مدل توسعه در دولت اسلامی

بیستمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی حجت‌الاسلام‌ و المسلمین عبدالعلی رضایی با موضوع مدل توسعه در دولت اسلامی  در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.   متن سخنرانی: بسم الله الرحمن الرحیم با عرض ادب و سلام خدمت […]

بیستمین نشست از سلسله نشست های انقلاب اسلامی مخاطرات امروز و فردا با سخنرانی حجت‌الاسلام‌ و المسلمین عبدالعلی رضایی با موضوع مدل توسعه در دولت اسلامی  در محل سالن اجتماعات ساختمان فرهنگ و اندیشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

 

متن سخنرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض ادب و سلام خدمت همه حضار؛ موضوع بحث که حقیرخدمت شما ارئه می کنم، تحلیل مدل توسعه اسلامی است. بحث را در دو بخش و به صورت اختصار ارائه می دهیم.

بخش اول تحلیل مدل توسعه از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله

به نظر حقیر، از آنجا که تمام تحلیل هایی که صورت می گیرد، غیر از مباحث علمی که به خود ش اختصاص میدهد، باید واقعی و عینی باشد؛ یعنی مجموعه تحلیل ها اگر  چنان چه برای تحقق یک هدف عینی صورت نگیرد، به نتیجه نخواهد رسید و اثر بخش نخواهد بود.

 مقام معظم رهبری به عنوان رهبری و کارشناس ارشد نظام؛ یعنی در فضای کارشناسی وآن کارشناسی که جهت گیری ها در آن معین می شود، حقیقی و واقعی است.و در این فضاست که نسبت به اداره حکومت مطالب ارائه می شود و باید در مقام  تحلیل ها توجه ویژه ای شود تا آن مواضع خوب شناخته شود.

ببینید، بحث در مقوله توسعه زیاد است ولی ما علت ورود مان به مباحث توسعه، باید از زاویه ای که مد نظر ما است مورد بررسی قرار گیرد. حداقل در طول ۷ و۸ سال گذشته که سرعت شتابانی ما داریم، خصوصیات و ضوابتی که مقام معظم رهبری مطرح نسبت به توسعه بیان فرمودند، شاید کمتر مورد توجه یک بحث کارشناسانه قرار گرفته باشد. شاید در شعار ها نسبت به آن توجه شده است. گاهی اوقات در نظام  کارشناسی به کلیات مقام معظم رهبری توجه می شود، ولی باز هم همان موضوعات گذشته در عرصه توسعه بیان می شود. در صورتی که به ذهن می آید که در فضای تحلیلی و فضای برهان و استدلال باید همین ها مورد دقت قرار گیرد، که راهی ما پیدا کنیم برای محقق کردن همین ابعاد توسعه ای که مطرح می شود .

 مجموعه مباحثی که مقام معظم رهبری در خصوص مدل توسعه مطرح فرمودند، مباحث فراوانی بود ولی من سعی کردم به اصلی ترین محورهایی را که مد  نظر ما است، بپردازم.

 مقام معظم رهبری تحت عنوان تحول هم از آن یاد کرده اند. تحول و توسعه یک امر اجتناب ناپذیر  و یک سنت الهی است. ایشان در تعبیر شان از آن با سنت الهی یاد می کنند. با سنت الهی نباید برخورد کرد؛ نباید مواجه کرد، بلکه باید استقبال کرد. از طرفی در بیانات ایشان توسعه با ادبیات مادی و ادبیات غربی هم مزموم شمره شده است. لذا هر آنچه که دردهه های گذشته اتفاق افتاده ـ ما یک سه دهه گذشته را پشت سر گذاشتیم و یک دهه های قبلی و صده های قبلی را؛ آنچه که در سده گذشته اتفاق افتاده، در پرونده توسعه این کشور داریم که ـ یک لکه ی ننگی است در تاریخ این کشور؛ عقب افتادگی هایی که این ملت امروز با آن دست و پنجه نرم می کنند، حاصل آن تصمیم گیری های غلط ، وابستگی ها و عدم دقت کافی در خصوص مدل های توسعه بوده است. بنابراین آنچه که به عنوان مواریث گذشته در پرونده و تاریخ گذشته داشتیم، باید بررسی، با زنگری و واکاوی جدید شود..

ما امروز با توجه به جهت گیری که انقلاب اسلامی داشته، درجهت تحقق آرمان های جدیدی هستیم. به لحاظ ابعاد سیاسی ما مدل جدیدی را به دنیا عرضه کردیم، تحت عنوان “مدل مردم سالاری دینی با حاکمیت ولایت فقیه” که مدل، مدل منحصر به فرد، اختصاصی خودمان وتاسیسی و برخاسته از نظام ارزشی خودمان بوده است . حالا سوال اساسی از نظام کارشناسی این است: آیا در ایجاد و تحقق یک تمدن جدید، در ایجاد و تاسیس یک نظام جدید، می شود بخشی نگاه کرد؟! یعنی نظام سیاسی را ما از نظام ارزشی خودمان بگیریم و نظام فرهنگی و نظام اقصادی را از جایی دیگر بگیریم. حداقل با نگاه کل گرایانه، نگاهی که مجموعه نگر است، همه ابعاد پدیده را با هم می بیند، جدا جدا و به صورت جزیره ای ملاحظه نمی کند؛ ما نمی توانیم در بعد سیاسی، نظام اسلامی و مدل بومی اخذ کنیم ولی در بخش فرهنگ و اقتصاد، هر کدامش را از جای دیگر بیاوریم.

بنا به بیانات مقام معظم رهبری مدل توسعه و پیشرفت مطلوب برای جامعه اسلامی، ایرانی ما چیست؟

 آیا می توان از مدل های غربی برای توسعه و پیشرفت کشور اسلامی استفاده کرد؟

این که ایشان سوال می فرمایدآیا می شود استفاده کرد، دو جنبه اساسی دارد. در بیاناتشان به شدت با حجم زیادی از طرح مباحث، ایشان این مطلب را نفی می کند.

که نه تنها که ما می توانیم استفاده کنیم، بلکه هر کشور که دارای یک آرمان خاصی است، نمی تواند برای خودش از مدل بیگانه استفاده کند. کماکانی که (فرض کنید) مدل هایی که در آرمان سوسیالیم مطرح می شود اگر بخواهد آرمان سوسیالیستی را محقق کند ، قطعا نمی تواند از مدل های لیبرالیستی استفاده کند.همچنان که لیبرالیست ها برای خودشان نمی توانند از مدل های سوسیالیستی استفاه کنند. یعنی اگر بخواهند استفاده کنند باید از مسیر و جهت گیری که اعلام کردند دست بکشند.

