شیعه واقعی کسی است که اعتقاداتش محکم باشد/ معنای کفر در قرآن و روایات

به گزارش خبرگزاری مهر، متن جلسه درس اخلاق آیت الله مظاهری در پی می آید: بحث هفته گذشته راجع به یک امر مهمی بود و ناقص ماند و وعده دادم در این هفته درباره‌اش صحبت کنم. بحث این بود که ما باید راجع به دین، دانا باشیم. جهلِ در دین، ما را نابود می‌کند و […]

mazaheriبه گزارش خبرگزاری مهر، متن جلسه درس اخلاق آیت الله مظاهری در پی می آید:
بحث هفته گذشته راجع به یک امر مهمی بود و ناقص ماند و وعده دادم در این هفته درباره‌اش صحبت کنم. بحث این بود که ما باید راجع به دین، دانا باشیم. جهلِ در دین، ما را نابود می‌کند و ما را جهنّمی می‌کند و ما باید عالم به دین باشیم. گفتم دین مقدس اسلام، دین تشیّع ترکیبی از سه چیز است و آن احکام، اخلاق و اعتقادات است. شیعه واقعی کسی است که اعتقادات تشیّعش محکم باشد و از نظر اخلاقی هم مهذّب باشد و از نظر احکام نیز دانا باشد به رساله مرجع تقلیدش. احکام، اخلاق، اعتقادات.
اصولاً یک شیعه حسابی و بهشتی مورد عنایت اهل‌ بیت(ع) کسی است که از نظر احکام پایبند باشد. چنان‌که باید از نظر اعتقادات، اعتقاداتش ریشه دار باشد. از نظر شعار هم باید شعار داشته باشد. آنچه در دل دارد با شعارش بفهماند و اگر یکی از اینها نباشد، این شیعه نیست. به معنای اینکه مورد لطف ائمه طاهرین و بهشتی و بدون حساب و کتاب به بهشت رفتن و در روز قیامت زیر لوای حمد بودن، مختص کسی است که شیعه واقعی باشد. لذا من بارها گفتم از همه اهل‌ بیت(ع)، از پیغمبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) و دوازده امام(ع) روایات فراوانی دیدم که هرکسی از نظر عمل به ما نخورد و تناسب با ما نداشته باشد، شیعه نیست. حتی بزرگان به آن کفر عملی می‌گویند. گاهی انسان اعتقاد به تشیع ندارد و آن کفر واقعی است. گاهی اعتقاد دارد و شعار ندارد و به این کفر نفاقی می‌گویند و گاهی از نظر اعتقادات و از نظر شعار خوب است اما عمل ندارد و به آن کفر عملی می‌گویند.
در قرآن زیاد اطلاق کفر شده بر آن کسی که عمل به اسلام عزیز نمی‌کند. چنانکه در روایات ما هم زیاد اطلاق کفر شده بر کسی که متابعت از اهل‌ بیت(ع) ندارد. اهل‌ بیت(ع) را تا سرحد عشق دوست دارد و شعار هم دارد و به زیارت هم می‌رود و «اشهد أن علیاً ولی الله» نیز می‌گوید؛ اما از نظر عمل لنگ است. در نماز و روزه و خمسش و بالاخره در رابطه با خدا و رابطه با مردمش کوتاه می‌آید و این نه تنها شیعه واقعی نیست اصلاً ائمّۀ طاهرین فرمودند اینها شیعیان ما نیستند. شیعه ما کسی است که عمل داشته باشد، لذا اگر بخواهیم یک شیعه واقعی باشیم، باید از نظر اعتقادات محکم، ریشه‌دار و از نظر شعار نیز شعارهای تشیع و از نظر عمل، متابعت از اهل‌ بیت(س) داشته باشیم. خانه ما به تشیع بخورد. زن و بچه ما به حجاب زهرا بخورند. افعال و کردار و گفتار و رفتار ما مطابق میل ائمّۀ طاهرین(س)باشد و آنگاه یک شیعه واقعی می‌شویم.
