مقام تسلیم و رضا اثرات رفاقت با خدا است/ داستان کفرگویی همدرسی آیت الله گلپایگانی
حجت الاسلام عالی درشب ششم محرم در هیئت ریحانه الحسین گفت: اگر رفاقت با خدا پیدا کنیم دیدمان از عالم عوض می شود اینکه رفیقمان دارد این عالم را اداره می کند اگر چنین شد آنوقت شاکر و صابر و راضی به رضای خدا می شویم. به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام عالی شنبه ۱۸ […]
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام عالی شنبه ۱۸ آبان ماه در شب ششم ماه محرم در هیئت ریحانه الحسین به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این مراسم گفت: شب قبل درباره رابطه محبت و خالصانه با خدا و اهل بیت (ع) عرض کردم در پرتو این محبت اولین اثری که بر ما می گذارد تطهیر و نورانیتی است که از طریق اولیای معصوم در ما جاری می شود. امشب می خواهم درباره رفاقت با خدا و اهل بیت (ع) برایتان عرض کنم. انسانهایی که خدا را قبول دارند سه دسته هستند. اول کسانی که خدا را قبول دارند ولی خدایی خدا را قبول ندارند مانند شیطان که خدا را به عنوان خالق قبول داشت ولی تکلیفش و دستور خدا را انجام نداد یعنی از سجده بر انسان سر باز زد. یعنی خدا را به عنوان ولی و مدیر قبول ندارند. بعضی از انسانها چنین است می گویند خدا را قبول دارند اما چه نیازی به دخالت خدا در امور زمینی است، نیازی نیست در روابطمان دین بیاید به ما بگوید که چه کار کنیم. مثل فرهنگ سکولاریسمی که الان فرهنگ غالب در جهان است.خدا را قبول دارد مانع کلیسا رفتن آدمها نمی شود، اما خدا را در کار دنیا دخالت نمی دهند. این دسته از آدمها چنان که خداوند درباره شیطان فرمود “کان من الکافرین” از کافرین هستند.
وی افزود: دسته دوم کسانی هستند خدا را قبول دارند مدیریت خدا را هم قبول دارند اینکه تقدیرات عالم هستی در دست خداست قبول دارند در عالم تکوین و تشریع مدیریت خدا بر جهان را قبول دارند، اما مشکل آنها این است که یک جاهایی با خدا درگیر می شوند. گاهی اوقات خدا مرگ را مقدر می کند اما دور و اطرافیانش یا خودش گاهی اوقات کفر می گوید. یک کسی در بیمارستان می گفت خدایا اگر مریض ما را شفا ندهی نه من نه تو، دیگر نماز و روزه و سایر عبادت را انجام نمی دهم. یکی از همدرسی های مرحوم آیت الله گلپایگانی در جوانی رو به قبله شد گلپایگانی رفت ملاقاتش دید که دارد کفر می گوید می گفت ظلمی که خدا به من کرده به هیچ کسی نکرده من بچه کوچک دارم خدا نباید مرا حالا بمیراند. یا کسانی هستند که بعضی از قوانین خدا را قبول ندارند مثلاً به دیه معترض هستند که چرا زن نصف مرد می گیرد البته این مسئله نه از روی نابرابری بین زن و مرد است بلکه از نظر نیروی کار است یعنی مرد مسئول تأمین معاش خانواده است و مرد نان آور است.
این محقق و پژوهشگر حوزه معارف دینی تصریح کرد: یا بعضی ها می گویند تا من نفهمم چرا حجاب یا تقلید واجب است آنها را انجام نمی دهم. نباید برای خدا شرط بگذاری. یک کسی به امام رضا (ع) گفت من الان حمام بودم چرا وضو بگیرم امام رضا فرمود برای اینکه خداوند می خواهد بفهمد چقدر حرفش را گوش می کنی. ابن ابی افروغ شاگرد امام صادق(ع) به امام می گفت اگر شما بگویید یک نیمه این سیب حلال و نیمه دیگر حرام است من می پذیرم و می گویم چشم.
