حضور جدی و فعال در صحنه ملی و جهانی داشته باشند باید به بالندگی برسند و تحول برسند که بارها این سخن را در حوزه ها فرموده اند یا از شوارای عالی انقلاب اسلامی مطالبه کرده اند که مهندسی فرهنگ را خواسته اند اگر جامعه ما فرهنگ محور است ما چه شناختی نسبت به فرهنگ داریم آیا آمده  ایم هندسه فرهنگ دینی خودمان را طراحی کنیم ابعاد فرهنگ خودمان را طراحی کنیم حضور فرهنگ را در همه حوزه های اجتماعی خودمان دیدیم یا ندیده ایم یا بحث پیوست فرهنگی را جدیداً مطرح کرده اند حضور فرهنگ را خواسته اند در همه حوزه ها دیده بشود و گفته اند هر طرحی که در این جامعه می خواهد ریخته بشود طرح فرهنگی اقتصادی حتماً باید یک پیوست فرهنگی داشته باشد و لوازم این طرح چیست ؟ این یکی از خواست های مقام معظم رهبری است از شوارای انقلاب اسلامی است بحث نقشه جامعه علمی کشور را از وزارت علوم خواسته اند طرح مدل توسعه اسلامی را از دولت مردان در مشهد مطرح کرده اند . این مطالبات مطالبات کمی نیست این نشان می دهد که ما در یک مرحله جدیدی از حرکت تکامل انقلاب واقع شده ایم نباید برگردیم به عقب بحث تشکیل یک دولت اسلامی است خلاء های جدی جامعه ما و آسیب ها و چالش های جامعه ما دچارش شده نبود این گفتمان است و تحقق نشدن این گفتمان است و خیلی قابل دقت است و البته هم گفتمان عامتری که شامل همه اینها می شود بحث تمدن اسلامی چون که در همین پیام حجشان توجه کنید ما می خواهیم تمدنی بسازیم که بر همه عالم سایه افکن بشود این ادعای ما است با همه وسایل تمدنی علوم ساختار ها و محصولات تمدنی را باید طراحی کنیم اگر ادعای تمدن اسلامی داریم خطی که نظام اسلامی ترسیم می کند خط رسیدن به تمدن اسلامی است و ما هم ادعای تمدن داریم و این شدنی است که مقام معظم رهبری آن را می خواهد و اگر نشدنی بود آن را مطالبه نمی کرد  و ما باید تمدن اسلامی را طراحی کنیم خوب پس این مطالبه مقام معظم رهبری و این هدف انقلاب اسلامی که دولت اسلامی است و شکل دهی و به تعبیر عامتر بحث تمدن اسلامی است بزرگترین به نظر بنده مانع جدی  و چالش جدی که در شکل گیری دولت اسلامی و تمدن اسلامی با آن مواجه هستیم نحوه تاملی است که باید با نظام سرمایه داری داشته باشیم یکی از مشکلات جامعه ما این بوده است و است ولی الان به نظر من شفاف تر شده ما چه تاملی با این باید داشته باشیم با نرم افزار ها و الگوها والگوهایی که شکل گرفته دنیای جدید آیا می شود با الگوی نظام سرمایه داری ساز و کار اقتصادی خودمان را طراحی کنیم جامعه پردازی ما با مدل هایی که خارج از حوزه اندیشه دینی ما شکل گرفته آیا با این مدل ها می توانیم ما تصمیم گیری کنیم این سوال جدی است فرا روی اندیشه دولت اسلامی است و گفتیم دولت به همان معنای حاکمیت و حکومت اسلامی اعم از قوه مجریه که در آن راستا به نظر بنده چهار جریان فکری شکل می گیرد که باید این جریان ها را به خوبی بشناسید و اندیشه اینها را در موضوعات اجتماعی از جمله دولت اسلامی و طرح و پیشنهاد اینها را بررسی کنیم البته این جریان ها این تقسیم بندی را دارد یک تقسیم بندی نظری هم است و کمی ابهام هم دارد ولی طرح می کنیم و دوستان اگر نظری دارند در خدمتشان هستیم سه چهار جریان را بنده در این وقت کمم را می خواهم بررسی کنم یک سنت گرایی اسلامی یکی تجدد گرایی یکی تمدن گرایی اسلامی این چهار جریان فکری در جامعه ما است قبل از بررسی این چهار جریان مقدمتاً به یک نکته مهم بنده اشاره می کنم و آن هم ویژگی دولت های مدرن در دنیای امروز و تفاوت آن با دولت هایی که در گذشته شکل گرفته توجه به این ویژگی ها  خیلی مهم است و اگر ما می خواهیم ساز و کار دولت اسلامی را شکل دهیم باید بدانیم در چه فضایی هستیم  مقام معظم رهبری در برنامه قبلی شان در حوزه علمیه گفتند حوزه های علمیه نباید از زمان عقب باشند و متاسفانه از دنیا عقب هستند و می گفتند که دنیای امروز مانند ماشین آخر سیستم میرود و حوزه های علمیه پیاده می روند و این قدر از زمان عقب هستیم  و این خیلی مهم است که در دنیای امروز چه اتفاقی می افتد و ساز و کار دولت های مدرن و جامعه پردازی در جامعه مدرن چگونه شکل می گیرد بنده چهار ویژگی را اینجا مطرح کرده ام یکی نگاه بعدی به جامعه است به چه معنا این است که حکومت های گذشته ساده بودند رسالت حکومت های گذشته ایجاد نظم بود و امنیت در جامعه بود و بیشتر از این رسالتی برای خودشان تعریف نمی کردند و در قدیم اداره حکومت های ملوک الطوایفی بود هر خان یک قسمتی را می چرخاند یا امری یا شاهی بود که بیشتر امنیت جامعه را