کماکان می توان گفت چیزی که در حال حاضر در چین اتفاق می افتد. شما نگاه کنید، چین با یک تغییرجهت گیری اساسی در حوزه اقتصاد، در حال روی آوردن به اقتصاد کاپیتالیستی و لیبرالیستی است؛ بافت نظام انگیزشی جامعه اش در حال عوض شدن است. یعنی تمامی خصوصیات و شاخصه های که شما در یک نظام سوسیالیستی، در یک نظام  لیبرالیستی می بینید و امروز در چین ما شاهد هستیم، آرام آرام در حال وارد شدن است؛ یک تغییر رفورم در نقطه ی شروع بوده، ولی امروز به تغییر محتوا تبدیل شده است.

بنابراین ضرورت دارد توسعه و تحول را معنا کنیم و ببینیم توسعه ای که مد نظر و مطلوب ما است چه معنایی دارد؟ اتفاقا از بحث های اساسی که در بخش دانشگاه باید مد نظرقرار بگیرد، همین است؛ خیلی از دانشجویان از ما سوال می کنند: ما برای ورود به حوزه تحول علمی، از کجا وارد شویم؟ ازآن پایه های اساسی که علم و علوم مختلف برای آن پی ریزی شده است.

ابعاد توسعه کدام است؟

بنابراین توسعه پایه ها و ابعادی دارد. توسعه به لحاظ سیاسی، به لحاظ فرهنگی، به لحاظ اقتصادی؛ باید ببینیم این سه پایه اساسی که فندانسیون تمدن را تشکیل می دهد، تعاریف پایه اش کجاست؟ از کجا اخذ شده؟

با علم به این مطلب، مقام معظم رهبری همین نکته را اشاره می فرمایند: ضرورت تبیین،تشریح و تغنین معنا و مفهوم تحول و توسعه متناسب با انگیزه و هدف خاص نظام اسلامی.

امروز دولت اسلامی بنا به همان تعریفی که مقام معظم رهبری از دولت اسلامی دارند، می خواهد کدام توسعه را دنبال و کدام توسعه را محقق کند؟ اگر ما به صورت عنصر گرایانه نگاه به تعریف دولت اسلامی کنیم، معنایش این است که ما عناصر حقیقی و حقوقی دولت که عوض شدن این برای اسلامی شدن کافی است؛ یعنی دولت را ما تبدیل کردیم از دولت شاهنشاهی به دولت اسلامی؛ یعنی چی؟ یعنی عناصری که در راس دولت امروز هستند، با تقیدات اسلامی و اعتقادات اسلامی کافی و وافی برای اسلام شدن است.

 تا یک دهه این اعتقاد در بین جامعه ما وجود داشت که با تغییر عنصر می توانیم اسلامیت را ایجاد کنیم.  ولی تجربی عملی نشان داد که اسلامیت فراتر از عنصر، به تغییر  روش ها و منش ها وابسته است. اتفاقا در کتاب “گام بلند” که از طرف موسسه ولا منتظر (عج) چاپ شده، درهمان صفحات اولیه اش آمده که حضرت آقا می فرمایند: تعریف ما از دولت اسلامی چیست؟ منش ها و روش های دولت باید عوض شود؛ یعنی انگیزه و تفکر دولتمردان تا اسلامی نشود، دولت  اسلامی نمی شود. پس یکی انگیزه و یکی هم تفکر و بینش دولتمردان و بعد اقدامات و رفتار ایشان است. حالا بحث سر این است که وقتی از منش و روش دولت مردان بحث می شود، آیا روش و منش فردی مد نظر است؟البته آن هم است، ولی مد نظر اصلی نیست.

وقتی حضرت آقا می فرمایند “روش ها و منش ها”، یعنی روش برنامه ریزی و برنامه نویسی دولت اسلامی  چگونه است؟ منطق نگاهش چگونه است؟ این یعنی همان منش و روش.

پس در اینجا مد نظر حضرت آقا بیشتر به منش و روش در سطح فرآیند عملیات وکار دولت است؛ نه منش و روش شخصی، که حالا آدم خوش اخلاقی است یا بد اخلاقی؟ یا توجه به زیر دستان دارد یا ندارد ؟ نه که اینها  مد نظر نیست ها ولی اون چیز که دراین بیان حضرت آقا مد نظر است منش و روش دولت مردان به عنوان فعلی که به عنوان دولت انجام می گیرد، می باشد.

بنابراین اگر رسم، رسم خوبی است باید عمل شود. به عنوان نمونه ما اوائل کارمان، صبح های زود هر روز با زیارت عاشورا کار را شروع می کردیم، دور هم جمع می شدیم زیارت عاشورا می خواندیم، بعد وارد فضای فعالیت و کار می شدیم. روش خوبی است، ولی بحث سر این است که آیا اکتفا به این بکنیم که زیارت عاشورا را بخوانیم و بعد وقتی که در مقام تصمیم گیری، برنامه سازی و برنامه نویسی عمل می کنیم، بر اساس مدل غربی عمل کنیم؛ نه، این قطعا عمل مردودی است؛ این ضد زیارت عاشورا و دعای توسل است؛ ضد روح برخاسته از ادعیه است؛ نه، این مد نظرما نیست.

 بنابراین باید مجدد معنای توسعه و تحول را تعریف کنیم؛ ببینیم توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی چیست؟ البته یک مطلب هم این جا مد نظر است؛ ما در عین حال که باید برای “بازتعریف” توسعه یک کار منسجم و علمی انجام بدهیم، از یک مخاطره هم ــ بنا به بیان مقام معظم رهبری ــ نباید غافل بشویم؛  آن بخش کجاست؟

 عده ایی ضد توسعه و تحول، زیاد بحث می کنند. ما باید از سوء استفاده و مخالفت و ضدیت با تحول جلوگیری کنیم. تحول جهت دار، تحولی که اسلامیت را در عمل تضمین کند،  باید دنبال کنیم. این تحول، تحول مثبتی است؛ این همان سنت الهی است، که ضرورتش در جامعه ما بیش از هر زمانی وجود دارد. ولی مراقب هم باشیم که در مسیرتحول نارسایی های و مشکلاتی داریم. چون که می خواهیم تحول و توسعه جدیدی را در دنیا رقم بزنیم، زحمت و مشکلات فراوانی دارد؛ به دلیل وجود مشکلات قطعا مخالفت هایی هم پیش روی داریم. باید مراقب باشیم به دلیل این که دچار یک مشکلات وکمبود نارسایی هایی هستیم، این موجب یاس و دست برداشتن از مسیر نشود.

