ملا حسینقلی همدانی که رییس مجلس از او نام برد کیست؟

در جلسه رای اعتماد مجلس آقای لاریجانی مطایبه ای کرد مبنی بر اینکه: ما را به یاد ملا حسینقلی همدانی انداختی؟! این نوشتار به بررسی ابعاد شخصیتی این عالم برجسته شیعه می پردازد. علامه طهرانی به نقل از علامه طباطبایی بیان می کرد: مرحوم آخوند ملّا حسینقلى همدانىّ انصافاً خیلى واقعیّت عجیبى داشتند، و در […]

molla-gholiدر جلسه رای اعتماد مجلس آقای لاریجانی مطایبه ای کرد مبنی بر اینکه: ما را به یاد ملا حسینقلی همدانی انداختی؟! این نوشتار به بررسی ابعاد شخصیتی این عالم برجسته شیعه می پردازد.

علامه طهرانی به نقل از علامه طباطبایی بیان می کرد: مرحوم آخوند ملّا حسینقلى همدانىّ انصافاً خیلى واقعیّت عجیبى داشتند، و در حدود سیصد نفر شاگرد تربیت کردند؛ البتّه شاگرد و شاگردِ شاگرد…. چون آقا سیّد أحمد کربلائى طهرانى، و آقاى حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى، و آقا حاج شیخ محمّد بهارى، و آقا سیّد محمّد سعید حَبّوبى.

علامه حسینی طهرانی در کتاب توحید علمی و عینی می نویسد:

در «نقباء البشر» ج ۲، ص ۶۷۴ تا ص ۶۷۸ تحت شماره ۱۱۱۳، ترجمه أحوال مرحوم آخوند مولى حسنیقلى همدانى را ذکر نموده است که:

او از اعاظم علماء و أکابر فقهاء شیعه و خاتمه علماء اخلاق در عصر خود بوده است؛ او در قریه شوند، در جزین همدان در سنه ۱۲۳۹ هجرى قمرى متولد شده و مقدّمات را در طهران فرا گرفته، و بالاخره در دروس عالى در حوزه درس عالم اکبر شیخ عبد الحسین طهرانى مشهور به شیخ العراقین شرکت نموده است. سپس به سبزوار سفر کرده، و مدّت ‏ها در آنجا اقامت گزیده، و از درس فیلسوف معروف حاج ملا هادى سبزوارى بهره یافته و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده، و سال هاى طولانى از درس شیخ مرتضى انصارى استفاده کرده است.

و در قسمت اخلاق و عرفان از آقا سیّد على شوشترى استفاده نموده و شاگرد او بوده است. و بعد از فوت استادش متصدى فتوا نشد و دنبال ریاست نرفت بلکه در منزل نشست و طلّاب فهیم به او روى آوردند و منزل او محلّ اجتماع زبدگان علم و عمل شد. و شاگردان عجیبى در علم الهى و عرفان تربیت نمود.

شاگرد او سیّد صدر در «تکمله» گوید: او جمال السّالکین، و نخبه الفقهاء الرّبانیّین، و عمده الحکماء و المتألّهین، و زبده المحقّقین و الاصولیّین بود؛ کان من العلماء بالله و بأحکام الله، جالساً على کرسىّ الاستقامه، تشرق علیه أنوار الملکوت، تا آنکه گوید: و کان على منهاج السیّد جمال الدین ابن طاوس فى القول و العمل حتّى فى عدم الإفتاء و عدم التصدى لشى‏ء من أمور الریاسه الشّرعیّه، حتى صلوه الجماعه بارزاً.

و أمّا فقه و اصول را از تقریراتى که خودش از بحث علّامه انصارى نوشته بود تدریس مى‏ کرد. و در منزل نماز جماعت مى‏ خواند براى خواصّ از مؤمنین و پیروانى که آنها را تربیت نمود، و از ظلمات جهل به نور معرفت کشانید، و ایشان را با رضایت شرعیّه و مجاهدات عملیّه از هر پستى طاهر و مطهّر گردانید، تا آنها از عباد الله الصّالحین، و از سالکین در راه خداوند شدند. تا آخر بیانات او.

و شاگردان بسیارى تربیت کرد که هر یک آیتى عظیم از علم و عمل و اخلاق و عرفان الهى بودند از جمله: سیّد أحمد کربلائى، و دامادش سیّد أبو القاسم اصفهانى، و آقا سیّد آقا دولت آبادى، و شیخ باقر قاموسى، و شیخ محمّد بهارى، و شیخ باقر نجم آبادى، و میرزا جواد آقا تبریزى، و سیّد محمّد سعید حَبوبىّ، و سیّد حسن صدر، و سیّد على همدانى، و فرزندش: شیخ على و جمعى دیگر.