عالی اظهارداشت: دسته سوم که خوشا به حال این دسته، اینها خدا و مدیریت خدا را قبول دارند و در هیچ جایی با خدا درگیر نمی شوند. خدا را به عنوان دانای مطلق و بی نهایت، دارای مطلق و بی نهایت، توانای مطلق و بی نهایت، و بخشنده مطلق و بی نهایت قبول دارند. اینکه کینه از کسی ندارد و اگر به کسی چیزی را نداد نه از باب نتوانستن، یا علم نداشتن یا کینه داشتن با او یا عدم دارایی است بلکه از روی دوست داشتنت بوده که به تو آن چیز را نداده است. برای مثال بچه ای از پدر و مادر خود چاقوی تیزی را می خواهد بگیرد پدر و مادر آن چاقو را به بچه نمی دهند. این از روی دوست داشتن بچه است نه از روی کینه و دوست نداشتن بچه. البته نباید خودمان تنبلی کنیم و بگوییم خدایا فلان چیز را با ما بده و خودمان تلاش نکنیم.
وی افزود: دسته سوم نه اینکه بلا و مشکلی نداشته باشند اتفاقاً مشکلاتشان بیشتر از مردم عادی است در زندگی مشکل دارند اما با زندگی مشکلی ندارند. حضرت موسی (ع) از خدا خواست که عابدترین بنده ات را به من نشان بده خداوند آدرس داد تا به فلان جا برود وقتی رفت یک آدم افلیج بیماری پوستی آنجا دید خداوند گفت اشتباه نیامده ای الان من بیناییش را هم از او می گیرم فرد نابینا شد ولی گفت خدایا تو را سپاس که به من همه چیز داده ای. موسی به او گفت من مستجاب الدعوه هستم از من چیزی بخواه خدا به تو چی داده حتی چهره ات هم زشت است فرد جزامی گفت در این منطقه فقط من هستم که یکتا پرست هستم و این نعمت بزرگی است که خدا به من داده، حضرت موسی (ع) فهمید که عابدترین فرد را ملاقات کرده است. گاهی اوقات خداوند صدها چیز به ما داده ولی نمی بینیم ولی یک چیز که به ما نداده یا از ما می گیرد به آن معترض می شویم. ولی آن کس که در بطن بلا شکر کند آن بنده خالص خداست.لذا راضی و خوش هستند.
این خطیب مذهبی ادامه داد: تقدیر خدا نه اینکه قسمت ما هر چه هست که بر سر ما می آید و از روی جبر است بلکه آدمی تقدیرش را با اعمال و رفتار خود رقم می زند. ولی باید در درجه تسلیم و رضا باشد. یعنی تو کارت را بکن اما نتیجه ای که خدا برایت رقم می زند باورداشته باشی که بهترین نتیجه است.درجه تسلیم و رضا باید بالا باشد. آخرین جمله دعای ابوحمزه ثمالی این است که «خدایا کاری کن تو را دور نبینم و در هر لحظه تو را ناظر ببینم چنین ایمانی به ما بده یک باوری از تو می خواهم که هیچ تقدیری به من نمی رسد مگر اینکه تو تقدیرش کرده باشی.» حتی یک برگ بدون اذن خدا از درخت نمی افتد. شانسی چیزی در عالم نداریم همه چیز روی حساب و کتاب است. داستان یوسف را همه می دانید می گویند وقتی برادران یوسف او را به چاه انداختند اتفاقی کاروانی از آن منطقه می گذاشت و اتفاقی برای کشیدن آب به سر آن چاه آمد و یوسف را بالا کشیدند او را که نوجوان زیبا رویی بود به عنوان برده برداشتند دربازار مصر اتفاقی عزیز مصر که بچه نداشت برای خریدن کنیزکی آمده بود اتفاقی یوسف را می بیند و اتفاقی .. اما خداوند می گوید ما یوسف را بالا بردیم علم تعبیر خواب به او دادیم و خدا مدیر تواناست.
عالی درپایان یادآورشد: اگر رفاقت با خدا پیدا کنیم دیدمان از عالم عوض می شود اینکه رفیقمان دارد این عالم را اداره می کند اگر چنین شد آنوقت شاکر و صابر و راضی به رضای خدا می شویم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