توجه داشت و به فکر کشور گشایی بود و کاری نداشت که در بعد فرهنگی چه کاری در جامعه شکل می گیرد اقتصاد دان های و بازرگان های کار خودشان را می کردند تجار کار خودشان را می کردند و عالمان و دانشمندان به عشق کشف واقعیت های عالم می رفتند تحقیق می کردند به یک معنا یک نگاه جامع مطرح نبود توسعه بخشی بود در جامعه گذشته و هر بخشی کار خودش را می کرد و اگر هماهنگی هم اتفاق می افتاد آن هم مدیریت نمی شداما در دنیای امروز این طور نیست و سخن از الگوی توسعه مطرح است و جامعه ای موفق است که بتواند الگوی جامعی را برای خودش تعریف کند توسعه بعدی می بیند دنیای امروز هم فرهنگ سیاست و اقتصاد دیگر سه بعد جامعه هستند و سه بخش نیستند و هر تصمیم گیری که  در این جامعه می خواهد صورت بگیرد باید وسایل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن تصمیم دیده بشود چون سه بعد هستند این نگاه بعدی به توسعه است نمی شود ما فقط در بعد فرهنگ و اقتصاد طراحی داشته باشیم ولی توجه نداشته باشیم وسایل فرهنگی این اقتصاد چیست یکی از آسیب های جدی که ما در این چند سال با آن روبه رو بوده ایم این بوده است هر بخشی کار خودش را می کرد بخش اقتصاد سازماندهی بکنیم با یک الگوهای خاص و کار هم نداشتیم که لوازم اقتصاد در جامعه چیست توسعه خودرو سازی درجامعه صورت می گیرد ولی لازم فرهنگی آن مطرح نیست به قول یکی از اساتید ما هنوز جامعه ما به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود حالا شده ملوک الطوایفی موضوعی گفتیم موضوعی یعنی چه گفتند یعنی هر وزارت خانه ای خودش یک خان است خان صنعت کشاورزی و بخش های مختلف تصمیم می گیرد در وزارت خانه خودش وزارت کشاورزی تصمیم می گیرد و لوازم تصمیم خودش را در وزارت خانه های دیگر لحاظ نمی کند و تصمیمات به صورت اضلاع به هم پیوند نمی خورند یک پازل جامعه را شکل نمی دهند این ملوک الطوایفی است فقط به صورت مدرن این آسیب جدی است که جامعه ما دارد چون ما نگاهمان به جامعه بخشی است نمی شود با الگوی نظام سرمایه داری اقتصادمان را سازمان دهی کنیم و بعد انتظار داشته باشیم که فرهنگ دینی ما و ارزش های ما زنده بماند در دنیای امروز در متن اقتصاد فرهنگ است در متن تکنولوژی فرهنگ است و نظام سرمایه داری را شما نگاه کنید فقط نظام اقتصادی نیست نظام سازمان یافته است که همه ابعاد حیات اجتماعی را به سامان رسانده است نظام سرمایه داری هم یک طیف ندارد بلکه در فرآیند تکاملی خودش به حدی رسیده است که دارد تلاش می کند به این سازمان یافتگی کامل برسد حالا برای مثال با آن نگاهی که داشته ام بحث سرمایه داری را این گونه طراحی کرده ام نگاه کنید در نظام سرمایه داری توسعه تززل در دنیا هدف نظام سرمایه داری است خوب اگر قرار است تززل باشد و توسعه در آن ایجاد شود لازمه آن این است که تنوع در آن صورت گیرد و خاصیت دنیا این است که انسان یکی از لذت های دنیارا وقتی متمدن می شود دل زده می شود و یقیناً باید روی بیاورد به رنگارنگی و تنوع در مصرف خوب این تنوع در مصرف لازم دارد سرعت در تولید و فرآیند که در نظام سرمایه داری چطور توسعه یک حلقه های به هم پیوسته است در ابعادسیاسی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی این مثال را می خواهم به شما بگویم این سرعت در تولید نیاز داشت که کارخانه های بزرگ و متمرکز بود دنیای امروز شکل بگیرد لزا رو آوردند به شرکت های چند ملیتی و بزرگ و کارخانه های قول پیکر و این کارخانه ها نیاز داشت به تمرکز در سرمایه داری بانک شکل بگیرد و نمی شود که سرمایه ها در دست مردم باشد و بخواهیم ادعای تشکیل کارخانه های بزرگ را داشته باشیم بانک در این چرخش خوب این کارخانه نیاز به شهر نشینی متمرکز دارد نمی شود که مردم از روستاهایشان بلند شوند و سه و چهار ساعت به کارخانه برسند و دو ساعت بعد از ظهر برگردند شهر نشینی متمرکز نیاز دارد خود این شهر نشینی متمرکز چه تبعاطی دارد فرهنگ شهر نشینی شکل می گیرد آداب تغییر پیدا می کند مقررات شهری شکل میگرد ساختارهای اجتماعی شکل می گیرد متناسب با این روند سرمایه داری که نظام سرمایه داری طی می کند خوب این تنوع نوعی تمرکز درمصرف و تولید یقیناً بایدمصرفی هم باشد و نمی شود که کارخانه های تولید کنند اما مصرف نشود لذا باید تبلیغات مصرفی در صدر نظام سرمایه داری قرار بگیرد باید فرهنگی متناسب با نظام سرمایه داری شکل می گیرد  فرهنگ مردم باید تغیر بکند مصرف گرایی و تبلیغات مصرفی یکی از رکن اصیل نظام سرمایه داری است گفتم که ساختارها عوض می شود و در همین فرآیند