حضرت آقا بسیار شفاف و روشن در این خصوص بحث دارند. ضرورت مدل سازی  و الگو سازی برای دست یابی به توسعه.در محور اول ضرورت بحث نظری و تعریف شفاف و نظری و تعریف ضابطه مند از پیشرفت.

ما متاسفانه در کشور دچار یک مشکل اساسی هستیم. هر گاه خواستیم به طور عمیق مسائل نظام و دولت اسلامی را  موشکافی کنیم، با دو تفکر پراتیک و عملگرا مواجه شدیم، که در طول سی ساله ی گذشته، هر گاه بحث عمیقی در خصوص مسائل اسلامی مطرح می شد، بحث از این کردند که این ها بحث های نظری است، این ها از رسیدن به هدف ما جلوگیری می کند؛ باید عمل گرا باشیم.

 عملگرایان در عین وجه مثبت عملگرایی، یک بعد منفی داشتند،که از پرداختن به بحث های عمیق در حوزه توسعه جلوگیری کردند؛ و ما تقریبا سی سال فرصت های طلایی را از دست دادیم؛ و امروز نباید خطای گذشته تکرار شود. امروز که مقام معظم رهبری به میدان آمده و پرچم داری این قضیه را در ابعاد مختلف نظر ی و تئوریک، چه در ابعاد منطقیش و چه در ابعاد اجراییش پیگیری می کند، باید مسیر را درست تشخیص بدهیم؛ چون امکان دارد اگر درست تشخیص ندهیم و درست عمل نکنیم، سی سال دیگر هم به تاخیر بیفتد.

 بنابراین ضرورت و الزام عملی است که ما بحث های نظری مربوط به مدل توسعه مدل اسلامی را راه اندازی کنیم. در مجامع مختلف؛ در دانشگاه ها، پایان نامه ها؛ چرا پایان نامه ها در دانشگاه ها در مقطع دکترا و فوق لیسان گرایش به این بخش نکرده است؟! امروز اگر در مورد مباحث توسعه وارد دانشگاه ها شوید، می بینید سمت و سوی مباحث و انرژی که تلف می شه در کدام طرف است؟ چرا طرح تحولات اقتصادی دولت نهم ــ که هر دولتی چهار سال فرصت دارد ــ بحث اساسی دانشگاه های ما قرار نمی گیرد؟ که حد اقل اگر مورد بحث اساسی دانشگاه های ما قرار بگیرد در  چهار سال اول، در چهار سال دوم، قطعا افق های برای دولت پیدا می شود.

 در تمامی دنیا دانشگاه ها ابزار و به یک معنا کلید راه گشای دولتها  هستند و مسائل دولت ها را حل می کنند؛ در دانشگاه های ما این اتفاق نمی افتد؛ در حوزه های ما این اتفاق نمی افتد. من خطابم هم به دانشگاه است و هم به حوزه. چون که دو نیروی عمده ی تولید فکرند؛ خصوصا حوزه و بعد دانشگاه. تولید فکر برای دولت اسلامی کجا باید صورت بگیرد؟ خود دولت که نمی تواند تولیدی فکر کند. خود دولت مکلف به اجراست؛ مکلف به عمل و تصمیم گیری است. پس عقبه ی پشتیبان دولت حوزه ها و دانشگاه ها هستند.

طراحی و تبیین زیرساخت های مدل توسعه به عهده ی کیست؟

مباحث نظری و ارائه ی تعریف شفاف در مورد توسعه ــ توسعه ی دینی چیست؟ ــ را حوزه ها باید مورد واکاوی قرار بدهند. کرسی های درسی خارج، باید به این قضیه اختصاص پیدا بکنند. این همان مسائلی است که حضرت امام(ره) در طرح مباحث اواخر عمرشان به شدت پیگری کردند. زمان و مکان دو عنصر هستی، در اجتهاد است. اجتهاد مصطلح کافی نیست. این همان نقطه ای است که باید حوزه ها به عنوان تحول در مورد آن تمرکز پیدا کنند. بحث اخیر حضرت آقا در خصوص تحول در حوزه همین بود.

پس طراحی و تبیین زیرساخت های مدل به عهده ی حوزه است. دقت کنید من این را باز هم تکرار می کنم، طراحی و تاسیس زیرساخت های مدل “نه خود مدل”،  زیر ساخت ها ی مدل را باید حوزه ها تاسیس کنند. وقتی که زیرساخت ها تاسیس شد، باید در اختیار دانشگاه قرار بگیرد. دانشگاه اقدام به تاسیس های مدل کند؛ مدل های مختلف، در ابعاد مختلف.

بنابراین برای این قضیه ضرورت به وجود آمدن یک باور همگانی برای نخبگان و مردم برای اینکه دنبال چه هستیم؟ به کجا می خواهیم برسیم؟ بخش های مقتدر نظام چه کار باید بکنند؟!

 ما در مقوله ی توسعه دنبال چه هستیم؟! دنبال این هستیم به عنوان نمونه، با استاندارد های مختلفی که در دنیا مطرح شده GDP (تولید سرانه) ما بالا برود؛ و یا در بعد سلامت. شما در اخبار می شنوید، به عنوان نمونه می گویند که استاندارد سلامت در دنیا اینجاست، ما فلان مقدار عقب هستیم. استاندارد های فرهنگی دنیا در این مرز و دراین خط سیر است و ماهم باید به این جا برسیم. و یا در بعد اقتصادی خط فقر تعریف می شود و… .

 ولی بحث ما سر اینست که تمامی این تعاریف از یک تعریف محوری تبعیت می کند، که این تعاریف حول همان تعریف محوری است. یعنی اگر چنانچه در دولت سرمایه داری، حد سرمایه برای یک انسان تعریف می شود، قبلا تعریف از انسان در مقوله ی انسان شناسی و جامعه شناسی داده شده است.پس ما با طیفی از تعاریف روبرو هستیم که به هم وابسته هستند.