کتبى بسیار در تقریرات دروس شیخ و غیر آن از جمله قضاء و شهادات و رهنو غیرها نوشته که در کتابخانه حسینیه شوشترى ‏ها در نجف اشرف و کتابخانه آقا میرزا حسین نورى موجود است.

و بالاخره در زیارت سیّد الشّهداء در کربلاى معلّى در ۲۸ شعبان سنه ۱۳۱۱ رحلت نمود. و شاگردش سیّد محمود طالقانى در قصیده‏ اى بر مرثیه او شعر گفت.

و امّا استاد او در علم عرفان همانطور که ذکر شد، مرحوم آقا سیّد على شوشترى بود که او نیز از اعظم فقهاء و از مبرزین شاگردان شیخ مرتضى انصارى بوده است و پس از فوت شیخ درس او را از همانجا که مانده بود شروع کرد و او را بحر موّاجى یافتند و لیکن پس از شش ماه فوت کرد. او شاگرد شیخ در فقه بود و شیخ شاگرد او در اخلاق بود. بدین معنى که این دو نفر هر دو نسبت به همدیگر استاد و شاگرد بودند. و آخوند مولى حسنیقلى شاگرد شیخ در فقه و شاگرد آقا سیّد على در عرفان بود. و از آن زمان تا امروز علم فقه و علم عرفان چون شیر و شکر به هم آمیخته شده و هر یک از شاگردان این رشته همچون آخوند مولى حسینقلى و آقا حاج سیّد احمد کربلائى طهرانى و حاج میرزا على آقاى قاضى، و آقاى حاج سیّد محمّد حسین علّامه طباطبائى هر یک از فقهاء عالیقدر اسلام و از عرفاء منیع المرتبه بوده‏اند. جزاهم الله عنّا و عن الإسلام احسن الجزاء.

همچنین علامه طهرانی در کتاب مهر تابان می نویسد: جماعتى، دسته جمعى توطئه نموده بودند، و درباره روش عرفانى و الهى و توحیدى مرحوم آخوند ملّا حسینقلى انتقاد کرده، و یک عریضه‏اى به مرحوم آیه الله شَرَبْیانىّ نوشته بودند. (در اوقاتى که مرحوم شربیانى ریاست مسلمین را داشته، و به عنوان رئیس مطلق وقت شمرده می شده است.) و در آن نوشته بودند که آخوند ملّا حسینقلى روش صوفیانه را پیش گرفته است. مرحوم شربیانى نامه را مطالعه فرمود، و قلم را برداشت و در زیر نامه نوشت: «کاش خداوند مرا مثل آخوند، صوفى قرار بدهد.»

دیگر با این جمله شربیانى کار تمام شد؛ و دسیسه‏ هاى آنان همه بر باد رفت.

ذیلا حکایاتی از مرحوم مولا حسینقلی همدانی ره برگرفته از کتاب مطلع انوار آورده می شود:

آخوند را از ما دزدید

علامه طباطبایی بیان می کند: استاد ما مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى می فرمودند: استاد ما مرحوم حاج سیّد أحمد کربلائى رحمه الله علیه مى‏فرمود: ما پیوسته در خدمت مرحوم آیه الحقّ آخوند ملّا حسینقلى همدانىّ رضوان الله علیه بودیم، و آخوند صد در صد براى ما بود؛ ولى همین که آقا حاج شیخ محمّد بهارى با آخوند روابط آشنائى و ارادت را پیدا نمود و دائماً در خدمت او رفت و آمد داشت، آخوند را از ما دزدید.

در احوال مرحوم آخوند ملاّ حسینقلی همدانی به نقل از نوه آن مرحوم

آقا شیخ محمّد همدانی (نوه مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیه) شرحی راجع به حالات مرحوم آخوند بیان می کند، مِن جمله آنکه:

مرحومِ استادِ ایشان، آقا سیّد علی شوشتری، زمانی مریض شدند، و در آن هنگام مرحوم آخوند در مدرسه زندگانی می‌کردند و بسیار از لحاظ معیشت بر ایشان سخت می‌گذشت و اتّفاقاً ایشان هم در مدرسه مریض بودند؛ چون طبیب برای مرحوم آقا سیّد علی آوردند، قبل از معاینه مرحوم آقا سیّد علی به طبیب فرمودند: اول برو در مدرسه و آن شیخ طلبه را (مقصود مرحوم آخوند است) معالجه کن! زیرا اگر صد تومان خرج شود برای آنکه ایشان یک ساعت در دنیا بیشتر عمر کنند ارزش دارد.

