رابطه مان را با دیگران چگونه درست کنیم؟

 بسم الله الرحمن الرحیم رب الشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدتا من لسانی یفقه قولی حکمت ۸۷ نقل شده است از حضرت که فرمودند در شگفتم از کسی که دچار یأس می شود، در حالی که برایش امکان استغفار وجود دارد. یکی از مشکلاتی که بشر را دچار بحران می کند احساس […]

 بسم الله الرحمن الرحیم رب الشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدتا من لسانی یفقه قولی

حکمت ۸۷

نقل شده است از حضرت که فرمودند در شگفتم از کسی که دچار یأس می شود، در حالی که برایش امکان استغفار وجود دارد. یکی از مشکلاتی که بشر را دچار بحران می کند احساس گناه است. احساس گناه فقط برای مسلمانان یا مومنان نیست. هر کسی که پایبند به هر ارزشی است نسبت به کوتاهی و قصوری که درباره آن ارزش دارد، می تواند احساس گناه بکند. خواه بودایی باشد، خواه هندو باشد، خواه غیر مسلمان باشد و خواه هیچ دین و مکتبی را نپذیرد.

 اگر آن ارزش هایی را که پذیرفته باشد، را زیر پا گذاشته باشد، احساس گناه می کند. احساس گناه سبب افسردگی می شود. افسردگی افزون بر اینکه توانایی های روحی انسان را دچار اختلال می کنه و کاهش میده، مشکلات جسمی هم ایجاد می کند. پر خوابی، بیدار ماندن در شب، بی نشاطی، تمایل به خواب در روز و… اینها همه علائم افسردگی است.

 احساس گناه نسبت به هر ارزشی که شما پذیرفته باشید، یک سری اختلالات روحی و جسمی ایجاد می کند.

 خداوند تعالی برای اینکه انسان دچار این بحران نشود و برای اینکه خودش را ترمیم بکند یک چیزی آفریده و یک سنت و قانونی گذاشته است به نام استغفار. حتی آدم(علیه السلام) آن استغفار را داشت و به شجره ممنوعه نزدیک شد، و در بعضی روایات هست که مدت‌های مدید گریست، تا اینکه «فتلقی آدم من ربه من کلمات فتاب علیه…» تا اینکه خداوند عالم خودش یاد داد، حالا که چنین کرده ای استغفار کن، توبه کن.

 توبه خودش یکی از توفیقات بزرگ ماست. ما هر چقدر از اون صراط فاصله داشته باشیم، دانسته یا نادانسته باید استغفار کنیم. و اگر انصاف بدهیم خیلی فاصله داریم. حجت های ما نمونه های برتری هستند که ما باید مثل آنها بشویم. هرچقدر ما با آنها فاصله داریم، مشمول استغفار است. انسان هیچ وقت از استغفار خلاصی ندارد و باید مدام استغفار کند.

 در روایت آمده است که پیامبر اکرم(ص) زیاد استغفار می کرد. پرسیدند آقا شما چرا اینقدر استغفار می کنید؟ فرمودند استغفار برای هر کسی لازم است، حتی پیامبر(ص) سجده های طولانی هم می کردند عایشه می پرسید شما برای چی اینطور می کنید؟ فرمود «افلا اکون عبدا شکورا»، من بنده شکر گزار خدا نباشم؟ در روایت است که حضرت ۷۰ بار در روز استغفار می کردند.

 استغفار مثل آب روانی است که آب را پاک می کند. استغفار خیلی چیز خوب و جذابی است. البته بعضی چیزها هستند که جای استغفار را می گیرند. یکی صلوات است، خودش استغفار است. در زیارت جامعه است «وجعل صلواتنا علیکم وما خصنا به من‏ ولایتکم، طیبا لخلقنا، وطهاره لانفسنا» طهارت نفس یعنی پاکی از آلودگی های گناه، انواع گناه های درونی و بیرونی. یکی صلوات بود. دیگر چی است؟

تمام معروف ها خصلت استغفار را دارند. یعنی خدای تعالی دنبال بهانه است که بندگانش را پاک بکند. بیماری، که شما زحمت نمی کشی، خودت که خودت را بیمار نمی کنی، هم  هم یک نوع استغفار است، بیماری گناهان را می ریزد چنانکه باد خزان برگ ها را می ریزد. تحصیل علم هم یک نوع استغفار است. شما تحصیل بکنید یا علمی را بشنوید یا بگویید. اینها سبب می شود که شما مشمول غفران خدا بشوید. در روایت دیگر است که ماهی های دریا برای محصل علم استغفار می کنند.

 این جوری نیست که فقط کلمه استغفار باشد. حتی نیتی اینکه شما کار خیر بکنید از درجات استغفار است. نگاه به والدین، نگاه به خانه عالم، اینها همه از درجات استغفار است. «من موجبات مغفره اطعام الطعام»، به تشنه ای آب بدهید، به گرسنه ای غذا بدهید، اینها موجب مغفرت هستند.