 متاسفانه در باور کارشناسی با یک باور غلط مواجه هستیم، که گزاره ها را از هم بریده ملاحظه و تعریف می کنیم. در صورتی که می دانیم نظام علمی و نظام تمدنی مجموعه ای از گزاره هاست، که این گزاره ها یک گزاره محوری دارد. و جدای از این گزاره ی محوری، تعریف دادن غلط است؛ یک غلط فاحش که ما را به انحراف می برد.

 به همین خاطر است که ما در زمینه ی اقتصادی گزاره ها را بریده از گزاره های فرهنگی تعریف و گزاره های فرهنگی را بریده از گزاره های سیاسی تعریف می کنیم . با این حال رویکرد ما در مدل توسعه چه باید باشد؟

ما احتیاج به مدل داریم. چرا احتیاج به مدل داریم؟! چون دولت اسلامی برای سامان دهی هزاران مسئله و هزاران گزاره باید اقدام کند. حالا بحث سر اینست که این گزاره هایی که پیش رو دارد، اگر مدلی نباشد که نسبت بین این گزاره ها را مشخص کند، باید به کدام گزاره بپردازیم؟ اولولیت اول با کدام گزاره است؟ به رفاه مردم برسیم؟ به اعتقادات مردم برسیم؟ به اخلاق مردم برسیم؟ به کدام یک از این ها برسیم؟!

 مدل معین می کند، کدام متغیر اصلی و کدام تبعی است. ما باید به همه ی اینها برسیم؟ به معیشت مردم باید رسید؛ به فکر مردم باید رسید؛ به اخلاق مردم باید رسید؛ ولی بحث سر اینست که کدام گذاره محور قرار بگیرد؟ مدل کاپیتالیستی، مدل لیبرالیستی و یا اقتصاد را در مدل خودش محور قرار می دهد. در اقتصاد هم ، نرخ بهره اساس و اصل است. این تکلیف اش روشن است . فرهنگ و سیاست حول محور این گزاره شکل می گیرد .

 در مدل سرمایه داری سرمایه محور است و سرمایه داری یعنی سرمایه محوری. در مدل سوسیالیستی کار اصل است و سرمایه تابع کار است.

 حالا در مدل اسلامی چییست؟ قبل ها که سوال می شد اسلام چیست، می گفت هم سرمایه داری است هم سوسیالیستی است؛ هم کار است و هم سرمایه است. تکلیف اش را روشن نمی کرد، که معیننا خودش نظر مستقل اش چییست، ولی قدر متیقن آن روشن است که اسلام مطلبی فراتر از هدف هایی که در سرمایه داری و در سوسیالیستی است، مطرح می کند. یعنی تکلیف سرمایه و کار تابع آن محور، روشن میشود؛ تعریف جدیدی را مطرح می کند.

خصوصیات مدل توسعه اسلامی

 پس بنابراین در مدل سازی باید با این رویکرد لحاظ کنیم: مدل برای ایران اسلامی باشد؛ مدل باید متناسب با جغرافیای کشور باشد. ما می خواهیم توسعه را در اقلیم ایران دنبال کنیم. کماکانی که شما شاهد هستید، اینها هم چیزهایی است که عرفی شده است. در مدل ساخت مسکن ما یک جغرافیایی داریم، مازندران وشمال؛ خب این یک اقلیم خاص خودش را دارد. یزد یک اقلیم خاص خودش را دارد. غرب کشور اقلیم خاص خودش را دارد و جنوب کشور ، سیستان بلوچستان اقلیم خاص خودش را دارد. ولی متاسفانه وقتی که می رسیم به مدل ساخت مسکن، یک مدل ثابت با یک درصد از مصالح برای کل ایران رقم زده میشود. من یک مثالی برای شما بزنم: کارخانه ی پژوی فرانسه ، همین الان اگر شما از ایران سفارش پژو بدهید و آفریقایی ها هم سفارش پژو بدهند و مناطقی که رطوبت دارند وکنار دریا هستند، سفارش پژو بدهند؛ سه رقم پژو تحویل می دهند. شکل آن یکی است، اما پژویی که برای مناطقی که درکنار دریا هستند و رطوبت دارند درصد آلیاژ و سنگینی اتاقش هزار کیلو سنگین تر از پژویی است که برای آفریقا تولید می شود؛ آن یکی هزار کیلو ورقش سبکتر است. پس تفاوت در مدل های توسعه شرایط جغرافیایی را نگاه می کنید، می بینیدکه یک مثال خیلی جزئی زدیم. ولی حالا این مثال را توسعه می دهیم؛ مدل توسعه در یک منطقه ای که اعتقادات مذهبی اش خیلی قوی است، در یک منطقه ای اعتقادات مذهبی اش خیلی ضعیف است یا اعتقاد مذهبی ندارد، اگر ما مدل توسعه ای که برای مناطقی که اعتقادات مذهبی شان را خیلی بالاست، همین مدل را بردیم برای مناطقی که اعتقادات مذهبی ندارد، خب کارآمدی ندارد.

 پس مدل، تمامی خصوصیات را مد نظر قرار میدهد . حالا اینجا بحث از تناسب جغرافیایی است و در جغرافیا توجه به خاک وآب و هوا دارد و یک وقت هم جغرافیای مذهبی اون منطقه مورد لحاظ قرار می گیرد؛ یعنی جغرافیای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی.

مدل، مبتنی برتاریخ باشد.

 ما با کدام فلسفه ی تاریخ می خواهیم مدل را طراحی کنیم؟!

مدل را بر اساس فلسفه ی تاریخی که پایان تاریخ را در این دنیا می داند، طراحی می کنیم. یا فلسفه ی تاریخی که پایان تاریخ را، این دنیا نمی داند بلکه دنیای دیگر را هم وصل به این دنیا می داند؛ ” الدنیا مزرعه الاخره” میداند. مدلی که می خواهد “الدنیا مزرعه الاخره” باشد، نگاهش به این عالم وتنظیم روابطی این عالم یک جور دیگری است؛ یعنی می خواهد تاثیر و اتصال متغیر های این عالم را در عالم دیگر ملاحظه کند.

 مدل برای ملت ایران باشد.

 مدل بر اساس آرمان های اسلامی باشد.

 خب این جهت گیری هایی که مقام معظم رهبری مشخص فرمود اند.