اگر بخواهیم چنین باشد، باید چه کنیم؟! مقدم بر همه چیز علم است. ما اگر بخواهیم اعتقادات خود را محکم کنیم، باید عالم باشیم. باید استاد دیده باشیم، باید کتاب‌های تشیع را فراوان خوانده باشیم، بالاخره به قول قرآن باید شجره طیبه تشیع، در عمق جان ما ریشه دوانده باشد. حال این درخت با ریشه کفایت نمی‌کند، درخت ولو ریشه‌اش هزار متری زمین هم باشد، اما شاخه نداشته باشد، معلوم است که این درخت میوه نخواهد داد. اعتقادات باید شاخه‌دار و میوه‌دار باشد و شاخه‌های تشیع، عمل است. اعمال ما به اهل‌بیت(ع)بخورد. اگر اعمال ما به اهل‌ بیت(ع) بخورد، شیعه می‌شویم و  الاّ کفر عملی است. مثال بهترش همین بود که زدم. مثلاً این از نظر اعتقادات محکم است و تا سرحد عشق اهل‌بیت را دوست دارد اما وقتی عمل نداشت، مثل درختی است که یک تنه باشد، حال درخت هرچه ریشه‌دار و تنه هرچه برومند باشد، اما این درخت میوه ندارد. لذا باید احکام بدانیم. هفته گذشته می‌گفتم دانستن احکام کار مشکلی است. اگر احکام ندانیم، در خرافات می‌افتیم و یک شیعه حسابی نمی‌شویم. باید احکام بدانیم، باید رساله مرجع تقلید مانند مومی در درست ما باشد و علاوه بر این باید از نظر اعتقادات محکم باشد. معمولاً اعتقادات ما آباء و اجدادی و تقلیدی است. در محیط اصفهان الحمدالله تشیع و محبت اهل‌بیت هست و الحمدلله در عزاداری‌ها، عزادارند و الحمدلله در جشن‌ها خوشحالند و اینها خوب است اما این تنه درخت است و قرآن تشیع را به یک درخت تشبیه کرده است:
«کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»[[۱]این اصل و فرع دارد. مثل اینکه درخت تنه و ریشه و شاخه دارد:«تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»[[۲][۲]] این درخت تشیع و شجره طیبه قرآن است. ما اعتقاداتمان باید ریشه‌دار باشد و مواظب باشیم که اگر ریشه نداشت، ناگهان با یک شبهه درخت را می‌خشکانیم. چه بسیار دیدیم که با یک شبهه از یک شیطان انسی، دین و تشیّع او سست شد. حتی بنا کرد اینطرف و آن طرف هم بگوید اظهار بی ارادتی به امام حسین و عزاداری‌ها را.
پدر و مادر، جوانشان را به دانشگاه فرستادند برای اینکه یک افتخار برای ایران و برای پدر و مادر شود و ناگهان با چند شبهه از یک آدم نادان و بی‌ادب، روی عمق جان این تأثیر گذاشت و تشیع پدر و مادری زیر سوال رفت و حتی بنا کرد در مجالس خودی یک حرف‌های مزخرفی بزند. الان چنین شده است و من و امثال من خیلی از این اوضاع می‌ترسیم. این تشیع ساده به دست ما نرسیده است، خون امام حسین(ع)پای این تشیع ریخته شده است و همچنین اسارت حضرت زینب و بعد هم فقط قضیه کربلا نیست بلکه ما نظیر این ۸ سال جنگ در تشیع زیاد داریم. چیزی که شما در اصفهان می‌دانید، قضیه مغول‌ها و افغان‌هاست که اینها چندین هزار نفر را به جرم تشیع سر بریدند. خیال نکنید این تشیع ساده به دست ما رسیده است. می‌گویند مغول‌ها مناره‌ای درست کردند از سرهای بچه و زن و مرد و پیر و جوان، به جرم تشیع.