نظام سیاسی هماهنگ با چرخه اقتصادی شکل بگیرد آزادی  های اجتماعی مطرح می شود حقوق و مقررات شکل می گیرد و همه اینها نیاز به یک شبکه منسجمی دارد و اگر قرار این هماهنگی شکل بیگرید مبنای توسعه علم است باید یک علم توسعه یافته هم شکل بگیرد باید درشاخه های مختلف علوم علوم تجربی علوم انسانی و پایه به همدیگر به یک هماهنگی برسد تا بتوانند مبنای آن توسعه هماهنگ باشند ولی نظام سرمایه داری  یک الگوی جامع است وفقط یک نظام اقتصادی نیست اگر چه که اقتصاد محور است پس یکی از ویژگی های حکومت های در دنیای امروز بعدی بودن توسعه است و نگاه بخشی به توسعه دیگر فراموش شده است و اگر جامعه ای می خواهد موفق باشد باید یک الگوی جامع طراحیکند واین بحث توسعه هم در سطح ملی ویژگی دوم این است مطرح نمی شود دنیای امروز دیگر سخن از یک کشور خاص نیست کشوری موفق است که بتواند در نظام موازنه جهانی جایگاه خودش را مشخص کند اگر قدرت دارد مدیریت جهانی سازی را به عهده بگیرد ادعایی که آمریکا و کشورهای اروپایی دارند و اگر قدرت ندارد سهم تاثیرش را درجهانی سازی بالا ببرد اصلاً معنا ندارد که یک کشور در مرزهای خودش فکر کند همه به فکر این هستند که در این موازنه جهانی جایگاه خودشان را مشخص کنند و سهم تاثیر زیادی داشته باشند واگر می تواننند مدیریت جهانی سازی را بر عهده بگیرند که می بینید تمدن لیبرال دموکراسی این ادعا را داد و لذا در همه ابعاد کشورها درجه بندی شده اند در انرژی هسته ای وقتی مطرح شده ما درجه علمی ۲۱ بودیم شدیم درجه ۱۹ علمی همه جا درجه بندی است و نمیشود یک کشور اگر ما طرحی برای عالم نداشته باشیم یقیناً در طرح کسانی قرار می گیریم که طرحی برای عالم دارند و باید اندیشه ای برای جهان داشته باشیم و نمی شود فقط در مرزهای خودمان فکر کنیم و این ویژگی دوم دولت های بزرگ است البته توسعه انسانی محور توسعه است در دنیای امروز و نظام سرمایه داری برای این است که به ساماندهی برسد محور توسعه خودش را توسعه انسانها قرار داده باید انسانهایی متناسب با این نظام و این فرآیند توسعه شکل بگیرند حتی اخلاق فردی باید با این فرآیند شکل بگیرند این یکی از نکات مهم است وسرعت توسعه که در دنیای امروز است و بیشتر از این توضیح نمی دهم که واقعاً چه سرعتی دارد توسعه که در هر دقییقه چه قدر محتوا تولید می شود پس با این نگاه ما وارد این چه جریان فکری می شویم  این عزیزانی که الان رسیدند ما طرح کردیم که دولت اسلامی به معنای حاکمیت  اگر قرار است در جامعه ما شکل بگیرد این باید ببینیم که یکی از گفتمان های اساسی که الان مطرح است بحث دولت اسلامی است و ما باید ابعاد این قصه را متوجه بشویم و مهم ترین چالش در فرا روی شکل گیری در دولت اسلامی به معنای حاکمیت و یا به معنای عمیق ترش تمدن اسلامی نحوه تعامل با تمدن لیبرال دموکراسی است همان نظام سرمایه داری سازمان یافته چون ما در فرا رویمان این تجدد را داریم تجددی که همه ابعاد تمدنی خودش را شکل داده هم علوم و هم ساختار ها و هم محصولات تمدنی شکل داده و شکل جهانی هم به خودش گرفته وهمه ما در فضای تجدد تنفس می کنیم چه علومش چه تکنولوژی چه ساختارهای اجتماعی اش همه اینها کمابیش همه کشورها با آن دچار هستند مخصوصاً کشورهای اسلامی ما چه تعاملی با این باید داشته باشیم پیشرفت وتوسعه ای در جامعه ایرانی باید شکل بگیرد راهش مدرازسیون است باید ما تن دهیم به همه لوازم دنیای مادی امروز راهی جز این نداریم  نو گرایی با همه وسایل آن راه و چاره حقیقی است این دیدگاه از قبل بوده از دوره صفوی بوده که اصطکاک آن وقتی اصطکاک تمدن ایرانی با تمدن غربی رخ داده خوب افرادی زیادی هم بوده که یاد نمی کنیم ولی آنها می گویند مسیر کنونی جهان این گونه رغم خورده خوب این جریان اصلاً با حکومت اسلامی مخالف است و می گویند حکومت اسلامی معنا ندارد و شاخصه هایی هم دارد بحث انسان محوری قائل هستند  من دو سه جریان اول را فقط گزارش می دهم چون وقت من تمام می شود غالب انسان محوری هستند اومانیزم یا روح تجدد هست آنها نیز یک نگاه اومانیسمی یا انسان محوری دارند و معتقد هستند که ما باید اگر قرار است توسعه ای هم در جامعه ما رخ دهد باید بر محور این اندیشه شکل بگیرد و با قرائت وطنی ما بحث اومانیسم را در کشور ما مطرح می کنم و نگاهی سکولاریسمی دارد به دین و همان نگاهی که بر سر دین مسیحیت در دنیای غرب اتفاق افتاده است دین در جامعه ما مطرح می کنند حداقل شدن دین این که دین نمی تواند در توسعه امروز ما کار بکند و مدیریت فقهی به درد جامعه امروز نمی خورد چنین