 شما وقتی مشمول مغرفت شدید، یعنی آهنگ سلامت روحی و جسمی شما از جهتی فراهم شده است. خیلی خوبه که در کنار هر گناهی آدم استغفاری را تدارک بکند. راجع به کلمه استغفار یک عرضی بکنم، وقتی شما استغفار می کنید، این کلمه مشهور استغفار، استغفرالله ربی و اتوب الیه.

 توبه فرقش با استغفار چیه؟ استغفار طلب است، طلب غفران است درباره عملی که قبلاً از شما سر زده است.

 این کلمه استغفر الله ربی و اتوب الیه خیلی کامل است. قسمت اولش استغفرالله ربی، یعنی شما طلب مغفرت می کنید که دیگر از دست شما خارج شده عمل، نسبت به عملی که در گذشته انجام دادید. اتوب الیه، مال اعلام آمادگی شماست برای آینده شما. گذشته و آینده را در این کلمه لحاظ کرده است. گذشته با استغفار، آینده با عزم به توبه. عزم به توبه یعنی اگر از ارزشها فاصله گرفتی، می آیی در چهارچوب هنجارها و ارزشها.

 حضرت می فرماید که من در شگفتم از کسی که استغفار را دارد، در عین حال مأیوس می شود. استغفار طلب غفران از خدای تعالی است. در برخی معانی غفران آمده است به معنای شست و شوی. «غفر الثوب» یعنی لباس را شست. وقتی بشوری آن لک ها، آن آثار سوئی که نمی پسندید از لباس پاک میشه. غفران هم همین جوری است. اگر مشمول غفران خدای تعالی بشویم، هر چقدر این غفران وسیع تر و عمیق تر باشد آثار ظاهری و باطنی گناه از بین می رود.

 خود طالب غفران شدن به معنی این است که پرهیز بکنید از گناه. میشه طالب غفران باشی و گناه هم بکنی؟ گناه می کنید یعنی من طالب غفران نیستم، لااقل در ان زمان طالب غفران نیستم. بعضی عرفا می گویند هر عملی یک طلب است هر کاری که شما می کنید در درونش یک طلب وجود دارد. در لحظه ای که آدم گناه می کند دیگر طالب غفران نیست، طالب اثر همان عمل است.

 امام باقر(علیه السلام) از قول امیرالمومنین (علیه السلام) نقل کردند در زمین ۲ تا امان از عذاب خدا وجود داشت. یکی از اینها دفع شده است و دیگری این است بر شما باد که دیگری را دریابید و بهش چنگ بزنید. اما امانی که رفع شده است، وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) است. و اما امانی که باقی است استغفار است.

 برای این بیان حضرت استشهاد می کند به ایه ای از قرآن، چطور این برداشت را دارند که دو تا امان در زمین است؟ خداوند تعالی فرموده است: «وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ »، خدا عذابشان نمی کند در حالی که تو در میان مسلمانان هستی. مادامی که پیامبر اکرم(ص) در میان مسلمانان است عذاب شامل، عذاب آسمانی، برای اینها نازل نمی شود. چون عذاب های دیگر بوده مثلا در جنگ بدر علیه کفار ملائک آمدند. ملائک برای اینکه آنها را عذاب بدهند آمدند.

 همین که آهنگ استغفار می کنید واقعاً تنظیمات عالم تغییر می کند. در حالات مرحوم شیخ رجب علی خیاط است کسی نقل می کند می گوید که من افکار نامناسبی داشتم. بر شیخ رجب علی که وارد شدم، برای اینکه اون ضمیرم را نبیند متوسل شدم به اسم ستار خدا، گفتم «یا ستار» در دلش و به زبان هم نگفت و خدا را صدا زد. شیخ رجبعلی گفت: چی شد یکباره از نظر من پنهان شدی؟

این خطورات و این تخیلات آهنگ های درونی تنظیمات عالم را به هم می زند. از اینها استفاده کنید.  اینکه ساکت هستید می توانید ذاکر باشید، مستغفر باشید. حالاتتان را با خشوع و اخبات و تسلیم همراه کنید، قلبتان را آمر کنید برای خدای تعالی.