بنی امیه چندین میلیون را کشتند به جرم تشیع و بنی العباس هم چندین میلیون نفر را کشتند به جرم تشیع و بالاخره این آباء و اجداد ما که درجاتشان عالیست، عالی‌تر باشد، توانستند با کشته‌دادن و اسیردادن و با زندان‌ها و شکنجه‌ها، این تشیّع را خیلی ریشه‌دار به ما برسانند. ما باید این تشیع را حفظ کنیم و اگر بخواهیم تشیع حفظ شود، باید پایه‌دار باشد. مخصوصاً دانشجو، مخصوصاً افرادی که ادعای روشنگری و روشنفکری می‌کنند، خیلی باید راجع به اعتقادات کار کنند. اگر راجع به ولایت یک جمله‌ای از آنها پرسیدند و یک ایرادی کردند، فوراً بتواند جواب دهد و این لازم و واجب است و شاید بگویم الان از اوجب واجبات است. بالاتر از این واجب در دانشگاه‌ها نداریم و متأسّفانه دانشگاه‌ها جوابگو نیست و هیچ فکری راجع به اعتقادات بچه‌ها ندارد. اگر اینقدر که فکر می‌کرد و راجع به نمره‌های رشته‌ها اهمیت می‌داد که باید بدهد و از این نظر باید تشکر کنیم، اما اگر یک دهم راجع به دین و تشیع و اعتقادات اهمیت می‌داد. ما الان نباید نگران این باشیم که دختر به دبیرستان می‌رود و وقتی دبیرستان او تمام شد، علناً منکر حجاب می‌شود. یک دفعه بی‌ادب است و در خیابان‌هاست و اما یک دفعه اصلاً منکر می‌شود و کفر و ارتداد می‌گیرد و همه ما هم از پدر و مادر و دیگران ساکت هستیم. این دختر در دبیرستان اگر پایه تشیع او را محکم کرده بودند و این کاری هم ندارد و آسان است و ترحمی هم نمی‌خواهد بلکه گاهی جلسه می‌خواهد البته کسی که جلسه را اداره می‌کند، باید خودش دانا باشد و از نظر اعتقادات درس بخواند. آنگاه این می‌تواند و خدا هم کمک می‌کند.
«وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[[۳][۳]] خدا کمک می‌کند و دختر علاوه بر اینکه چادری می‌شود، ناگهان می‌رسد به آنجا که عالم یک طرف و تشیع یک طرف و او عالم را رها می‌کند و تشیع را می‌گیرد. ولی دبیرستان‌های ما کوتاهی می‌کنند و دانشگاه‌های ما کوتاهی می‌کنند در حالی که می‌دانید دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها مربوط به نظام و حکومت اسلامی و مربوط به جمهوری اسلامی است و این جمهوری اسلامی یعنی شجره طیبه قرآن، یعنی تشیع. پس این تشیع باید پایه‌دار باشد.
پدر و مادرها هم بی‌تفاوتند. اینقدر که به فکر دختر هستند در جهیزیه و در انتخاب شوهر و شوهری که بیکار نباشد و کار داشته باشد؛ اما یک دهم به فکر دین بچه‌ها نیستند. پیغمبر اکرم رد می‌شدند و بچه‌ها بازی می‌کردند و پیغمبر اکرم یک نگاه حسرت آمیزی به بچه‌ها کردند و رو کردند به امت و فرمودند وای به بچه‌های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادرهایشان. گفتند یا رسول الله! پدر و مادرشان کافرند و این بچه‌ها در اثر کفر پدر و مادر کافر می‌شوند؟! فرمود: نه، مسلمان هستند و اما به فکر دنیای بچه‌هایشان هستند اما به فکر آخرت بچه‌هایشان نیستند.[[۴][۴]] الان معمولاً کسانی که بتوانند، کارهای خوب راجع به بچه‌ها دارند. مدرسه غیرانتفاعی می‌گذارند برای اینکه این بچه از نظر علمی و کلاس پایه دار باشد و این خوب است و سر زدن خانم به مدرسه خیلی خوب است. مواظبت پدر که بچه کارهایش را در شب بکند و یک دفعه العیاذبالله کارهایش نماند و این خیلی خوب است و مرتب و منظم و این طرف و آن طرف را می‌گردد تا بالاخره بچه‌اش در دانشگاه قبول شود و وقتی بچه قبول شد، جشن بگیرد و خوشحالی کند و اینها خوب است. مواظبت از بچه که ناگهان اخراجی نشود و وقتی لیسانس را گرفت، التماس و سفارش به بچه که فوق لیسانس بگیرد و بعد هم دکترا و اگر بتواند تخصص و اینها خوب است اما یک چیز خیلی بد است و این است که هرچه به فکر دنیای این دختر و پسر هستیم، از آخرت این پسر و دختر غفلت کرده‌ایم.
