کودکان؛ پای درس وجود، ماهیت، لحوق و مقولات عشر!/ دیگر آموزش فلسفه به کودکان ناممکن نیست
«فلسفه» در ذهن اکثر ما کلمه قلمبه سلمبهاى است که به قشر خاصی از مردم اختصاص دارد. غالب مردم هم در برخورد با کسانی که اهل مطالع فلسفه هستند با توجه به میزان فهم و درک خود دو نوع برخورد میکنند: یا او را آدم فرهیخته و باکلاسی میدانند که عمرش را در راه طلب […]
«فلسفه» در ذهن اکثر ما کلمه قلمبه سلمبهاى است که به قشر خاصی از مردم اختصاص دارد. غالب مردم هم در برخورد با کسانی که اهل مطالع فلسفه هستند با توجه به میزان فهم و درک خود دو نوع برخورد میکنند: یا او را آدم فرهیخته و باکلاسی میدانند که عمرش را در راه طلب علم صرف میکند و یا اینکه با نگاهی تحقیرآمیز او را جزو بیکارهایی برمیشمرند که از روی شکمسیری به این عرصه روی آورده است!
به گزارش رجانیوز، نتیجه غلبه هر کدام از این دو نگاه –یا فراگیری هر دوی آنها- دور افتادن فلسفه از زندگی جاری مردم است. و در این شرایط حتما عجیب خواهد بود اگر کسی از لزوم آموزش فلسفه به کودکان صحبت کند. اما اگر از این نگاه عوامانه کمی فاصله بگیریم آنوقت انتشار کتاب «فلسفه اسلامی؛ طرح درسهایی برای آموزش به کودکان» کاری لازم است که حتی تاکنون با تاخیر هم روبرو شده.
پیش از ورود به معرفی این کتاب خوب است ابتدا چند جمله زیر را بخوانیم:
«امروز در کشورهاى پیشرفتهى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشتهى مهم، تدریس فلسفه براى کودکان است. خیلىها در جامعهى ما اصلاً تصور نمیکنند که براى کودک هم فلسفه لازم است. برخى تصور میکنند فلسفه به معناى یک چیزِ قلمبه سلمبهاى است که یک عدهاى در سنین بالا به آن توجه میکنند؛ این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهى کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنى کودک از اول کودکى عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزى؛ این خیلى مهم است. من خوشحال شدم از این که دیدم در خلال حرفها این را متذکر شدند.»
این جملات را رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالى در۲۰ مهر ۹۱ ایراد فرمودهاند که البته به همین یک مورد هم منحصر نمیشود؛(برای نمونه رجوع کنید به دیدار با اهالی وزارت آموزش و پرورش ۱۲ اردیبهشت ۸۵، و سخنرانی در جمع فضلای حوزه علمیه قم ۲۹ دی ۲۸))
و اما کتاب.
آموزش فلسفه یا فلسفه برای آموزش
حتما مواجه شدن با عنوان چنین کتابی سوالات زیادی را در ذهن ایجاد میکند که یکی از آنها میتواند این باشد که نگاه مولف کتاب به فلسفه و آموزش آن چیست و کودکان آموزش دیده بر اساس این طرح درس قرار است چه چیزی یاد بگیرند؟
آیا آنها بعد از حضور در کلاسهایی بر اساس این طرح درس قرار است چگونه فکر کردن را بیاموزند؟ آیا این کلاسها نوع عمیقتر شدن کلاسهای آموزش خلاقیت است؟
این سوالها و پرسشهای مشابه با خواندن مقدمه کتاب پاسخ مییابند. نویسنده در ابتدای مقدمه با برشمردن سابقه آموزش فلسفه به کودکان در نقاط مختلف جهان این نکته را تذکر میدهد که علی رغم وجود این سابقه که شاید به نیم قرن برسد، چیزی که در این کتاب مطرح شده است بیسابقه است.
نویسنده تاکید میکند که در این سابقه نیم قرنی آنچه بعنوان فلسفه آموزش داده شده در واقع روشی برای آموزش سایر علوم است. احتمالاً فراگیری و استفاده از مهارتهایی مانند منطق و استدلال که در آموزش سایر علوم کاربرد دارد منظور نویسنده است. اما او توجه میدهد که در این کتاب آموزش فلسفه نه بدین معنی بلکه آموزش واقعی فلسفه اولی(الهیات) است. در واقع فلسفه سادهسازی شده تا کودک واقعا فلسفه(با تمرکز بر حکمت متعالیه) بخواند و با مسائل فلسفی آشنا شود و صد البته که به مهارتهای پیش گفته نیز در خلال این آموزش دست خواهد یافت.
کودکان و موضوعاتی چون ماهیت و لحوق!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