ماهیت و کارکرد دولت در دنیای امروز

سیزدهم نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی، مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی دکتر امیری مدیر عامل موسسه سیمای حکمت و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع “ماهیت و کارکرد دولت در دنیای امروز” مورخ ۳۰/۶/۸۵ برگزارشد.   در جهان انسانها کارهای خود را بر اساس تصور خود از واقعیت انجام می‌دهند و […]

سیزدهم نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی، مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی دکتر امیری مدیر عامل موسسه سیمای حکمت و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع “ماهیت و کارکرد دولت در دنیای امروز” مورخ ۳۰/۶/۸۵ برگزارشد.

 

در جهان انسانها کارهای خود را بر اساس تصور خود از واقعیت انجام می‌دهند و انبیاء الهی آمده‌اند تا به انسانها بگویند که انسانها باید کارها و حقایق و واقعیات را آنچنان که هست بشناسند و آن را محور کارهای خود قرار دهند.
ـ در بحث دولت، باید چیستی و چرایی و چگونگی دولت و کارکرد آن و هدف از ایجاد آن بحث کرد. نقش دولت، در زندگی اجتماعی همه ما یک نقش انکار ناپذیر است. دولت یک شخصیت حقوقی است که کاملاً بر زندگی ما سیطره دارد و یک نهاد منفعل و بی‌طرف و بی‌تأثیر نیست تا اثر آن بر روی ما اعمال نشود و این از ویژگیهای اجتناب ناپذیر نهاد دولت است. دولت واقعیتی است که از آن به یک نظام سیاسی یاد می‌شود چرا که با قدرت و روابط اقتدار تعامل دارد و در واقع قدرت ذاتی سیاست بوده و از آن مُنفک نمی‌شود.
ـ عناصر اصلی دولت عبارت است: از حکومت، مردم و سرزمین با مرزهای معین و حاکمیت در اعمال قدرت.
ـ سیاست به تعبیر آقای پارسُونس به هر نوع تصمیم‌گیری و بسیج امکانات و منابع انسانی برای رسیدن به هدف نسبتاً آشکاری اطلاق می‌شود که جامعه آن را تعریف و تعیین نموده و پی‌گیری می‌کند نقش قدرت در نظام‌های سیاسی معادل نقش پول در اقتصاد است که پویا و متحرک بوده و ایستا نیست در یک تقسیم کلی دو نوع قدرت داریم یکی پُست و مقام که تفویضی است و یکی هم قدرت شخصی است.
قدرت با کارایی و اثر بخشی ارتباط مستقیم دارد. کارایی یعنی دُرست انجام دادن کار و اثر بخشی یعنی رسیدن به هدف‌های بلند مدت و پایدار.
ـ همه علوم بر دو پایه استوارند یکی مفاهیم و دیگری گُزاره‌ها و در واقع علوم مجموعه‌اى از گزاره‌هاى به هم پیوسته و مرتبط است که این گزاره‌ها سه دسته‌اند:
۱ ـ گُزاره‌هایی که به عنوان بدیهیات فرض می‌شوند.
۲ ـ گزار‌ه‌هایی که به عنوان اصل موضوعی از علوم دیگر آمده و مورد پذیرش واقع شده‌اند.
۳ ـ گزاره‌هایی که در خود آن علم شکل می‌گیرند و اساس آن علم را تشکیل می‌دهد.
واژه دولت از قرن شانزدهم و هفده میلادی به بعد برای اولین بار به عنوان دستاوردها دنیای جدید بعد از دوره رنسانس به شمار می‌آید که ریشه آن هم مربوط به یونان قدیم و دولت شهرهای یونان بر‌می‌گردد.