اما به فکر این شجره طیبه قرآن که در عمق جانش موجود است، نیستیم. ناگهان توجه می‌کنیم که دخترمان رفته و یا پسرمان بی‌دین شده است و آنوقت درست کردن کار مشکلی است، اما اگر این پدر و مادر به فکر دین بچه‌ها بودند و به راستی دین اعتقادی و علمی. باید خودتان و بچه‌هایتان از نظر اعتقادات به گونه‌ای باشید که اگر یک درخت تنومند و درختی که از آن مواظبت کردید، اگر پیچک‌هایی به این درخت آمد، آن پیچک می‌خشکد و اما درخت نمی‌خشکند. اگر کرمی به این درخت پیدا شد، اگر خیلی بتواند کار کند، میوه‌ها کرمو کند و البته در این هم صاحب درخت تقصیر دارد و اما اگر مواظبت کنیم از این فطرتی که خدا به این بچه داده در اعتقادات و ما این را پرورش دهیم و روی آن کار کنیم. رادیو و تلویزیون باید این کار را بکند و اما نمی‌کند. در ایام عید یکی از کارهای رادیو و تلویزیون اینست که باید دین بچه‌ها را محکم کند، مثلاً اصول دین بگوید و یا مسئله بگوید. مسئله گفتن کار مشکلی است و مسئله فهمیدن از آن مشکلتر است. تشویق در عمل کند و درباره چادر حضرت زهرا(س) صحبت کند و بعد هم تشویق کند و مسابقه بیندازد و دخترها را چادری کند. این واجب است بر رادیو و تلویزیون و  اول بر پدر و مادرها.
قرآن می‌فرماید:«إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَلاَ ذٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ‌«[۵] ورشکسته ترین افراد کسی است که به خاطر بچه‌هایش باید به جهنم رود. در روز قیامت به این خانم می‌گویند چرا بی‌حجاب و بدحجابی! مگر بیست یا سی آیه در قرآن راجع به حجاب نبود؟! بالاخره او جهنمی می‌شود و به پدر و مادری هم که محجبه و مقید بودند، می‌گویند به دنبال دخترتان روید برای اینکه باید تقید داشته باشید باید به او یاد داده باشید و باید از او مواظبت کرده باشید و این درخت کهن و شجره طیبه قرآن را باید مواظبت کرده باشید که کرم به او نیفتد و قرآن می‌فرماید ورشکسته‌ترین افراد کسانی هستند که به خاطر دختر بدحجابش و به خاطر دختر بی‌حجابش و به خاطر پسری که معلم بی‌ادب او را شبهه‌ناک کرده، باید به جهنم روند برای اینکه باید تربت کرده باشند و نکردند. واجب‌ترین چیزها برای پدر و مادر، تربیت اولاد سالم است. گفتم به قول پیغمبر اکرم(ص) که خیلی عالی فرموده، ما به فکر دنیای بچه‌هایمان هستیم و باید باشیم و هرچه می‌توانیم به فکر دنیای بچه‌ها باشیم، هم از نظر خورد و خوراکشان و هم از نظر مدرسه‌شان و هم از نظر تفریحشان و هم از نظر ازدواجشان و هم از نظر تأمین آتیه و اینها خوب است و باید باشد و اسلام هم دستور داده و ثوابش هم بسیار بالاست و حتی ثواب شهادت دارد. شهید یعنی هستی خود را در راه خدا دادن. ما در روایات می‌خوانیم:
«الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ‏ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۶] هر کسی که زحمت بکشد و به فکر زن و بچه باشد که آنها در رفاه باشند، این زحمت مثل خط مقدم جبهه و رفتن به جبهه است. پس ما باید به فکر دنیا باشیم و اما دوش به دوش دنیا به فکر آخرت باشیم. فرق بین اسلام و بعضی از ادیان این است. به قول روایات ما، نصرانیت و یهودیت، یک چشمی هستند. یهودی‌ها متوغّل در دنیایشان هستند البته اگر یهودی حسابی باشند و نصرانیت هم که حتی قرآن تعریف می‌کند که اگر نصرانی حسابی باشد، اما یک چشمی است و آن آخرت است و رهبانیت و این هم دنیاست و متوغل شدن در دنیا و اما اسلام عزیز می‌گوید من دو چشمی هستم. هم نظر دارم به دنیا و هم نظر دارم به آخرت.