نگرش نخبگان و کارگزارن موجود کشور

نزد بسیاری از نخبگان وکارگزارن کشور مدل های غربی به عنوان مدل توسعه منحصر است. این بحثی که مقام معظم رهبری فرموده اند یک واقعیت است. شما فکر کنید که در دولتی که امروز وجود دارد ـ دولت نهم ـ و بسیار هم دولت انقلابی است، این رگ های تفکر وجود دارد. در استعفاء هایی که داده شده ملاحظه بکنید، حقیقتا اصلا مد نظرم شخص خاصی نیست؛ ولی بحث سر باور هاست که رسوب ذهنی درست کرده است. استعفا هایی که خصوصا در بخش اقتصاد داده شده، ــ وزراء و معاونینی که استفاء داده اند ــ نقطه درگیری شان با آقای احمدی نژاد کجا بود؟! سر همین باورها بود که در نگاهشان و در ساخت و سازکشور، قائل به مدل توسعه ی غربی هستند.

بنابراین مدل توسعه و پیشرفت را منحصر می دانند؛ مثلا مدل عرضه و تقاضا را، یک آیه ی قران می دانند که اصلا غیر قابل تغییر است و به عنوان یک اصل مسلم از آن بحث می کنند و طراحی مدل توسعه و پیشرفت را بر اساس مدل های غربی می دانند.

بنابراین این واقعیت را باید بشناسیم که به نخبگان ما امروز شاید اشکالی وارد نشده باشد، به دلیل اینکه مدلی تولید و آموزش داده نشده، چون نخبگان ما از یک بستر آموزشی استفاده کردند.

 امروزه دانشگاه اقتصاد به دانش پژوه ها چه آموزش می دهد؟! و لو امروز یک نفر از آن ها میشه وزیر، خب هر آنچه که یاد گرفته ارائه و نسخه می دهد. ایشان به صراحت می فرمایند این نگاه غلط، خطا و خطرناک است.

الگوی اسلامی، ایرانی

اهمیت الگوی اسلامی، ایرانی، حیاتی بودن دستیابی به این الگو است.

اما چرا الگوی اسلامی؟

به خاطر اینکه بر مبانی نظری و فلسفی اسلامی استوار باشد. به خاطر این که باید بر مبانی انسان شناختی اسلام استوار باشد. به خاطر اینکه بر مبانی جامعه شناختی اسلام باید استوار باشد.

 و چرا الگوی ایرانی؟

 چون فکر و الگوی ایرانی را به دست آوردیم یا می آورد. چون ملت مسلمان ایرانی توانسته این الگوی اسلامی  را بدست آورد و تهیه کند؛ چرا؟ چون که الگوی ایرانی را برای جغرافیای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران نیاز داریم.

 ناکافی بودن الگوی توسعه غربی

دلیل ناکافی بودن الگوی توسعه غربی، تفاوت بنیانی و ریشه ای نگاه اسلام با نگاه غربی است . ما به هر صورت توسعه را برای توسعه ی انسان می خواهیم. مبانی انسان شناختی ما کاملا متفاوت است، کاملا در تناقض با مبانی انسان شناختی غربی است .

سود سرمایه و سود مالی در توسعه غربی اصل و به عنوان یک محور اساسی است. توسعه غربی بیشتر تابع سود مالی مطرح می شود. قربانی شدن اخلاق و معنویت در راه افزایش ثروت و قدرت؛ در آن دستگاه اخلاق و معنویت، قربانی سود مالی است. سود سرمایه است و باطل بودن توسعه مادی از نگاه اسلام . اینها شاخص هایی هستند که در الگوی توسعه وجود دارند.

خصوصیت الگوی توسعه از نگاه اسلام

 مطلوب بودن پیشرفت مادی به عنوان وسیله؛ ملاحظه بفرمایید، متغیر در مدل های ما متفاوت است. ماهم توسعه ی مادی را می خواهیم، ولی به عنوان وسیله است هدف نیست. در الگوی توسعه اسلامی ، هدف ، رشد وتعالی انسان است. در الگوی توسعه ی اسلامی انسان نباید تحقیر شود. در الگوی توسعه ی اسلامی هدف انتفاع انسانیت است. هدف عموم انسان هاست. این مطلب را خوب توجه بفرمایید: اقتصاد سرمایه داری، آن چیزی که به بار آورده طبق شاخصه هایی است که خودشان مجبور شدند اعلام کنند، از ۱۰۰% منابع کل دنیا ۸۰% مربوط به ۲۰% جمعیت دنیاست و ۲۰% مربوط به ۸۰% جمعیت دنیا. این رهاورد مدل سرمایه داری است.

 حتی در ایران خود ما ــ که خدا حفظ کند دولت نهم را، نشانه گرفته است که چقدر موفق باشد؟ ما امیدواریم موفق باشد ـ  ۸۰% مربوط به تهران و ۲۰% مربوط به شهرستان هاست. این مدل طبقاتی نهادینه شده است. آقای احمدی نژاد با این بحث سفرهای استانی ونظام تقسیم بودجه درصدد بهم زدن این موازنه است و مقاومت های شدیدی می شود.

جایگاه انسان در مدل های توسعه

در مدل توسعه اسلامی، هدف عموم انسان است نه طبقه ای از انسان؛ حتی نه انسان ایرانی. ما بحث از ایران نمی کنیم بلکه نظام انسانی و جامعه انسانی.

 پس باید  در نقشه توسعه ،  معنویت پایه اساسی قرار بگیرد. این همان بحث گزاره هایی است که مطرح کردیم. کسانی که آشنا با مدل های توسعه هستند، اصلا توجهی به بحث معنویت نمی شود. مدلی که هفتاد سال در ایران به کار گرفته شده بود مدل “تری گپس” مدل “سه شکافه” بود؛ محور: اول واردات و صادرات، محوردوم: هزینه و راندمان، محور سوم: پس انداز. بحث از معنویت نبود.

 سود مالی پس انداز را محور قرار می دادند، تجمیع سرمایه ها در بانک و تخصیص سرمایه به قطب های سرمایه با افزایش سرمایه در جهت توسعه ی واردات- صادرات و نرخ خدمات هم بر اساس این معلوم می شد یعنی دستمزد ها؛ دستمزد هایی که  امروز ما تحت عنوان باهاش گریبان گیر کشور امروز هست که قطب سرمایه فشار می آورد دستمزد کمتر وسود بیشتر دنبال می کند و قطب اقتصادی دنبال ایجاد موازنه بین همین روابط است. رابطه ی دستمزدها ، صادرات – واردات و بحث پس انداز.