حکایت کبوتری که به مرحوم ملاحسینقلی همدانی، درس پافشاری داد

و نیز حضرت معظم له [آیه ‌الله شیخ عباس قوچانی] و حضرت آقای حاج سیّد محمّد حسین طباطبائی نقل کردند که:

مرحوم آخوند ملاّ حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیه ـ پس از سال ‌ها که در راه سلوک قدم برداشته بود و به مقصود خود نرسیده بود، روزی بسیار متفکّر و اندوهناک در ایوان مقدّس حضرت أمیرالمؤمنین یا ایوان صحن مطهّر کاظمین علیهم السّلام نشسته و با خود گفتگو می ‌کرد که چندین سال در رشته فقه و اصول بودیم و او ما را به مقصد نرسانید و چندین سال هم هست که در این رشته وارد شده‌ ایم باز به مقصود خود نرسیده ‌ایم!

ناگاه کبوتری آمده و خواست نان خشکیده[ای] را که در زاویه ایوان افتاده بود بخورد، هرچه کرد نتوانست، آن نان را به دندان گرفته و با آبی که در گوشه صحن بود تر نمود باز نتوانست خُرد کند، بالأخره با مرّات عدیده و با کاوش‌های بسیاری تمامی آن نان را خُرد کرده و خورد! از آن عمل نتیجه گرفته و در سلوک پافشاری نمود تا به مقصود رسید.

هبه اموال به راهزنان

من جمله آنکه آقا سیّد احمد کربلائی نقل کردند که: ما با مرحوم آخوند و سایر شاگردان ایشان به کربلا می‌ رفتیم از نجف اشرف؛ در راه دزدان آمدند و اثاثیه و کتب را که همراه داشتیم بردند. اتّفاقاً پس از مدّتی بعض از اثاثیه و کتب را آوردند؛ مرحوم آخوند اثاثیه و کتب خود را قبول نکرد و فقط کتب وقفی را برداشت نمودند و فرمودند:
«هنگامی که اثاثیه و کتب را دزدی کردند من آنها را به آنها هبه نمودم؛ زیرا راضی نشدم کسی به خاطر اموال من به جهنم برود.»

آیا هنوز موقع توبه نشده است؟

حضرت مستطاب آقای آقا شیخ عباس قوچانی ـ دامت برکاته ـ نقل نمودند از مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیه ـ که:

روزی از صحن مطهر حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام عبور می‌نمودند، در کنار صحن مرد عربی که به شرارت و آدم‌کشی معروف بود نشسته بود. ایشان جلو رفتند و فرمودند: آیا هنوز موقع توبه نشده است؟! مرد عرب مطلب را نفهمیده سربلند نمود و گفت: شیخنا چه می‌گوئی؟ ایشان گفتند که: گفتم آیا هنوز موقع توبه نرسیده است؟! یک مرتبه ناگهان مرد عرب صیحه‌ای زد و به سمت حرم مطهر دوید، در ایوان مطهّر دو مرتبه صیحه‌ای زد و جان تسلیم نمود.

معرفت نفس طریق عرفانى مرحوم قاضى و اساتید ایشان بوده است

مرحوم قاضى رضوان الله علیه طریقه عرفان، و توحید مرحوم حاجّ سیّد أحمد [کربلایى‏] را قبول داشته است؛ و دستورات آن مرحوم را که طبق رویّه و منهج استاد بزرگ آخوند ملّا حسینقلى همدانى بوده است، به شاگردان خود می داده است، و راه و روش مستقیم را معرفت نفس در راه طریق تعبّد تامّ و تمام به شرع انور می دانسته است. و بدین جهت بعضاً هم از او تعبیر به استاد می کرده است.

توصیه‌ های اخلاقی مرحوم آخوند به آقا سیّد علی ایروانی

از فرمایشات مرحوم آخوند ملاّ حسینقلی همدانی، در مکاتبه ایشان به آقای آقا سیّد علی ایروانی (ره):علَیکَ بقِلَّهِ الکلامِ، و قِلّهِ الطّعامِ، و قِلّهِ المَنامِ، و تَبدیلِها بذِکرِ اللهِ المَلِکِ العَلاّمِ.

(منبع:مهرنیوز)