روایات فراوانی داریم که فرمودند «لیس منّا»، شیعه نیست کسی که دنیایش را فدای آخرت کند و یا آخرتش را فدای دنیا کند.[۷] انصافاً چه اسلام خوبی و چه تشیع خوبی و چه روایات خوبیست. این روایت‌ها می‌گوید ما باید به فکر دنیای بچه‌هایمان باشیم، به هر اندازه که بتوانیم و دوش به دوش آن باید به فکر آخرت بچه‌هایمان باشیم و اگر این بچه جاهل به دین باشد، در مخاطره عجیبی واقع می‌شود. یک قاعده کلی داشته باشیم که جاهل یا می‌افتد در تقلید کورکورانه و این خیلی خطر دارد. یا می‌افتد در خرافت که این نیز خیلی خطر دارد و یا می‌افتد در عصبیت و لجاجت که خطرش از آن دو بیشتر است. همه اینها در اثر جهل است. یعنی جهل است که انسان را لجوج و عصبانی می‌کند و خوارج نهروان درست می‌کند و القاعده فعلی درست می‌کند. خرافات زیادی در میان ما هست و خیلی از آنها را به دین نسبت می‌دهیم. حال اگر دانا و فهمیده بودند، خرافت نداشتند. قرآن می‌فرماید این «زُخْرُفَ‏ الْقَوْلِ‏ غُرُوراً»[۸] آدم را مغرور می‌کند، یعنی ندانسته جهنمی می‌کند. همچنین تقلید کورکورانه. قرآن می‌فرماید پیغمبر اکرم به بت پرستان می‌گفتند چرا بت می‌پرستید! من که معجزه دارم و بیان می‌کنم که باید خدا را بپرستید، پس چرا بت می‌پرستید؟ آنها جواب می‌دادند که آباء و اجداد ما بت می‌پرستیدند و ما هم می‌پرستیم: «بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ»[۹]
جهل آدم را به اینجا می‌رساند که عروسک‌پرست می‌شود. الان در زمان ما چین و هندوستان و ژاپن با آن همه تلاش و کوشش برای دنیایشان، که شما می‌دانید جنگ جهانی دوم آن را به یک تپه خاک تبدیل کرد و آنها ساختند با تلاش و کوشش و نبود امکانات. اصلاً امکانات در ژاپن نبود اما الان دوش به دوش امریکا و دوش به دوش کانادا کار می‌کند. آمار دادند که هر نفر از ایرانی‌ها یک ساعت در شبانه روز کار می‌کند و مابقی بیهوده است و ژاپنی‌ها شش ساعت کار می‌کنند. به راستی مخترع است. برای ما رسانه‌ها و موبایل‌ها و بهتر از آن را ژاپنی‌ها درست می‌کنند. اما این خرافی است و خسته می‌شود و برای رفع خستگی عروسک را از جیبش درآورده و در مقابلش می‌گذارد و به نام خدا شروع به تضرع و زاری در مقابل عروسک می‌کند. زیرا در دنیا کار کرد و در دین کار نکرد و وقتی جاهل در دین بود، مقلّد شده است و آباء و اجداد او بت پرست بودند و این هم بت پرست است. قرآن می‌فرماید باید دانا باشید و الاّ خرافی می‌شوید و الا تقلید کورکورانه می‌کنید و الاّ عصبی می‌شوید مانند القاعده. کار می‌رسد به آنجا که یک جوانی چون جاهل است و در دینش کار نکرده و او را تحریک می‌کنند و تحریک می‌شود و به خاطر اینکه به بهشت رود، خنجر را در قلب یک جوان می‌زند و پاره می‌کند و جگر او را درمی‌آورد و در مقابل مردم می‌خورد و می‌گوید کار خوبی انجام دادم! این در اثر عصبیت و لجاجت و عناد است و از جهل است و برای اینکه به دنبال دین نرفته است.