 در این پروسه اصلا بحثی از محوریت اخلاق نیست. له شدن انسان به عنوان مواد این دستگاه، در این کارخانه، در این کارخانه اقتصادی؛ انسان در این کارخانه اقتصادی مصرف می شود.

 در مدل توسعه شما انسان را مصرف نمی کنید، انسان را ارتقاء و وضعیت زندگی و معنویت اش را افزایش میدهید.  این را خوب توجه کنید : در آن مدل انسان مثل مواد، مثل نفت صرف می شود؛ شما نفت رادرون کوره می سوزانید، خرج می کنید. در مدل سرمایه داری انسان خرج می شود؛ صرف میشود.

 در مدل توسعه که ما دنبال می کنیم، انسان خرج نمی شود؛ انسان افزوده می شود.. انسانیت اش مدام ارتقا پیدا می کند. کارامدی اش دائما افزایش و راندمان اش دائما افزایش پیدا می کند.

 در مدل سرمایه داری، انسان مثل کالا می ماند. وقتی که سود سرمایه تضمین نمی شود، صدها هزار نفر اخراج و از حیز انتفاع ساقط می شوند.

پس انسان همراه بعد معنوی اش، باید محور توسعه قرار بگیرد. وسیله قراردادن علم و ثروت باید برای تعالی روحی و رفتن به سوی خدا قرار بگیرد. یعنی قدرت، اطلاع و ثروت در این مسیر باید قرار بگیرد.

طراحی جامع نقشه  جامعه پیشرفت و توسعه

 تولید و تنظیم نقشه جامعه پیشرفت کشور بر اساس مبانی اسلامی . این رو خوب دقت کنید ما بحث از مدل توسعه ی دولت اسلامی می کنیم. می بینیم که  کمبودهایی داریم. این مدل باید تولید شود.

 امروز دولت نهم، با چنگ و دندان و هر آنچه که در موجودی اش است، عمل اجتماعی اش را ساماندهی می کند. من به ذهنم می آید که دانشگاه ها و حوزه ها کوتاهی هایی داشتند، که اگر آن کوتاهی ها خوب ترسیم و مشخص شود، مشخص می شود که اگر دولت اسلامی به نتیجه دلخواه نمی رسد، ناکارآمدی اش برمی گردد به این عقبه.

 دولت که مسئول تولید مدل نیست. یکی از بزرگترین کارهای نخبگان حوزه و دانشگاه ، طراحی نقشه  جامع  پیشرفت است. مراکز علمی- تحقیقاتی و برنامه ریزی کشور نباید فرمول غربی را به عنوان نسخه، با مسائل کشور تطبیق دهند.

نظریه های غربی، نظریه های مفیدی برای ما نیست. البته حضرت آقا جای دیگری بحث از فساد مطرح می کنند. می فرمایند: این نظریه ها فاسدند. البته این معنایش این نیست که ما علوم را کاملا به دور بریزیم. وقتی مصالح را جداجدا کردیم، به عنوان مصالح می شود ازش استفاده کرد. حضرت آقا این عنایت را داشتند که بحث از مصالح کردند.

 شما یکوقت از یک ساختمان ساخته شده استفاده می کنید، و وقتی وارد ساختمان ساخته شده می شوید مجبورید طبق هر مسیری که طراحی شده حرکت کنید. ولی مصالح این گونه نیست. در مصالح هنوز ارتباطی بین آجر وسیمان و فلز و نقشه برقرار نیست. پس نقشه باید از خود ما باشد . مصالح را می شود استفاده کرد. ما از مصالح  استفاده می کنیم، اما نقشه را باید طبق فکر و نظر خودمان بنویسیم.

 در طراحی نقشه باید استقلال مان را حفظ کنیم . مبنای توسعه دولت اسلامی همانی است که حضرت آقا در بیانات شان داشتند، که پایگاه هماهنگی اجتماعی است.

 اگر چنانچه مدلهای توسعه از مبانی غنی برخوردار نباشند، وقتی که بکارشان می گیریم موجب “آناشیست” و ناهنجاری در جامعه می شود. کماکانی که در جامعه شاهد هستیم، مدل های توسعه غربی را بکار گرفتیم، با مبانی اعتقادی جامعه اسلامی سازگاری ندارد.

بنابراین اگر ما رفتیم مدلها را استفاده کردیم و توجهی به مبانی نداشتیم و از طرفی در خصوص اعتقادات اسلامی تاکید ورزیم که اعتقادات اسلامی حفظ شود، دائما این دو بخش با هم درگیر اند.

مدل اسلامی در جامعه یک راندمان و یک اثر بخشی دارد. بر فرض مدل را در کشور پیاده کردیم، اختلاف طبقاتی ایجاد شده و صدای مردم بالا رفته است. آقایان روحانی در معنابر ماه رمضان و ماه محرم به جهت گیری های دینی اشاره می کنند؛ به عدالت، به معنویت، به اخلاق. مردم را به آنچه که در مدل های اجرایی جامعه در حال اجرا است، توصیه می کنند.

 مدل ها توصیه شان چییست؟ به بهره وری مادی بیشتر به ایجاد اخلاق مادی بیشتر در جهت توسعه است. از طرفی توصیه دین داران به چه بخشی است؟ توصیه دین داران به عدالت، معنویت، کمک، انفاق ، دستگیری از محرومان است. مدلهای توسعه تعریف خاصی دارد. آن تعریف با این تعریف در سازگاری کامل نیست و بعضا ضد هم عمل می کنند.

 پس مبنای توسعه دولت اسلامی، که ما از آن بحث می کنیم، محور اول که ازآن یاد کردیم، گرایشات اجتماعی است.

 گرایشات اجتماعی چه معنایی دارد؟

گرایشات اجتماعی یعنی مبانی توسعه، که از گرایشات اجتماعی آن جامعه برخاسته است.

 گرایشات اجتماعی ما چیست؟

گرایشات اجتماعی اسلام است. قالب جامعه ما اسلام است، آن هم اسلام تشیع. گرایشات، تجلی اش در سه محور اساسی است. نظام ارزشی جامعه یعنی در مدل توسعه، دولت اسلامی باید توجه به نظام ارزشی، نظام دستوری و نظام حقوقی داشته باشد.