در غرب دو دیدگاه نسبت به ماهیت دولت وجود داشته:
۱ ـ دیدگاه عقلایی یا مکانیکی و عقل ابزاری
۲ ـ دیدگاه طبیعی یا اورگانیک یا اندام وار
که در دیدگاه اول دولت همان عقلانیت ابزاری است و در دیدگاه دوم دولت حاصل عمل ارادی انسانها است.
ـ ساختار دولت در غرب به تعبیر رُسُو حاصل قرارداد اجتماعی است که برای تأمین امنیت و نظم در جامعه به بهاء‌ تعهدات و محدودیتهای در ازاء تأمین این هدف برای افراد جامعه است. و به اعتقاد کسانی مانند مارکس، دولت محصول تعقل و قرارداد اجتماعی نیست، بلکه سلطه بخشی از جامعه بر بخشی دیگر است و عملکرد آن هم بازتاب سلطه منافع خاص است بنابراین غیر عقلایی است و دولت یک هویت تاریخی دارد که با سیر تدریجی تاریخ شکل گرفته است و اصولاً دیدگاه مارکسیست‌ها، دیدگاه ضد سازمانی و ضد عقلانی و دیدگاه طبیعی است که ریشه آن هم باز در یونان قدیم یافت می‌شود.
ـ از دیدگاه فیلسوفان مشایی مانند فارابی و بو علی سینا رابطه فرد با دولت مثل رابطه اعضاء بدن با بدن می‌باشد که عضو به تنهایی ناقص بوده که در ارتباط خود با کل به کمال خودش می‌رسد طبق این دیدگاه، انسان دولت را به حکم اراده خودش به وجود نیاورده بلکه با بهره‌گیری از عقل این نهاد طبیعی و مستقل را دریافته و کشف کرده است.
ـ برای دولت اهداف و یا غایاتی مانند امنیت ، عدالت ، آزادی ، برابری و… را ذکر کرده‌اند که مهمترین آنها مفهوم عدالت است که اصلی‌ترین هدف حاکمیت در تئوری‌های جدید به حساب می‌آید. در تعریف عدالت سه اصل یا سه عنصر اصلی وجود دارد که عبارتند از: ۱ ـ شایستگی ۲ ـ برابری ۳ ـ نیاز
و همه بحث‌ها به شکل‌های مختلف به این سه عنصر بر‌می‌گردد در فرهنگ اسلامی هم عدالت یعنی «وضع الشی فی موضعه».
تقسیم‌بندی جوامع بر مبنای دولت
۱ ـ جوامع بی دولت
۲ ـ جوامع با دولت
الف ) جوامع بی دولت به چهار دسته تقسیم می‌شوند:
۱ ـ جوامع ابتدایی که بر اساس روابط نسبی قومی و قبیله‌ای اداره می‌شود.
۲ ـ سازمانهای پیشرفته مانند امپراطوری‌ها در زمانهای گذشته که دولت به حساب نمی‌آیند چرا که ویژگی فعلی دولت در دنیای مدرن را ندارند.
۳ ـ سازمانهای پیشرفته قرون وُسطی مانند کلیساها که این سازمانها را نمی‌توان یک دولت قلمداد کرد چرا که حاکمیت و فضای خاص خودشان را داشتند.
۴ ـ جوامع خیالی در ایدئولوژیهای قرون ۱۹ و ۲۰ مانند آنارشیسم و کمونیسم.
ریشه جوامع با دولت هم به دولت شهرهای یونان بر‌می‌گردد که با دولت شهرهای مدرن بسیار متفاوت است از جمله: کوچک بودن دولت‌های آن زمان و از سوی بزرگ بودن بخشهای مختلف در زیرمجموعه دولت‌های مدرن؛ که باعث تفاوت اساسی شده است نهایت هدف دولت شهرهای یونانی تأمین بهزیستی برای شهروندان بوده و دولت مردان در گذشته با زور و قدرت حاکمیت را به دست می‌گرفتند و هیچ مسئولیتی در قبال دیگران احساس نمی‌کردند لکن بعدها برای پایدار ماندن خودشان ناچار شدند لایه‌های خدمات عمومی و رفاه را به وظایف دولت اضافه کنند.
ـ دولت مطلوب از دیدگاه کارکردی دارای یک سری الزامات و نیازهایی است و مانند جریان مستمر اکسیژن رسانی ریه است که کارکرد ریه‌ها تحت نگرش سیستمی است که هر جزئی از سیستم یک وظیفه‌ای بر عهده‌اش گذاشته شده است که در راستای تحقق هدف کل سیستم است دولت هم یک سیستم است سازمانها تحت یک سیستم عمل می‌کنند و هر کدام دارای هدفی هستند اما هدف آنها فی نفسه ناقص است و به درد نمی‌خورد بلکه در راستای آن هدف کلی است که معنا پیدا می‌کند.

در غرب ۴ نوع تصویر از انسان وجود دارد:
۱ ـ انسان اقتصادی عقلایی
۲ ـ انسان اجتماعی
۳ ـ انسان خود شکوفا
۴ ـ انسان پیچیده
در حکومت اسلامی تصمیم‌گیری‌ها در واقع بر مبنای همان نیاز واقعی و آن صدای دوم و صدای فطرت انسان است و انبیاء هم به خاطر همین امر آمده‌اند. حضرت امیر ـ علیه‌السلام ـ در خطبه نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «انبیاء آمده‌اند تا عقول انسانها را از گورستان وجودشان بیرون بکشند تا انسانها بر اساس عقلشان زندگی کنند» ؛ اگر از عقل خود استفاده کند، این عقل او را به وحی و به واقعیات می‌رساند این دیدگاه کارکردی است تعبیری که حضرت امیر ـ علیه‌السلام ـ نسبت به اشعث بن غیث حاکم آذربایجان نوشته است نیز ناظر به تحلیل کاربردی حکومت است آن جا  می‌فرمایند: «حکومت طعمه‌ای نیست که به دست تو آمده باشد، حکومت مسئولیتی است که خداوند روی دوش تو گذاشته است و باید پاسخ‌گو باشی، وقتی که مُردی کار تمام نمی‌شود بلکه در پیشگاه خداوند باید جوابگو باشی.»
پس تحلیل و توضیح کار کردی به این معناست که نشان دهیم یک سیستم یا ساختار معین کدام نیاز کارکردی را برآورد ، می‌کند نکته قابل توجه این است که اندیشمندان ما چون نوعاً دیدگاه سیستمی نسبت به دین و مفاهیم دینی نداشته‌اند یک بعدی شده‌اند هر کدام از یک زاویه و یک بعد به مسأله نگاه کرده‌اند.
برداشت و تصوری که از ماهیت سرشت انسان در اذهان افراد وجود دارد بر چگونگی تصورشان از ارتباطات افراد با یکدیگر در زندگی اجتماعی و دیدگاهشان نسبت به دولت، ماهیت آن و نهادهای مطلوب اجتماعی اثر می‌گذارد.
بر اساس این دیدگاه است که برخی به حاکمیت مطلق و دیکتاتوری روی آورده‌اند و برخی دیگر دموکراسی را ذکر کرده‌اند.