زن و مرد و مخصوصا جوان‌ها! من خیلی ناراحتم. ما در این سی و پنج ساله وفا به جمهوری اسلامی نکردیم. ما باید این جمهوری اسلامی را بیش از اینها در دنیا نشان داده باشیم. ما باید از نظر دنیایمان خیلی بیش از اینها ترّقی کرده باشیم. مثال زدم و آلمان نیز همینطور است. از جنگ جهانی دوم تا الان ۷۵ سال است و ما ۳۵ سال گذراندیم و آنها هم ۳۵ سال گذراندند و بعد از ۳۵ سال همین آلمان و ژاپن خودکفا شد. الان نیز که قضیه تمدن و آقایی است و قضیه اینست که من منم و تو باید زیردست من باشی و امثال اینها. چه چیز ما کمتر از ژاپنی‌هاست! خیال نکنید من می‌گویم بلکه همه می‌گویند ایرانی از نظر استعداد و فهم و شعور و ابتکار نمره اول در دنیاست، اینها را تاریخ می‌گوید و روانکاوان و روانشناسان می‌گویند. ما چیزی کم نداریم، اما در اثر جهل و تنبلی اینگونه شدیم. حیف نیست که یک جوان دو سه ساعتی ور برود، حال اگر حرام باشد مثل اینکه پاسوربازی کند و اگر بخواهد حلال باشد که آن هم نمی‌دانیم حلال هست یا نه و فیلم ببیند. و با اینها نمی‌شود موبایل درست کرد. این تلویزیون با تلاش و کوشش و کار درست شده و الان ما محتاج آنها شدیم. می‌رسد به اینجا که آنها بدجنس هستند و ما را تحریم می‌کنند و این تحریم چیز عجیبی برای ما شده است. ما همه چیز داریم اما تحریم ما را زمین زده است و این در اثر جهل ماست و هم برای دنیا پیشرفت نکردیم و هم برای آخرت و باید به راستی باید در تشیع حسابی جدی باشیم و شجره طیبه قرآن در عمق جان ما باشد و تشیع هم از نظر اعتقادی و هم از نظر علمی و هم از نظر عملی و از نظر احکام و اخلاق در عمق جان ما میوه دهد. قرآن می‌فرماید: «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»، میوه همیشگی و آن هم چه میوه لذت بخشی.
ژاپنی از نظر دنیا الان اینگونه است و رسیده به آنجا که ما غربزده شده‌ایم. خیار اگر در یخچال بماند، سرمازده می‌شود و به درد نمی‌خورد و ما هم الان غربزده شدیم و فریب غرب را خوردیم. از یک جهت هم حق داریم برای اینکه آنها علم دارند و ما نداریم. چرا ما علم نداریم؟! این ذخایر زیرزمینی که ما داریم، ژاپن یک در ده هم ندارد. ما خیلی آقا هستیم. خدا خیلی ما را آقا کرده است. قرآن ایرانی را دوست دارد، لذا مسلّم است و در روایات هم هست که به دست این ایرانی و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کره زمین افراشته می‌شود و ظلم به طور کلی نابود می‌شود و عدالت اجتماعی سرتاسر جهان را می‌گیرد و حکومت اهل‌ بیت(ع) و آنگاه از نظر علم در دنیا و آخرت آقا می‌شوند و آنچه قرآن می‌خواهد الان باید آقا شویم. کاری هم ندارد. همین طور که گفتم ژاپنی‌ها در شبانه روز ۶ ساعت کار می‌کنند و ما ۱ ساعت. حال این ۱ ساعت به ۲ ساعت تبدیل شود و آن ۱ ساعت صرف دین شود. آنگاه ببینید که چقدر عالی درمی‌آید. من خیلی ناراحتم و همه باید ناراحت باشیم و برای این مصیبت‌ها گریه کنیم. کار به اینجا رسیده که به جان هم افتادیم و چه افتادنی! مثل گرگ همدیگر را می‌دریم. وضع ما به اینجا رسیده است. چرا متحد نیستیم تا با هم با گفتن یا علی جلو رویم؟!
………………………………………………..
[۱]. إبراهیم‏، ۲۴٫
[۲]. ابراهیم، ۲۵٫
[۳]. عنکبوت، ۶۹٫
[۴]. جامع الاخبار، ص ۱۰۶٫
[۵]. زمر، ۱۵٫
[۶]. الکافی، ج ۵، ص ۸۸٫
[۷]. من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۵۶٫
[۸] انعام، ۱۱۲٫
[۹]خرف، ۲۲٫