مباحثی را  در حوزه نگاه دین شناسیشان مطرح می کنند معتقدند که راه فقط این است که ما مبتنی بر علم دنیای امروز توسعه جامعه خودمان را رغم بزنیم علمی که تکیه بر خرد ابزاری دارد و مبتنی بر همین است که توسعه همه جانبه رخ می دهد و توسعه هم یک نگاه خطی به توسعه هم دارند توسعه ای که رغم خورده و باید با همان شیوه توسعه جامعه خودمان را ادامه بدهیم همان نظام و همان روابط و همان مناسبات دنیای متجدد باید درجامعه ما شکل بگیرد وراهی جز این ندارم و الان من مویداتی از  جریان روشنفکری در جامعه ما آورده ام اگر چه که این جریان منظلم قوی در جامعه ما است خوب از این جریان بگذرم که جریان مهم همان جریان چهارم است که می خواهم توضیح بدهم جریان دوم همان جریان  سنت گرایی اسلامی است که آنها معتقدند که ما باید یک بازگشتی به گذشته بکنیم و اصول و مبانی خودمان را زنده کنیم اگر چه این جریان گرایی سنتی خیلی در آن ابهام است و هم به صورت نوین مطرح می شود و با ادبیات مدرن امروز مطرح می شود و گاهی اوقات با غالب معنویت را باید زنده کنیم و طرح اثباتی هم ندارند و گاهی اوقات به شکل شریعیت گرایی بگوییم بهتر است کسانی که دین گرا هستند ولی نگاهشان به دین یک نگاه سنتی نوین است و تجدد را نقد می کنند ولی در بحث اثباتی نگاه نو ندارند و معتقدند ما باید به همان گذشته و مبانی گذشته برگردیم اگر چه این جریان در جامعه اهل سنت ما تحت عنوان سلف گرایی و یا بنیاد گرایی در بحث مسیحیت مطرح است که بازگشت به آداب کهن و سنن مسیحیت مطرح می کنند آنجا بیشتر این گرایش را می بینیم اگر چه در  اندیشه شیعه ما هم نوعاًاین جریان را در بخشی از اندیشه خودمان ملاحظه می کنیم که واکنشی است که شاید به شکست هایی باشد که در صحنه سیاسی خورده ایم  که شاید بشود اگر مطالعه کنیم بعضی از فقیهان ما گرایش به این دارند که نباید ولایت سیاسی و اجتماعی فقیهان را قبول کنیم و جریان هایی مثل جریان حجتیه کسانی که معتقد هستند که نباید حکومتی شکل بگیرد ولی کلاً چینین اندیشه ای که اعتقاد دارد ما باید همان گذشته خودمان را همان تمدن یا حکومت صدر اسلام را باید زنده کنیم یقیناً در همان بحث دولت اسلامی هم اگر بعضی از این جریان ها را اگر مطالعه کند چنین دیدگاهی را داند و می گویند باید مناسبات  جامعه سنتی حفظ بشو.د و همه رفتارها مبتنی بر احکام دینی ما مثلاً مادر بعد احکام مشکلی نداریم فقط این انطباقات اگر رخ بدهد و به مو ر احکام اگر علم کنیم جامعه ما دینی می شود و این دو جریان گفتم مخصوصاً جریان سنت گرایی جریان فعال در کشور ما نبوده و نوعاً در حاشیه بوده و جریان سوم به نظر من جریان مهمی است و این اندیشه در کشور ما طرفداران زیادی دارد جریان تجدد گرایی اسلامی است خوب این جریان معتقد است اگر ما قرار است در جامعه ما توسعه رغم بخورد راهی جز این نداریم که ما بیاییم از نکات مثبت دنیای امروز استفاده کنیم گفتم از نظر کمی خیلی از صاحب نظران به این نگاه گرایش دارند از قبل هم بوده امثال سیدجمال الدین اسد آبادی می شود پایه گذار این اندیشه اسم ببریم اینها معتقدند که باید ما از راه ورد های مثبت تمدن و تجدد مان استفاده کنیم واگر اصلاحاتی هم قرار است در جامعه اتفاق بیفتاد باید هم نگاهی به تجدد و ره آورده های آن داشته باشیم و هم نگاهی به دین داشته باشیم بله دین در این امر اثر دارد ولی به این معنا نیست که همه ساز و کارهای جامعه را ما انتظار داشته باشیم دین گفته باشد دین یک جهت گیری های کلی را در امر توسعه بیان کرده ولی ما میتوانیم از علوم امروز با حفظ ارزش ها و مفاهیم دینی خودمان استفاده کنیم از کاربردهای علوم و فناآوری ها و صنایع و از جنبه های مبت تجدد در مسیر ارزش های اسلامی استفاده کنیم و نباید مطلقاً هم تمدن غربی و شرقی می شود با هم آشتی کنند ویکی با دیگر اقتباس داشته باشند این جریان ویژگی هایی دارد در حوزه دین شناسیشان معقتد هستند که دین بسنده کرده به جهت گیریهای کلی در بعضی از حوزه های دین اصل ورود پیدا نکرده تحت عنوان احکام مباح که مطرح می شود خیلی ها را واگذار به عقل بشری کرده مخصوصاً دین در حوزه معیشتی انسان مخصوصاً معیشت مالی و توسعه اقتصادی یک سری جهت گیری های کلی را گفته اما شکل خاص یا ساختار خاصی از زندگی اجتماعی را توصیه نمی کند و یک الگوی خاصی برای اقتصاد مطرح نمی کند و واگذار کرده به عقل بشری این جریان در حوزه دین شناسی نوعاً به حوزه شریعت و احکام تکلیفی دین خیلی تاکید می کند و یک خط قرمز هایی در دین است که ما نباید از آن رد شویم به یک معنا عدم مخالفت