خیلی کوتاه اشاره می کنم:

 نظام ارزشی، دستوری و حقوقی یعنی چی؟!

 نظام ارزشی، شایسته ها وناشایسته هاست. مدلهای توسعه باید بر اساس شایسته ها و نا شایسته هایی که گرایشات آن جامعه مطرح کردم، سمت وسو بدهد. نظام دستوری، باید و نباید هاست . پس نظام ارزشی می گوید: شایسته چیست و ناشایسته چیست؟ دنبال دنیا رفتن، ناشایسته است. دنبال خدا رفتن، شایسته است. حرص ناشایسته است. ایثار شایسته است.

 پس اینها جهت ها را مشخص می کند. جهت های برنامه را، و دستور باید و نباید هاست . همین باید نباید هایی که امروز در فقه هم داریم. که البته این باید، نباید های فردی است، باید، نباید های اجتماعی هم باید در کنارش استخراج شود.

نظام حقوقی، قوانین جزایی، قوانین پاداش و کیفر، نعوذ بالله کسی زنای محسنه می کنه سنگسار می شود، این قوانین جزایی است.

 برنامه باید، مدل توسعه باید جهت گیری هاش را از نظام ارزشی، دستوری و حقوقی بگیرد. که همه اینها گرایشات ما را معین می کنند؛ یعنی تمایلات ما را معلوم می کنند.

تمایلات ما به چه جهتی است؟

توسعه قرب و بندگی است، ضوابط اش هم در اینجا مشخص می شود. بنابراین اولین محور مبنای مدلهای ما کجاست؟ من استدعا می کنم از شما رجوع کنید به کتابی که تحت عنوان “مبنای برنامه پنجم” مطرح شده است، ببینید مبانیی که برای برنامه چهارم، سوم و دوم داشتیم، چیست؟!  اصلا ربطی به این بحث ها ندارد.

بحول و قوه الهی در برنامه پنجم، می خواهیم مبانی مدل را بر اساس اسلام طراحی کنیم؛ که مبنا باید به حوزه دین ربط داشته باشد. اصلا نه این که ربط داشته باشد، باید برخاسته از حوزه دین باشد. پس این نظام ارزشی، دستوری و حقوقی جهت های برنامه را باید مشخص کند.

  ارزش ها از نظر ما چیست؟

 اگر امروز بحث از کمک به محرومین مطرح می شود،  مبناش باید قبلا طراحی شده باشد. پس برگرفته از کدام مبناست؟ کدام انسان شناسی؟ نگاه ما به انسان چیست؟

 محور دوم، بینش اجتماعی است.

ما برای طراحی مدل توسعه به یک عقبه برهانی و استدلالی نیاز داریم . بینش اجتماعی، پایگاه همفکری اجتماعی و تفکر اجتماعی است. یعنی اگر امروز بحث از این می شود که توسعه را در جهت خاصی بدهیم، فلسفه این توسعه چیست؟

 برهان و استدلال نظری چیست؟ یکی از بحث هایی که در دولت های قبلی من حضور پیدا کردم، در موسسه  استراتژیک، زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود و انتقالش به دولت آقای خاتمی؛ خود مسئولین موسسه تحقیقات استراتژیک آن زمان می گفتند ما در مجامع بین المللی حضور پیدا می کنیم بحث از اسلام و اسلامیت طرح می کنیم، میگوییم ما می خواهیم صنعت اسلامی داشته باشیم.

 به ما می گویند: فلسفه صنعت اسلامی تان چیست؟ ما می خواهیم فرهنگ اسلامی داشته باشیم،  فلسفه فرهنگ اسلامی تون چیست؟ ما می خواهیم مدیریت اسلامی داشته باشیم، فلسفه مدیریت اسلامی چیست؟ نظامی از فلسفه های اسلامی را از ما طلب کردند، چون که ما نمی توانستیم ارائه بدهیم؛ از برنامه های خودمان نمی توانستیم دفاع نظری و دفاع استدلالی و برهانی بکنیم و برنامه های ما را غیر منطقی می دانستند.

 شما خبر دارید، کلیه رشته هایی که امروز در دانشگاه تدریس می شود، درغرب یک فلسفه دارد؛ متاسفانه در دانشگاه های ایران هیچکدام از این فلسفه ها درس داده نمی شود؛ یعنی این کتابها را اصلا وارد ایران نکرده اند. مدیریت، فلسفه مدیریت دارد. زیست شناسی، فلسفه زیست شناسی دارد. فیزیک، فلسفه  فیزیک دارد. روانشناسی، فلسفه روانشناسی دارد.

فلسفه علت ها را بررسی می کند، چرایی؛ این فلسفه، چیستی و هستی را بررسی می کند؛ یعنی فلسفه ای که این علم خاص را مورد دقت قرار میدهد. یعنی اگر بحث از فلسفه مدیریت می شود می گویند: چرا هست؟ این فلسفه مدیریت چیست؟ چگونه؟! یعنی برای عمل چگونه نسخه می دهد؟ چگونه تغییرات را تحلیل می کند؟

پس ما یک مجموعه ای از فلسفه ها را به عنوان پشتیبان برنامه ها احتیاج داریم، که باید تبیین شود.

محور سوم، دانش اجتماعی است.

مدل های توسعه باید ناظر به کارامدی و تحقق هم باشد. بنابراین از یک مبنا باید برخوردار باشد، از یک فلسفه باید برخوردارباشد؛ از یک دانشی که کارامدی را نتیجه بگیرد.

 اگر هر مدلی فاقد این باشد و به کارایی ختم نشود، آن مدل قابلیت تحقق ندارد. پس ما برای توسعه دولت اسلامی، آن مدل باید ناظر به علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم تجربی باشد.

 البته یادمان نرود، وقتی در محور اول بحث از مبانی کردیم، در اینجا باید علوم مختص به خودش را در اختیار داشته باشیم. چون که مدل نهایتا توجه به راهکارهایی مربوط به علوم اجتماعی و علوم تجربی برای حل مسائل اجتماعی دارد.

 پس ما اگر مبنا را در سه محور بررسی کردیم: گرایش، بینش و دانش. مدل باید مبتنی بر گرایش، بینش ودانش طراحی شود.

