خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود. شهید بابایی میگفت دیدم در دعای […]
هنگامی که قرار بود امام(ره) به تهران تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار میکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند، با هم مینشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت میکردیم. در […]
روزی آیتالله خامنهای در دوران ریاست جمهوری به من فرمودند: فلانی! سماوری برای ما تهیه کن. من نیز در پی این درخواست، به بازار تهران رفتم و با زحمت، سماوری برقی به قیمت تعاونی برای ایشان خریداری کردم. روز بعد، مقام معظم رهبری به من فرمودند: سماور را پس بدهید! خدمت ایشان عرض کردم: آقا! […]
در زمان ریاست جمهوری حضرت آقا، روزی در دفتر کارشان بودند که تلفن زنگ میزند، مادر ایشان پشت خط بودهاند، وقتی حضرت آقا گوشی را برمیدارند، با خنده مادرشان روبهرو میشوند. علت را که جویا میشوند، مادرشان میگوید: چند روزی است در خانه هیچ نداریم، پدرت هم پولی ندارد خنده ایشان برای پول و غذا […]
یکی از دوستان میگفت: آقا در یک مسافرت سیاسی که به کشور کره تشریف برده بودند، در آنجا یک سرویس کریستال به ایشان هدیه کرده بودند. در خانه هم سرویس غذاخوری کریستال نداشتند. بعد از مدتی، خانواده آقا کریستالها را آورده بودند دم دست تا استفاده کنند. ایشان تا دیده بودند فرمودند: «این کریستالها را […]
می توانید تابلوهای این مجموعه نمایشگاهی را در فون بردهای ۵۰ در ۷۰ سانتیمتر چاپ و استفاده نمائید. این قسمت در ۶ تابلو با حجم ۶۸٫۸ MB برای دانلود