قطعی با دین کفایت می کندکه همان خط قرمز ها است و اگر ما به دنبال موافقت قطعی در دین باشیم این لزومی ندارد لذا شما نگاه کنید در شورای نگهبان ما مبنای شرعیت خیلی ازطرح ها این نگاه به نظر من است و یک برداشت حقوق محور دارند گفتم بیشتر به آن احکام تکلیفی دین نظر می کنند و اگر اسلامیتی هم مطرح می شود نوعاً می گویئد از رفتارهای انسان اسلامی بشود مجموع ای از رفتار های انسان اسلامی بشود مثلاً رفتارهای اقتصادی انسان اقتصاد  اسلامی شکل می گیرد در نگاه علم شناسیشان معتقد هستند که علم بشر ی ما خیلی از موضوع ها را ما می توانیم استفاده کنیم علم بشری خارج گرا و واقع نما است کاشف از حذف ها است و لذا چه اشکالی دارد چه کافر تولید کرده باشد چه مومن ما می توانیم در مسیر کاربردش از این علوم استفاده کنیم خیلی نگاه انتزاعی به علوم دارد علوم را باید ماهیت را از هم جدا کنیم و هر علمی را در جایش باید بحث کنیم و در رابطه علم و دین هم بر این باورند که هیچ تعارض جدی در ذات علم و دین موجودنیستند  و هیچ تعارض ذاتی ندارند و فقط در علوم موجود همچنان که در توسعه به عدم مخالفت قطعی رای می دهند در بحث رابطه علم و دین معتقد هستند که اگر مخالفت جدی با ارزش ها با مبانی علوم ببینیم آن مبانی را خط می زنیم والا از معادلات علوم ما چه بسا بتوانیم استفاده کنیم و چه بسا اسلامی سازی علوم را در دستور کار خودشان قرار بدهد ما می توانیم علوم را اسلامی کنیم یا تلفین بدهیم با آیات واحادیث که این طور شکل می گیرد اقتصاد اسلامی این طور شکل می گیرد روان شناسی اسلامی این طور شکل می گیرد مخصوصاً در حوزه تجری هم اصلاً اعتقادی به دینی بودن این علوم ندارند و اسلامیت علوم تجربی بی معنا است و تنها در کاربرد آن خوب مشخص است که این اندیشه نگاه بخشی هم به توسعه دارند توسعه فرهنگی آن مغز ارزش های ما تبلورش در فرهنگ است ما اگر بتوانیم توسعه فرهنگی در جامعه خودمان به وجود آوریم یقیناً حفظ ارزش ها و اهداف دینی ما با توسعه فرهنگی در کشور ما صورت می گیرد خوب این اندیشه در متن جامعه ما طرفداران زیادی داشته و محور تصمیم گیری و تصمیم سازی در جامعه ما قرار گرفته با این نگاه و می گفتند که چه اشکالی دارد که الگوهای اقتصادی خودمان را از تجربیات دیگران استفاده کنیم و دولت اسلامی هم اگر شعارش را در این معنا اگر می بینیم به این معنا است که فقط جهت گیری های اسلامی حفظ شود و خطوط قرمز حفظ بشود و حاکمیت در جامعه ما به این معنا است که ما بتوانیم آن جهت گیری و آن مبانی و اهداف دینی خودمان را جریان بدهیم نقدی که به این جریان است مخصوصاً سوم به نظر ما این سه جریانی که مطرح کردیم یکی از بحث هایش بعضی از این جریان ها دارند عدم توجه به کارکرد دولت های مدرن دارند با این مقدمه ای که گفتیم فی الجمله نقد این جریان ها مشخص می شود مخصوصاً جریان سنت گرایی و این جریان آخر که تجدد گرایی است نقدش به خوبی مشخص می شود و نمی شود شما بخشی از تجدد را بگیرید و بگوید که الگوها و نظامهای تجدد اخذ می کنیم ولی فرهنگمان را در جامعه حفظ می کنیم این شدنی نیست یکی از آسیب های جدی ما هم این است تاکنون این طور بوده است ما بیاییم ساختار ها و الگوها و مدل هایی را که جاهای دیگر متولد شده اند و بر اساس کارشناسی دیگری متلود شده اند آن را محور اداره ی جامعه خودمان قرار بدهیم و انتظار داشته باشیم اسلامیت و ارزش های ما حفظ بشود این معنا ندارد در این دنیا سخن از الگوی جامعه است اگر ما مدعی توسعه فرهنگی هم باشیم باید هماهنگ با این توسعه فرهنگی ساز و کارهای سیاسی و ساز و کارهای اقتصادی توسعه ی فرهنگی را مد نظر داشته باشیم باید یک نگاه بعدی به توسعه داشته باشیم نکته دیگر بحث این است که دین شناسی دو سه جریان هم دچار مشکل است و دین اسلام بر خلاف ادیان دیگر دینی است که ادعای جامعیت و خاتمیت دارد معنا ندارد که ما بگویم دین یک بخش از حیات انسانی را سرپرستی می کند ودین اسلام یک دین جامع است واگر قرار است دین مبنای سرپرستی قرا ر بگیرد باید همه حوزه های ما را پوشش بدهد توحید که در دین ما مطرح است اقتضایش همین نگاه حداکثر به دین است ما نه می توانیم نگاه حداقلی به دین داشته باشیم  و نه نگاه حد وسطی به دین داشته باشیم تجدد گرایی نگاه حد وسط به دین است بعضی از حوزه های حیاط را می گوید سرپرستی و حاکمیت دین در این حوزه ها معنا ندارد و واگذار شده به خود انسان توحید چنین اقتضایی نمی کند توحید یعنی چه توحید یعنی جریان ولایت حضرت حق در همه حوزه های حیات توحید که فقط به توحید ذاتی