در محور دوم، موضوع توسعه دولت اسلامی چیست ؟ مدل باید چه محورهایی را مد نظر قرار بدهد؟!

 یک صیانت اجتماعی؛ صیانت اجتماعی به عنوان پایگاه همبستگی اجتماعی، انتظارات جامعه، ارتباطات و اقتدار جامعه را باید سامان دهی کند.

 ما وقتی بحث از صیانت اجتماعی می کنیم، مدل های توسعه اگر ناظر به صیانت نباشد، آن مدل توسعه کارآمدی برای ما ندارد. من یک مثال گذرا برای شما بزنم . اخیرا در مدل های “آی تی” ما یک مطالعه ای داشتیم، دیدیم که مدل “آی تی” ایران “آی سی تی” ایران توجه اش در سرویس دادن به کاربران فقط به بهره وری بود.در هدف گزاری اش هم گفته ما توسعه “آی تی” در سطح شهر ها و روستا ها را دنبال می کنیم.

در ادامه یک کار تطبیقی انجام دادیم، دیدیم که مدل توسعه “آی تی” کانادا ــ که سندش هم موجود است ــ اولین هدفش را دفاع از هویت کانادایی و صیانت کانادا گذاشته است. یعنی برایشان مهم نبوده که “آی تی” را می خواهد توسعه بدهد که مردم بهره وری بیشتری ببرند، بلکه صیانت کانادا برایشان مهم بود.

 این معنایش این است که در مدل توسعه موضوع صیانت قرار می گیرد.

 بنابراین اگر ما می خواهیم توسعه اقتصادی بدهیم، باید در برنامه صیانت از اعتلای کلمه توحید مد نظر مان باشد، بعد بهره وری اجتماعی.

بهره وری اجتماعی باید تابع صیانت طراحی شود. پس صیانت انتظار، ارتباط و اقتدار ملی باید مد نظر باشد.

 محور دوم، عدالت اجتماعی؛ یعنی موضوع مدل توسعه باید اول صیانت باشد، بعد عدالت اجتماعی. که این عدالتف موضوعش توازن است؛ همانگی بین نظام تصمیم گیری، نظام تقصیص و نظام اجرا است .

اگر ما عدالت را وارد نظام تصمیم گیری نکنیم، وارد نظام تقصیص نکنیم، همین تقصیص بودجه منابعی که ما میدیم و فرموله اش نکنیم، مسلما در بخش اجرا هم چیزی بیش تر برداشت نخواهیم کرد.

محور سوم اعتماد اجتماعی یا بهره وری و کارامدی است، که تحت عنوان انگیزش، پرورش و گزینش  ازآن یاد کردیم. برنامه ما باید در جهت توسعه انگیزش قالب آن جامعه حرکت کند؛ در جهت پرورش منابع انسانی؛ منابع انسانی هم در همان جهت باشد.

ما چه صنایعی را میخواهیم توسعه بدهیم؟ برمی گردد به نظام پرورشی و قبلش نظام انگیزشی ما؛ و بعد گزینش چه صنایعی، و چه نیروی انسانی را می خواهیم گزینش کنیم؟! برای چه هدفی؟!بنابراین برمی گردد به محور سوم این محورها به هم مرتبط اند.

بخش آخر که این هم سه محور دارد. مقیاس توسعه دولتی کجاست؟ مقیاس درونی می بینیم؟! برنامه ها درون گراست؟! یانه .

درمحور اول به نظر میاد، مقیاس توسعه دولتی در برنامه باید مقیاس جهانی باشد، که بتواند رابطه قدرت، اطلاعات و ثروت را در مقیاس جهانی ببیند. یعنی توسعه قدرت، اطلاعات و ثروت را اگر در مقیاس جهانی نبینیم، نمی توانیم توسعه را از دورن به بیرون انتقال بدهیم.

 محور دوم بین المللی؛ سه تا پارامتر و آیتم هم آمده مسابقه، مذاکره و معاهده. اگر در برنامه ما روابط بین المللی را ملاحظه نکنیم، در دولت اسلامی نمی توانیم وارد مسابقه های بین المللی بشیم. امروز مسابقه های بین المللی وجود دارد. مذاکرات که امروز روابط دیپلماسی را تشکیل می دهد، و نهایتا معاهدات؛  معاهدات را ما در چه مقیاسی ملاحظه می کنیم؟

بنابر این، اینها آیتم هایی است که در مدل باید ملاحظه شود. و نهایتا ملی و جهانی شد.

پس برنامه ها باید ناظر به تنظیم مقیاس های ملی، بین المللی و جهانی باشد که بهره وری های برنامه نمایان باشد.

 آخر سر نتیجه اش چیست؟! مگر کارامدی نیست؟! مگر ایجاد بهره وری نیست؟! بر فرض برنامه پنجم می خواهد یک بهره وری برای جامعه ما تعریف کند؛ بهره وری های سیاسی. یعنی مشارکت های سیاسی؛ یعنی مشارکت های مدنی، که مردم می خواهند داشته باشند. بهره وری های فرهنگی یعنی در بعد فرهنگی چه بهره وری هایی می خواهند داشته باشند. یعنی حضورشان در صحنه فرهنگی، در صحنه علمی، چه نقشی به مردم می خواهیم بدهیم.  نهایتا بهره وری اقتصادی. مثلا بهره وری اقتصادی ما در سطح استفاده از “جی دی پی” ، تولید ناخالصی ملی و بهره وری هر فرد از آحاد ملت ایران چقدر باشد؟

 این که چقدر باشد برمی گردد به نقش صیانت در عدالت. برمی گردد به حضورش در مقیاس بین المللی؛ اگر ما هدف را جهانی تعریف کردیم، بهره وری ها در این سمت شکل می گیرد. ولی اگر ملی تعریف کردیم فقط ملی، گفتیم: ما باید حضور ملی داشته باشیم. اهداف ملی میشود. مثلا ما نباید در دفاع از اسلام در لبنان حضور داشته باشیم؛ ما نباید در دفاع از اسلام در افغانستان حضور  داشته باشیم؛ اگر صحنه ملی شد، معنایش این است که حوادث بین المللی غالب می شوند و آن حصار هایی که برای دفاع ملی هم گذاشته ایم شکسته می شوند. این هم بعنوان ارکان مدل توسعه اسلامی، همه این ها باید در برنامه بیاید. والسلام علکم و رحمه الله و برکاته .