برنامه استغفار را جزء متن زندگی مان قرار بدهیم. مثل پس زمیه سلوک باطنی و ظاهری خودمان قرار بدهیم. حتی از آدم ها هم خیلی طلب بخشش بکنید. از دوستانتان .اندک کدورتی وارد شد عذخواهی کنید. یاد بگیرد هیچ حسابی را باز نگذارید. طلب بخشش کنید. همین طلب بخشش یک کرنشی در وجود انسان بوجود می آورد

در حالات حضرت امام نقل می کنند که خیلی طلب بخشش می کرده از اطرافیان از اطرافیان، اندک زحمتی که بهشان می داد طلب بخشش می کرد. هم طلب بخشش از خدای تعالی و هم طلب بخشش از اطرافیان، دوستان، همکاران، مردم و…

 

حکمت ۸۹

«و قال ع من أصلح ما بینه و بین الله-  أصلح الله ما بینه و بین الناس-  و من أصلح أمر آخرته أصلح الله له أمر دنیاه-  و من کان له من نفسه واعظ-  کان علیه من الله حافظ»

 می فرماید کسی که اصلاح بکند بین خودش و بین خدا را. استغفاری که در حکمت های سابق بود یکی از اصلی ترین عوامل اصلاح بین ما و بین خدای تعالی است، چون ما در معرض غفلت هستیم. گاهی اوقات فراموش می کنیم، به قول یکی از اساتید حتی  شیطان گاهی ما را رها می کند، سراغش را می گیرم، کجاست یک حالی از ما بپرسد!؟

 انسان خیلی بی انضباط است، حالات مختلفی دارد. این صورت ظاهری که ما داریم خداوند جوری آفریده است که هر وادی بخواهد می رود، این بی انضباطی و این شیطنتهای نفس ما، گرفتاری هاش با استغفار برطرف میشه.

استغفار بهترین زمینه ای است که انسان اصلاح بکند بین ما و خدای تعالی را. و اینکه آهنگ کنیم از چهارچوب ها بشناسیم و از چهارچوبها خارج نشویم. چون لازمه اش اینه که به انضباط رفتار کنی باید بدانی ضابطه اش چیه. اگر کسی اصلاح کند  ما بین خودش و خدای تعالی را ، خدا بین او و مردم را اصلاح می کند. این یک سنجش است. مواردی که مشکل داریم با دیگران و منشا مشکل مائیم، ریشه در این دارد که ما با خود خدای تعالی رابطه ام درست نیست. نه اینکه کسی از بیرون با مشکل داره، اون رو شما نمی تونی حلش بکنی، به او مربوطه. اما مشکلاتی که من با دیگران داریم به خاطر کبر من حسادت من حریص بودم و این مناسبات و دعواهایی که بوده، اینها را چه زمانی دچار این مشکل می شوم. زمانی که خودم با خدا مشکل دارم. اگر متواضع بودم بجای متکبر اگر ناصح بودم بجای حسادت، اگر زاهد بودم به خشنودی خدا راغب بودم بجای متاع های دست این و آن، مشکلات پیش نمی آمد.

اصلاح مابین من و خدای تعالی با چی درست می شود؟ بعد از توحید و اخلاص، با این است که شما به جای تکبر متواضع باشید به جای حریص بودن زاهد باشید و به جای حسود بودن ناصح باشید. اگر اینها نباشد ما در تعامل با دیگران دچار مشکلات می شویم. شما می بنید که کبری در آنها مشاهده می کنید تعاملتون باهاش سخته. اونی که نرم تر و متواضع تر گرایش بیشتری به او دارید. بنابراین اگر در تعامل با دیگران ما مشکل داریم، پیش از اینکه ما با او مشکل داشته باشیم رابطه مون با خدای تعالی دچار اختلاله.

 و کسی که امر آخرتش را اصلاح بکند دنیاش هم اصلاح می شود. اساسا وقتی اهتمام ما به آخرت باشه در امر نیا به حداقل راضی و خشنود هستیم، اصلاح میشود به این معنا نیست که شما میلیاردر می شوید، دغدغه شما درباره دنیا حل میشود. دیگری با ماشین بنز و پورشه هنوز مشکل داره، غصه می خوره که اون دیگری را بدست بیاره. شما غصه اون را ندارین چون اهتمام شما به آن نیست و امر دیگری است. معنی این است که رابطه شما با دنیا منطقی خواهد شد و نه اینکه دنیاتون فراوان میشه.ممکن است با دارائی اندک خیلی احساس خوشی داری و گاهی ذائقه تون تغییر می کنه با دارائی فراوان احساس بدبختی می کنی. این احساس از کجا می آید؟ از منبع شناخت شماست.

«و من کان له من نفسه واعظ-  کان علیه من الله حافظ» کسی که در درون خودش واعظی داشته باشد گویی از جانب خدا کسی مدام حفاظتش می کند. کسی که از خودش وعظ نپذیرفت از دیگران وعظ نخواهد پذیرفت. درون ما آگاهی می دهد که فلان کار را بکن و آن کار را نکن، گوش به حرفش نمی دهیم. اگر این واعظ در درون ما باشد و داشته های ما را به یاد ما بیاورد و ما ملتزم بهش بشویم گویی که خداوند عالم، نفس ما را مثل یک فرشته ای گماشته که مراقب ما باشد و خداوند عالم روزی ما بکند.