نیست توحید عبادی یعنی همه شئون ما مجرای جریان ولایت حضرت حق قرار بگیرد حتی تکون عمالی و اورادی کلهم وردنا واحدا یک آهنگ بر تمام حالات ما بر همه شئون فردی ما حاکم بشود این به معنای توحید است در همه حوزه ها یعنی تمام کسرات ما حول یک محور به وحدت برسد معنا ندارد یک بخشی از دین را بگویم مربیش انبیائ باشند یک بخشی را عقل بشر و علومی که محصول عقل بشرند و اقتضاء دین همین است امام می فرمودند اگر نبود جز توحید در دین اسلام ما مکلف بودیم به تشکیل حکومت اسلامی جامعه توحیدی چنین اقضایی دارد دین باید در تمام حوزه های ما نقش فعال داشته باشد و باید مبتنی بر دین اساس توسعه در جامعه ما طراحی بشود و نکته سوم این است که نگرش صحیحی به جریان تجدد گرایی  و تمدن لیبرال دموکراسی هم نیست و واقعاً بعضی ها مرعوب تمدن امروز قرار گرفته اند علتش هم این تکنولوژی و تمدن و محصولش چشم بعضی ها را کور می کند خیال می کنند این تمدن توسعه بشریت را رقم زده آن هم در همه ابعاد در صورتی که چنین نیست به اذعان خود غربی ها این تمدن هیچ رهاورد مثبتی برای بشریت امروز نیاورده است ودر مجموع اگر نگاه کنیم آزادی وامنیت آورده رفا و شعارهای مادی همین بود توسعه در یک بخشی از ابعاد وجودی انسان به وجود آورده اضطراب محصول این تمدن است عدم امنیت وازادی چه آزادی اندیشه و چه آزادی ها اجتماعی نگاه کنید چه مشکلاتی تمدن مادی امروز با آن رو به رو شده به اذعان خودشان هم نهاد خانواده مشکل دارد شده و ارزشهای انسانی و هم امنیت مشکل دارد شده حتی در حوزه علوم تجربی توسعه ای که در عالم ایجاد کرده اند می گویند ای کاش این توسعه ایجاد نمی شد چه مشکلاتی توسعه تکنولوژی دنیای امروز ایجاد کرده از سوراخ شدن لایه ازون می گویند تا آلودگی های هسته ای و هوایی و دریایی همه اینها را ذکر می کنند و می گویند اگر بخواهد این روند شکل بگیرد مشکلات ادیده ای برای کل دنیا ایجاد می شود و لذا نباید چشممان را ببندیم به بعضی از وجوه مثبت این تمدن     و بخواهیم نمره بدهیم به این تمدن در مجموع کارنامه این تمدن لیبرال دموکراسی یک پرونده منفی است و هیچ راه اورد مثبتی برای جامعه امروز نیاورده گفتم بعضی از این ها می گویند ای کاش به تعبیر خودشان بشر این همه توسعه نمی یافت و این همه توسعه دست پیدا نمی کرد چون که همه ارزش های مثبت بشری ذبح شده با جریان این تمدن. آن اندیشه ای که مهم است اندیشه انقلاب اسلامی است که همان تمدن گرایی اسلام است که مبتنی بر این اندیشه به نظر ما انقلاب اسلامی شکل گرفته است گفتم خط سیری که انقلاب اسلامی به وجود آورده است به تعبیر مقام معظم رهبری رسیدن به تمدن اسلامی است این جریان معتقد است که ما اگر دنیای مادی توانسته تمدنی با همه ساز و کارهای خودش علوم و ساختارها و محصولات ساختاری خودش تولید کند انقلاب اسلامی هم ادعای چنین تمدنی را دارد هم امام راحل در سخنان این بحث است هم مقام معظم رهبری معتقد ند ما هم تمدنی با همه ساز و کارهای خودمان به دست آوریم اگر تمدن اسلامی در یک مقطعی از تاریخ توانست مانند خورشید بدرخشد که به نظر ما همان جا تمدن مسلمین شکل گرفته بود و تمدن اسلامی به معنای خودش ولی همین که از فرهنگ نبوی ارتزاق کرده بود شما نگاه کنید چه قدر درخشندگی در ان مقطع از تاریخ داشته و الان هم بنیه های قوی در تمدن اسلامی و در دین اسلام است که می تواند بر آن بنیه ها تمدن اسلامی را با همه ابعادش شکل بدهیم آروزوی دور و محالی نیست این نیست که بگویم امکان ندارد امکان دارد و این امکان خود دنیای غرب هم فهمیده اند این که هارتینتون در کتاب تمدنی خودش ذکر می کند که در بین تمدن های زنده دنیا تنها تمدنی که می تواند در مقابل تمدن لیبرال دموکراسی قد علم کند تمدن اسلامی است آنها فهمیده اند که چه ظرفیتی انقلاب اسلامی دارد این را کم نگیرد این همه آتش افروزی که دور ما است یکی از عزیزان سوال می کرد که چرا کشورهای ژاپن و مالزی این همه توانستند پیشرفت کنند من دو نکته گفتم اولاً آنها نخواستند ادعای تمدن اسلامی نداشتند آنها در چرخه جهانی سازی عالم یک جایی برای خودشان ایجاد می کنند و نمی خواهند عالم را به هم بریزند دوماً دشمنی هم ندارند واقعاً انقلاب اسلامی ما دشمنان جدی دارد دشمنیشان نه تنها به خاطر مسائل سیاسی بلکه آنها احساس کرده اند که تمدن لیبرال دموکراسی رو به افول است و تنها تمدنی که می تواند جایگزین این تمدن بشود تمدن اسلامی است و اگر غفلت کنند این تمدن وانقلاب اسلامی می تواند ساز و کارهای خودش را در دنیای امروز طراحی کند این را خوب فهمیده اند لذا طرح جنگ تمدن  ها را داده اند خوب این اندیشه مانند اندیشه های گذشته شاخصه هایی دارد معتقد به دین حداکثر ی است و معتقد است که دین اسلام یک مجموعه معارفی است که تنها در حوزه شریعت واحکام تکلیفی منحصر نمی شود آن فقه اکبری در روایات ما است فقط احکام تکلیفی نیست هم احکام تکلیفی وگذارهای توصیفی و رابطه انسان با جهان احکام ارزشی و اخلاق ما است و آن هم در دو حوزه روابط فردی و اجتماعی ما باید نگاهی جامعه به شریعت داشته باشیم نمی توانیم فقط از منظر احکام تکلیفی به جامعه خودمان نگاه داشته باشیم البته شرایط  زمان و مکان در اجتهاد ما خیلی شرط است و این اقتضای دین است که دین اسلام یک خاتمیت را ادعا دارد ادعای سرپرستی همه نیازهای بشر را تا انتهای تاریخ رادارد و ادعای خاتمیت به همین معنا است چنین ظرفیتی در دین اسلام است خوب این دین جامع اول باید استنباط شود ما نمی توانیم با احکام تکلیفی آن هم در حوزه تکلیفی فردی پاسخ گوی مسائل امروز و حکومت بشویم و این نگاه نگاه غلطی است که ما پاسخ گو به مسائل ؟؟؟دیگران حادثه سازی کنند ما منفعلانه بشینیم پاسخ بدیم دیگران بانک را طراحی کردن بانکی که توی سازگار تمدنی خاصی جایگاه خاصی دارد یک متجه خاصی دارد ما بریم بانک را تجزیه کنیم با احکام فردی خودمان اجزاء خودشو را حکمش رو بگیریم اما نگاه کل نداشته باشیم درباره این موضوع این نگاه کل نگری خیلی مهم است اولا در حوضه موضوع شناسیمون نباید به گونه ی عمل کنیم که کارشناسها و یا نظام کارشناسی ما فقه ما را منفعل کنند این اندیشه فاعل به این جریان است ما باید فقه فقه همون فقه بالنده باشد این که امام بارها تعبیر میکردند فقه حکومتی باید استناط بشه مطالبه جدی از حوضه ها داشتند فقه تعوری اسلام از گهواره تا گور است این ناگاه جامع امام از فقه داشتند متعاثفانه هنوز این فقه حکومتی انستباط در نظر ما نشده فکر اکبری که در روایت ما ذکر شده البته این خود نیاز دارد که ما یک نظام معارف استنباط بشه اگر بخوایم به این فقه دست پیدا کنیم باید این فقاهت ما هم مورد تحولی بشه بازم این تعبیر خود مقام رهبری مطالبه داشته که فقاهت هم باید عرصه های جدیدی داشته باشد ما باید بتونیم نظامات دین را استنباط کنیم نظام اقتصادی دین نظام تربیتی دین این نظامات را هم باید فقاهت ما ظرفیت استنباط این نظامات را داشته باشه البته گفتم این جریان اصول گرا هستش اینجور نیست که ما بخوایم بدون اجتهاد بدون روشمندی به استنباط این نظامات دست پیدا کنیم امام در حین اینکه اعتقاد به فقه جواهری داشت که منظور همین اجتهاد هستش ولی مدعی باید فقه عرصه های جدیدی را بپیماید اصولگرای هم در این جریان اندیشه مطرح است اجتهاد باید روش اجتهاد باید حاکم باشد در اندیشه دینی ما البته این روش اجتهاد هم قابل تکامل هستش ولی خوب ما فقط به فقه حکومتی نیاز نداریم بلکه لایه دوم اطلاعاتی که یا علومی که ما برای توسعه جامعه نیاز داریم علوم کاربردی هستش با فقه جامعه اسلامی نمیسشه ما باید حوضه های مختلف علوم را طراحی کنیم یک شبکه علوم را طراحی کنیم مبتنی بر مبانی و احکام دینی خودمون ولذا این جریان اعتقاد به جهت داری علوم داره علوم جهت دار هستند علوم قابلیت اسلامی شدن دارند ما باید علم اسلامی را تولید کنیم خیلی مهم هستش مقام معظم رهبری گفتند بحث تولید علم را مطرح می کنند بعضی ها در بحث نهضت نرم افزاری الان میگم بگزریم از اون جریان اول تجدد گرایی نهضت نرم افزاری که مطرح شد فرمودند ما باید بپیوندیم به کاروان علم جهانی این یعنی نهضت نرم افزاری این جریان دوم آمد و گفت نهضت نرم افزاری یعنی بومی سازی علوم نه اصلاً بومی سازی علوم هم مطرح نیست این در فرآیند گذار اشکالی ندارد که ما علوم را ترجمه کنیم و بومی سازی کنیم اما سخن از تولید علم شده بحث از اینکه یک علمی که نبود را بود کنیم این مطالبه مقام معظم رهبری است این خلا جدی ما است این علوم باید تولید بشود باید مبتنی بر مبانی و مبادی و اصول و پیش فرض هایی که از دین گرفته می شود این علوم در شاخه های مختلف تولید بشود کارشناسی ما دینی بشود یکی از نقیصه های ما همین است دین در تخصص دانشگاه ما حضور پیدا نکرده است می گویند اسلامی شدن دانشگاه  ها اسلامی شدن دانشگاه  ها را به این نباید بدانیم که کلاس معارف ما از دو ساعت بشود چهار ساعت باید دین در تخصص دانشگاه حضور پیدا کند دین در متن معادلات باید حضور پیدا کند یعنی دانشگاه اسلامی بشود و علوم اسلامی بشود این جریان معتقد است که باید علوم را در همه حوزه های اسلامی کنیم چرا که علوم ناظر و مهندسی توسته اجتماعی است اگر توسعه اجتماعی جهت دار است علومی که زیر ساخت این است جهت دار است و این طور نیست که ما فقط به جنبه های تجربه پذیر این علوم تجربه تجربه است دینی و غیر دینی و اسلامی و غیر اسلامی ندارد و منحصر به یک راه هم نیست و عالم را همین گونه که اینها ساخته اند می شود ساخت نمی شود تجربه های جدید را ما داشته باشیم یک گونه دیگری رابطه با طبعیت برقرار کنیم آیا دین فقط آمده رابطه انسان با انسان ها را بگوید انسان با خودش و خدای خودش بگوید . دین رابطه انسان با طبعیت را هم تدوین کرده اگر انسان حاکم بر روابط نیست حاکم این سطح از روابط هم نیست خیلی هم مهم است این جریان معتقد است که ما باید یک شبکه ی علوم را تولید کنیم و اگر شبکه ی علوم را تولید نکنیم نمی توانیم کارشناسی جامعه خودمان را اسلامی کنیم گفتم که هم باید کارشناسان اسلامی بشود و هم کارشناسی . اسلامیت کارشناسی مبتنی بر این است که ما به این علوم دست پیدا کنیم و اگر این علوم تولید بشوند یقیناً این رده سوم اطلاعات ما الگوهای ما هم اسلامی می شود باور کنید ما هنوز مدل توسعه اقتصاد اجتماعی را طراحی نکرده ایم مدل توسعه فرهنگی این مدل و الگوها را نداریم همه چالش ها و آسیب ها در جامعه ما به این بر می گردد شک نکنید چه دولت آقای احمدی نژاد و چه دولت های قبل مهم این نیست کجاست این مدل ها نمی شود با یک کتاب اقتصاد اسلامی نمی شود بگوییم اقتصاد اسلامی شد گفتم این سالن را پر از کتاب های اقتصاد اسلامی کنید جا نمی گیرد ما اگر قرار است اسلامیت نظام ما حفظ بشود ما باید علوم را در شاخه های مختلف و مبتنی بر مبانی و مبادی خودمون با روش های خاصی تولید کنیم که البته نیاز به تحقیق و تحقیقات بنیادی دارد و نیاز به فلسفه های مضاف و متد های تولید علم دارد و متدهای روش تحقیق را باید عوض کنیم این ها همه لوازمش است باید تن به این تحقیقات بدهیم .من بعضی اوقات برنامه های تلویزیون را نگاه می کنم می بینیم که چه قدر کفار در کفر خودشان چه قدر محکم هستند برنامه ای نشان می داد که فرد در ۲۱سالی رفته بود جنگ آمازون یک خانم و آقا ۸۰ سالگی روی یک گونه قورباغه تحقیق می کند چقدر جدی هستند در تحقیقاتشان و چه قدر توسعه خوشان را در ابعادمختلف حتی از توان کشورهای اسلامی در روند توسعه خودشان و در تحقیقاتشان استفاده می کنند.

این جریان نگاهی به تجدد هم دارد و معتقد است که تجدد هیچ رهاورد مثبتی هم نیاورده و هر چه قدر این تجدد به سازماندهی خودش نزدیک می شود از نگاه های مثبت و ارزش های مثبتش را از دست می دهد و این نیست که آنها به فکر ارزش های مثبت باشند یک نگاه مادی است یک نگاه بر خلاق جریان انبیاءاست ۲۵۰ سال متولد شد و دارد سقوط خودش را طی می کند که نشانه هایش را می بینیم واقعاً تجدد و نظام تجدد به انتهای خودش رسیده و یکی از نشانه هایش همین است گفتم یکی از مسیرهایی که آنها برای محار انقلاب اسلامی طی می کنند اتش افروزی در منطقه است ولی مهم تر از این که چرا این ها آمده آند آتش افروزی در کل دنیا می کنند به خاطر این است که تمدن مادی از دورن می پوسد این که مقام معظم رهبری در آن نامه اش به بورپاچف نوشت نظام سرمایه داری از درون می پوسد و به طرف آن نروید واقعاً نظام سرمایه داری پایه هایش لرزان شده است.علامتش هم آتش افروزی در بیرون است برای اینکه ذهن ملت های خودشان را معطوب به مشکلات بیرونی کنند چون اگر به خودشان بسنده کنند به درون خودشان بروند یقیقناً  روند پوسیدگیشان شدت پیدا می کند تمدن مادی پوسیده وبشر امروز تشنه ی یک الگوی جدید است از کشور اندونزی آمدند ایران گفتند به ما بدهید الگوهای اقتصادی و مدل های اداره و کجاست مدل توزیع قدرت شما رفتند وزارت خانه هارا نشان دادند نه اینکه کپی نظام سرمایه داری است و شما رنگ و روی اسلامی به آن داده اید آن مدل توسعه اسلامی و بشر امروز خسته شد از تمدن مادی امروز اگر ما بتوانیم این گفتمان را که مقام معظم رهبری حاکم کرده بر جامعه ما برنگردیم به عقب بعضی ها فکر می کنند اگر این دولت برود و یکی از ویژگی هایی که مقام معظم رهبری گفت همین بودکه این دولت این گفتمان را زنده کرده بعضی ها می خواهندبر گردانند به عقب دانسته یا نادانسته برنگردید به عقب می فهمید چه می کنید این گفتمان را باید ببینید شک نکنید که دولت مشکلات و ضعف هایی دارد و روشن است ولی بر گردیم به عقب این وا مصیبت است تجربه کرده اسم مواظب باشید این گفتمان از بین نرود و خودمان هم دنبال و نگذاریم این تنوری که روشن شده به خاموشی بگراید .